به گزارش همشهری آنلاین، اعتماد نوشت: همه چیز از استعفای نایب رییس شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان آغاز شد. حاشیه این استعفا به گمانهزنیهایی در مورد استعفای محمدرضا عارف، رییس این شورا نیز رسید. رسانههای مخالف اصلاحات بر سورنا دمیدند که موسم اختلاف است؛ آن هم در شرایطی که اساسا کرسی قدرتی وجود ندارد که برای تصاحب آن، این طایفه به آن طایفه سر جدال داشته باشد! با این حال در اغلب اظهارات پس از استعفا، آنچه مهم پنداشته شد «اصلاحات» بود؛ نه استعفا و نه اختلاف.
جمله کسانی که در چند روز گذشته از استعفای عبدالواحد موسویلاری سخن گفتند، حرفشان یکی بود؛ اصلاحات چه در چارچوب شورایعالی سیاستگذاری چه در چارچوب شورای هماهنگی اصلاحطلبان چه با ظهور و بروز هر تشکیلاتی، نیاز به سر و سامان دادن و آسیبشناسی دارد. اگرچه این میان برخی نگاه به قدرت و برخی نگاه به مردم را بیش از دیگر مدنظر قرار میدهند.
جواد امام و محمود صادقی در گفتوگوهایی جداگانه بیماری موسویلاری را دلیل اصلی استعفا توصیف کردند و البته همچون برخی دیگر از همفکرانشان بر نبود اختلاف و البته نیاز به آسیبشناسی و ترمیم تشکیلات اصلاحطلبان تاکید کردند؛ موضوعی که غلامرضا ظریفیان و حسین نورانینژاد هم در «اعتماد» به تفصیل به آن پرداختند یا عبدالکریم حسینزاده حتی از «کنفیکون» کردن اصلاحات سخن گفت. بنابراین چه آنچه در خلال صحبتهای اخیر اصلاحطلبان به چشم میخورد، چه آنچه حتی پیش از برگزاری انتخابات دوم اسفند ۹۸ بر آن تاکید میشد بر ضرورت «اصلاح اصلاحات» دلالت داشت؛ مسالهای مشترک میان همه طیفهای اصلاحطلبی. اما آنچه در یکی، دو روز اخیر رقم خورد، حکایت دیگری بود.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران چندی بعد از استعفای موسویلاری در گفتوگویی با روزنامه «جهان صنعت» اذعان کرد که کار سیاسی رودربایستیبردار نیست؛ چه آنکه نباید با عارف رودربایستی داشت و چون سال ۹۲ به نفع روحانی کنار رفته، ریاست شورایعالی را به او سپرد و نه با هر شخصیت «کاریزما یا مورد علاقهای» از «خاتمی» تا باقی «رفقا» رودربایستی داشت و نقد نکرد.
این موضعگیری از سوی کارگزاران به ویژه کرباسچی تازگی نداشت. مرداد ماه ۹۸ بود که دبیرکل حزب کارگزاران در گفتوگویی با روزنامه سازندگی اظهاراتی مشابه را تکرار کرد که به مدد کانال «امیدنامه» رسانه نزدیک به محمدرضا عارف که مصاحبه را با تیتر «عبور کارگزارانیها از خاتمی» در فضای مجازی منتشر کرد؛ این گمانه ایجاد شد که کارگزارانیها به فکر خروج از اصلاحات هستند.
مطالعه دقیقتر مصاحبه، تکملههای باقی اعضای این حزب و البته واکنش دیگر کنشگران سیاسی اصلاحطلب اما مشخص کرد که بحث بر سر «اصلاحِ اطلاحات» و به بیانی دیگر تعیین تکلیف مانیفست این جریان سیاسی است.
اگرچه در جریان انتخابات مجلس یازدهم و همراهی نکردن کارگزاران با تصمیم باقی اصلاحطلبان مبنی بر ارایه نکردن لیست انتخاباتی و نگاه همچنان معطوف به قدرت این طیف از اصلاحطلبان، حرف و حدیثی در مورد تاکتیک امروز این جریان را به وجود آورد اما آنچه این روزها از رویارویی کرباسچی به عنوان دبیرکل کارگزاران و جواد امام از اعضای شورای مشورتی برداشت میشود بیش از هر چیز دور شدن از اصل «اصلاح اصلاحات» و شاید افتادن اصلاحات در ورطه خطرناک تقدسگرایی چهرههای کاریزماست. چه آنکه امام در واکنش به اظهارات کرباسچی با کنایه گفته است که «کرباسچی نماینده کارگزاران هم نیست چه رسد به اصلاحطلبان».
البته صادق زیباکلام نیز انتقاداتی به سیدمحمد خاتمی و جریان اصلاحات در مصاحبه اخیرش با «خبرآنلاین» مطرح کرده اما از آنجا که او نقش چندان موثر و تعیینکنندهای در جریان اصلاحات ندارد، اظهاراتش را میتوان همچون یک تحلیلگر مورد نقد و بحث قرار داد. اما آنچه در جریان برخی گفتوگوهای پینگپنگی که پیش از این نیز در مرداد ماه ۹۸ رخ داد، قابل مشاهده بود، نوعی تقدسگرایی در مواجهه با سردمداری جریان اصلاحات است که باید بالاخره جایگاه او تعیین تکلیف شود.
اگر اصلاحطلبان برای سیدمحمد خاتمی نقش مدیریت اجرایی قائلاند که بدیهی است در بزنگاههایی چون ناکامی و دور ماندن از کرسیهای قدرت یا رویگردانی بدنه اجتماعی رهبر یک جریان سیاسی باید به انتقادات پاسخ دهد، راهبرد و استراتژی بلندمدت و تاکتیکهای کوتاهمدت را مشخص کند و در یک کلام کنشگری داشته باشد؛ کنشگری که میتواند مبتنی بر خرد جمعی باشد.
البته نمیتوان نادیده گرفت که محدودیتهای امنیتی برای خاتمی میتواند او را از ایفای نقش و کنشگری علنی بازدارد اما به هر روی در همین شرایط نیز باید پا را از یک شخصیت صرفا کاریزماتیک فراتر بگذارد. البته طبیعی است که کنشگری او خواهناخواه مورد آسیبشناسی قرار میگیرد اما اگر جریان اصلاحات نقش رهبری اجرایی برای خاتمی قائل نیست و او را صرفا رهبر معنوی میپندارد پس باید ایفاگران نقشهای اصلی احزاب و تشکیلات باشند نه اینکه در بزنگاهها برای تاسیس یا ملغی کردن یک تشکیلات یا اتخاذ یک تصمیم جایگاه فصلالخطاب برای او قائل باشند و اتفاقا باید کنشگری بر اساس اکثریت آرا پیش گیرند.
البته از خلال سخنان اصلاحطلبان که یک بار «اعتماد» در جریان اظهارات کرباسچی در همان مرداد ماه ۹۸ نیز به آن پرداخته، مشخص است که نقش این روزهای سیدمحمد خاتمی در جریان اصلاحات بیشتر با ردایی کاریزماتیک تعریف میشود؛ کما اینکه احمد شیرزاد همان روزهای دعوای کرباسچی و برخی اصلاحطلبان بر سر رهبری خاتمی، او را یک رهبر سیاسی قابل احترام، نه یک رهبر اجرایی دانست و محمدرضا عارف نیز نقدپذیری و البته نظرات خاتمی را منش اصلی اصلاحطلبان توصیف کرد.