فارغ از ارزشگذاری در مشی و روش، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را میتوان یکی از مؤثرترین جریانهای سیاسی در میان اصلاحطلبان دانست که نقش مؤثری در هدایت اصلاح طلبان - چه در قدرت و چه بیرون از قدرت - دارند.
امروز ساختمان سازمان نه یک ساختمان کهنه، بلکه یک ساختمان نوساز است. محمد سلامتی – دبیر کل سازمان - که از چهرههای مبارزه علیه پهلوی است، در دوران اصلاحات معاون وزیر کار بود و هم حزبیهایش در مجلس ششم جزو فعالترین و مؤثرترینها بودند. او نیز پساز آغاز به کار دولت نهم به همراه سایر اصلاحطلبان از مناصب دولتی ابتدایی کنار رفت. اما امروز تمامی اصلاحطلبان؛ خارج از بدنه دولت اردو زدهاند. سلامتی در این مصاحبه کوشید تا فضای امیدواری به بازگشت را تقویت کند.
سلامتی بر خلاف ظاهری که در این انتخابات میبینیم، نتایج را نشان دهنده احتمال بالای پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات آتی میداند. او پیروزی اصلاحطلبان را مشروط به معرفی نامزدی معروف و مؤثر عنوان میکند.
زمستان سال گذشته برای اصلاحطلبان بهاری به همراه نداشت اما آنها به انتظار بهار سال آینده نشستهاند.
- در شرایطی که احساس میکردید به خاطر عملکرد دولت رای میآورید چنین نشد، علت کجاست؟
اتفاقا پیشبینی ما در مورد نتایج آرا در نتیجه عملکرد جناح مقابل درست درآمد.
به این معنا که میزان آرا در مرحله اول انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی در جاهایی که رقابت خوب و جدی بود و کاندیداهای درجه یک ما (به لحاظ میزان رای آوری و شناخته شدن) در صحنه بودند، میزان مشارکت و همچنین رای کاندیدهای ما خوب بود. برای حدود 50 – 40 کرسی این موضوع کاملا مشهود بود.
- اما در تهران هم پیشبینی این رای کم را میکردید؟
در تهران هم پیشبینی میشد که وقتی رقابت جدی نیست میزان آرا کم باشد. برخی کاندیداهای درجه یک ما در تهران یا بنا به ملاحظاتی شرکت نکردند و یا اگر شرکت کردند با رد صلاحیت مواجه شدند. در نتیجه کاندیداهای درجه یک ما در فهرست تهران بسیار کم بودند. بنابراین وقتی مردم احساس کردند که در فهرست 30 نفره اصلاحطلبان افراد مورد نظرشان یا حضور ندارند یا خیلی کم هستند و به همین دلیل مایوس شدند و شرکت نکردند. لذا میزان مشارکت مردم تهران حدود 28 درصد شد.
- اما چهرههای معروفی از اصلاحطلبان با وجود شرکت در انتخابات رای لازم را نیاوردند آیا این نشاندهنده کاهش مقبولیت اصلاح طلبان نیست؟
خیر، همان طور که گفتم بهنظر من چون در تهران رقابت واقعی نبود، حضور مردم کمرنگ شد که یکی از علل کاهش رای اصلاحطلبان شد. ضمنا رای نیاوردن چهرههایی مانند آقای مجید انصاری چند علت دارد یکی اینکه بیشتر کسانی که حضور نیافتند، طرفداران اصلاح طلب بودند که از روند انتخابات ناامید شده بودند. به عبارت دیگر جناح مقابل، آرای ثابتی دارد که رقم آن نسبت به انتخابات قبل تغییر محسوسی نکرده است. بنابراین خلأ وجود کاندیداهای اصلی اصلاحطلب در فهرست تهران موجب شد که طرفداران اصلاحطلبان کمتر حاضر شوند و افراد شاخصی که در فهرست هم بودند آرایشان کاهش بیابد.
- چرا اصلاح طلبان در این انتخابات چهرههایی را وارد عرصه کردند که احتمال رد صلاحیت آنها بیشتر بود. برخی تحلیلگران اصولگرا با انتقاد از اصلاحطلبان میگفتند که شما این افراد را برای کاندیداتوری آوردهاید در حالی که میدانید اینها رد میشوند و میخواهید مشکل درست کنید. آیا این کار لجبازی با حاکمیت محسوب نمیشود؟
این سخن درست نیست بهعنوان مثال در تهران شاید تنها ده درصد از کاندیداهای ما سابقه رد صلاحیت داشته باشند اما بسیاری دیگر از اصلاح طلبان ثبت نام کرده هم رد صلاحیت شدند. علاوه بر این بهنظر ما رد صلاحیتهای قبلی هم درست نبوده و عمدتا اعمال سلیقه صورت گرفته است. من فکر میکنم بسیاری از مردم این رد صلاحیت شدگان را قبول دارند چرا که اینان در انقلاب زحمت کشیدهاند و وزیر و وکیل بودهاند و خدمات مؤثری داشتهاند در حالی که اینها را با عناوینی مانند عدمالتزام عملی به اسلام یا نظام رد کردهاند.
من فکر میکنم این شیوه برخوردی که آقایان با اصلاح طلبان داشتند تحقیر نظام است که قادر نیست چنین افراد مؤثر و باعرضهای جذب کند و حتی آنها را مسلمان نمیداند. عدهای تنگنظر فکر میکنند که 7-6 میلیون مسلمانند و بقیه نامسلمان هستند و این برای نظام ما فاجعه است. رد صلاحیتکنندگان باید در مقابل ملت وخداوند درباره این کار خود پاسخ دهند.
حضور اصلاح طلبان لج بازی نیست بلکه آزمون جریان مقابل در سنجش عدالت، سعه صدر و میزان رفتارش بر مبنای خط امام و در چارچوب قانون است که بهنظر من آنها در این آزمون رد شدند.
- شما بهعنوان یک فعال سیاسی چرا با وجود اطلاع از نحوه بررسی طرف مقابل افرادی را معرفی میکنید که میدانید رد میشوند در حالی که شما باید طوری برنامه را پیش ببرید که در نهایت نتیجه دلخواه که کسب هر چه بیشتر کرسیهای مجلس است به دست آید؟
در پاسخ به این سؤال باید بگویم که ما همه چهرههای خدوم و قوی را تشویق به حضور در عرصه کردیم تا از میان آنها یک فهرست قوی تهیه کنیم. از سویی همان طور که در پاسخ به سؤال قبل شما هم گفتم ما این رد صلاحیت شدههای سیاسی و سلیقهای را جزو بهترین چهرههای کشور میدانیم و امید داشتیم که طرف مقابل به اشتباهش پی ببرد. کما اینکه در دورههای قبل این اتفاق افتاده است یعنی بودهاند افرادی که یک دوره با بهانههای غیرقانونی ردصلاحیت شدهاند اما در دورههای بعد صلاحیتشان تایید شده است. از سویی دیگر باید دانست که این ائتلاف نیست که همیشه در این خصوص تصمیم میگیرد بلکه افراد برای ثبت نام و شرکت در انتخابات خود نیز تصمیمگیرنده هستند.
جناح مقابل ما درباره رد صلاحیتها فرافکنی میکند وقتی دوستان ما که صلاحیت دارند و بارها این را نشان دادهاند در انتخابات ثبت نام میکنند آنها را بهطور غیرقانونی ردصلاحیت میکنند و به جای پاسخگویی در مقابل رفتار خودش ما را متهم میکنند که چرا ثبت نام کردید تا مجبور به رد صلاحیت شما شویم! این هم از آن حرفهای عجیب و غریب است.
رد صلاحیت باید در چارچوب قانون باشد. قانون اساسی برای شورای نگهبان نظارت بر انتخابات را ترسیم کرده چون جلوی دخالت و اعمال سلیقه دولت و دستگاههای اجرایی را بگیرند. حالا اینها خود مدعی شدهاند و قبل از انتخابات گزینش میکنند و تنها افرادی که حضور آنها را صلاح میدانند تایید میکنند. نظارت استصوابی که آقایان انجام میدهند، ایرادهای اساسی دارد.
- در مقابل نظارت استصوابی، جناح شما نظارت استطلاعی را مطرح میکند در حالی که شاید منطقی نباشد برای ورود افراد به جایگاه مهمی مثل مجلس شورای اسلامی به کمرنگترین نوع نظارت یعنی نظارت استطلاعی عمل شود؟ چرا که ممکن است چهرههایی که در ظاهر اعتقاد به نظام و اسلام نشان میدهند وارد مجلس شوند و آنجا چهره عوض کنند.
برای تحکیم بنیانهای نظام باید همه به قانون تن دهیم. قانون مشخص کرده است که ردصلاحیتها براساس اسناد معتبر استعلام شده ازچهار مرجع مشخص باشد. اما شورای نگهبان و هیاتهای نظارت اینگونه عمل نمیکنند. دوم اینکه نظارت استصوابی با روح قانون اساسی در تضاد است. به این معنا که نظارت شورای نگهبان برای جلوگیری از سوء عمل دستگاههای اجرایی در قانون اساسی آمده است؛ ولی با ابداع نظارت استصوابی به ضدخود تبدیل شده است. اینهایی که میگویند باید افراد واجد شرایطی را تایید صلاحیت کرد فکر میکنند باید افرادی را منصوب کنند و به عبارت دیگر افرادی که با سلیقه آنها سازگار باشد قبل از انتخابات تعیین میکنند.
در حالی که قرار است کاندیداها از سوی مردم برای مجلس انتخاب شوند. اگر بهدلیل عدموجود اسناد معتبر فردی ناباب هم وارد عرصه انتخابات شد مردم به او رای نمیدهند و اگر هم رای دهند، کاری از پیش نمیبرد و مردم دفعه بعد با هوشیاری بیشتری به او رای میدهند.
این استدلالهایی که شما از زبان جریان مقابل ما میگویید ظاهر قضیه است. کسانی که دست به چنین رد صلاحیتهایی میزنند هدفشان این است که جناح خود را حفظ کنند و این گزینشها برای این کار است.
- برخی معتقدند صفت اسلامیتی که برای جمهوری اسلامی در نظر گرفتهایم نشان میدهد که ما باید شیوه خودمان را در اعمال دمکراسی داشته باشیم و نوع دمکراسی غربی مد نظر ما نباشد. آیا اسلامیت نظام نشان نمیدهد که دمکراسی ما با غربیها فرق دارد؟
قانون اساسی چارچوب دمکراسی اسلامی را برای جمهوری اسلامی ایران مشخص کرده است. طبق این قانون نمایندگان مجلس از سوی مردم آزادانه انتخاب میشوند و قوانینی که به تصویب این مجلس میرسد باید با ارزشهای اسلام سازگار باشد. اما کارهای جناح مقابل روند را از این مسیر خارج میکند. بهنظر من بحث دفاع از ارزشها مستمسکی برای توجیه کارهایشان است. همان طور که گفتم آنها میخواهند جناحشان در قدرت باشد. آنها در زمان امام وقتی همین کارهای امروزشان را میکردند امام جلوی آنها میایستاد چرا که این کارشان نه تنها خلاف اسلام است بلکه خلاف جوانمردی است. آنها از همه چیز به نفع جناح خود استفاده میکنند.
- ممکن است همین ایرادی که به جناح مقابلتان میگیرید به جناح اصلاح طلب هم وارد باشد آیا اصلاح طلبان از امکانات به نفع خود استفاده نکردند؟
من نمیگویم که اصلاح طلبان کاملا از این امر مبرا هستند اما دیدگاهشان آزادمنشانه است و اشتباهاتشان خیلی کمتر است. آنها چند انتخابات را در حالی برگزار کردند که نتایج به نفع مخالفانشان تمام شد؛ اما کاری نکردند که شیله و پیله داشته باشد تحت فشار حتما کارهایی که به نفع جناح مقابلشان بود تحمل کردند اما از چارچوب قانون به نفع خود استفاده نکردند.
- آقای سلامتی با توجه به شکست اصلاح طلبان در انتخاباتهایی که پس از انتخابات شورای شهر دوم برگزار شد آینده این جریان را چهطور میبینید؟
ببینید! اصلاحطلبان با توجه به احساس مسئولیتی که در قبال مردم میکنند هیچ وقت از تلاش خود کم نمیکنند، ولی این اوضاع و احوالی که برای کشور مشاهده میکنیم مناسب نیست. ما وقتی احساس آرامش میکنیم که کارهای کشور براساس روال درست در حال انجام باشد. حتی اگر این روند درست از سوی جناح مقابل ما انجام شود من اطمینان میدهم که جریان اصلاحطلب از این امر استقبال خواهد کرد. اما نوع تفکر جریان مقابل کارها را خرابتر کرده است به همین دلیل مجبور به تحرک هستیم هرچند که جلوی تحرک ما را بگیرند. لذا فکر میکنم اصلاحطلبان مثل نیروی ذخیره آمادهاند تا وقتی موقعیت مناسبی پیش آید بار مسئولیت را برعهده گیرند و فعلا جز این کاری از دستشان برنمیآید.
- برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند که جریان دوم خرداد به آخر خط رسیده است.
اصلاح طلبان به آخر خط نرسیدهاند. وقتی یک گروه سیاسی به آخر خط میرسد ممکن است شکل برخورد خود را تغییر دهد؛ اما اصلاحطلبان هنوز امیدوارند که جناح مقابل به اشتباه خود پی ببرد و انحصارطلبی را کنار بگذارد و بداند که این طور نمیشود کشور را اداره کرد و اینکه دستاندرکاران قدرت متوجه شوند که حضور جناحهای مخالف برای یک نظام ضروری است و باید دست به دست شوند تا مردم بتوانند با نشاط به کارشان ادامه دهند و خوب برنامهریزی کنند.
- با توجه به تصویری که از میزان مشارکت مردم و طرفداران خود در این انتخابات داشتید چقدر به پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری امیدوارید؟
در انتخابات ریاستجمهوری، مردم به صداقت و توانایی و عملکرد افراد نگاه میکنند. رئیسجمهور فعلی باز هم میتواند نامزد شود اما به خاطر مثبت نبودن عملکرد دولت فعلی رای وی کاهش یافته است و احتمال رای آوردن رقبای وی در انتخابات آتی بالاست. اگر اصلاحطلبان کاندیدای مناسبی معرفی کنند پیروز خواهند شد. ما امیدواریم این طور شود و قدری از پیچیدگی مشکلات کشور کاسته شوند.
- برخی تحلیلگران معتقدند دوم خردادیها با توجه به رد صلاحیتها بهنظربرخی آینده مبهمی دارند. بهنظرشما احتمال دارد که جریانی منشعب از اصولگرایان پایگاههای اصلاح طلبان را جذب کنند.
این یک واقعیت است که در جریان اصولگرا اختلافی ایجاد شده است. چون کارها در آن جناح بهصورت یک برنامه تنظیم شده پیش نرفته است تا مردم راضی شوند و مشکلات حل شود. عدهای میخواهند بگویند که در جناح اصولگرا یک جناح کار میکند و یک جناح هم منتقد است و نیازی به جناح چپ نیست. این نگاه به طیف بندی فعالان سیاسی یک اشتباه اساسی است. اولا باید این نکته را در نظر داشت که تمام اصولگرایان در ایجاد شرایط امروز کشور و مشکلات به وجود آمده مقصر هستند چرا که با حمایت آنها بود که کار به اینجا کشیده است و مشکلات امروز به خاطر طرز تفکرشان است مگر اینکه تغییر موضع دهند و در مسیری قرار گیرند که در چارچوب قانون است یعنی همان که اصلاحطلبان میگویند.
- اصلاح طلبان مشکل نیامدن طرفدارانشان به پای صندوقها را چگونه میخواهند حل کنند؟
بهنظر من طرفداران اصلاحطلبان موقعی که نامزد یا نامزدهای مورد نظر خود را در عرصه انتخابات ببینند از آمدن سر صندوقها استقبال میکنند.