اگر بخواهیم خیلی هم بیانصاف نباشیم، باید بگوییم که موسیقی در سینمای ما تا حدودی جدی گرفته شد و در این فضا آثاری به تولید رسید که اگر نه از خود فیلم ماندگارتر، که هم پای آن در ذهنها خاطره شد، اما موسیقی در دنیای نمایش، حکایت دیگری دارد. روی صحنه تاریک نمایش، موسیقی غریبهتر از سالنهای سینماست، آن هم درست در جایی که میتواند بیشترین تاثیر را بر بیننده بگذارد.
موسیقی نمایش تنها زمانی به خدمت گرفته میشود که یا باید صحنهها به شکلی به یکدیگر چسبانده شوند یا بازیگر حرفی برای گفتن ندارد و سکوت بازیگر باید به شکلی پر شود و اینجاست که موسیقی بهترین وسیله میشود. اما آیا کارکرد موسیقی در تئاتر فقط به زمینه بودن برای دیالوگهای بازیگران یا ایجاد فضای عاطفی برای نمایش خلاصه میشود؟
حسین مسافر آستانه کارگردان تئاتر معتقد است که موسیقی کارکردی بسیار دراماتیک در تئاتر دارد، بهصورتی که بخش مهمی از وظایف تئاتر را موسیقی ایفا میکند: «به همان اندازه که بازیگر ، متن، کارگردانی و طراحی صحنه در انتقال پیام به بیننده نقش ایفا میکنند، به همان اندازه هم موسیقی در درام کار برای انجام دادن دارد، یعنی در اینجا موسیقی خود بخشی از نمایش است، نه چیزی که قرار است مثل چاشنی برای خوش طعمتر شدن به آن اضافه کرد. موسیقی در اختیار لحظههای درام است و کاری را انجام میدهد که هیچیک از دیگر عناصر قادر به انجام آن نیستند.»
مسافر آستانه ادامه میدهد: «در اختیار درام بودن، کار را برای آهنگساز سخت میکند، به همین دلیل است که میگویند، ساختن موسیقی برای نمایش از کار آهنگسازی صرف بسیار مشکلتر است.
در اینجا موسیقی دیگر بهعنوان یک اثر شنیداری تنها، مثل یک قطعه کلاسیک یا تکنوازی چندان کاربرد ندارد که بتوان از آن لذت برد.» اما چرا این نوع موسیقی در نمایشهای ما اتفاق نمیافتد. موسیقی نمایش ما یا تکرار کامل موسیقیهای معروف و خاطره انگیز است و یا کپی ملودیهایی که در جای دیگری ساخته شدهاند و روی صحنه با تنظیمی متفاوت شنیده میشوند.
در بسیاری از موارد نمایشهایی هم که موسیقی آنها برای خود این اثر نوشته شده، بدون اینکه در اجرای آن از ساز استفاده شده باشد، توسط کامپیوتر اجرا و ضبط میشود. استفاده از موسیقی الکترونیک یا مجازی برای نمایشها در حالی است که بسیاری اجرای زنده موسیقی در هنگام نمایش و حضور سازها را در کنار یا روی صحنه برای تاثیرگذاری بیشتر نمایش توصیه میکنند.
مسافر آستانه با مشکل مالی گروههای نمایش موافق است، اما دلیل اصلی ضعف موسیقی تئاتر را نه در مشکلات مالی که در عدمشناخت کافی نسبت به موسیقی تئاتر عنوان میکند:«متأسفانه نسبت به نقش موسیقی در نمایش شناخت کافی وجود ندارد. شما بسیاری از نمایشها را میبینید که کارگردان کار خود را میکند و آهنگساز هم کار خودش را. یعنی بدون اینکه موسیقی در اختیار نمایش باشد، صرفا یک فضاسازی میکند.
آهنگسازان بسیار خوبی وجود دارند که زمانی که موسیقی نمایش را بر عهده میگیرند، کار خوبی انجام نمیدهند، چرا که نه آنها شناخت کافی از نمایش دارند و نه کارگردان چندان به قدرت موسیقی برای پربار شدن کارش آگاه است.» او با بیان اینکه موسیقی نمایش هم با ممارست و تمرین به دست میآید، میگوید:«تمام عناصر نمایش در لحظه شکل میگیرند، یعنی با تمرینی که از قبل وجود داشته، نتیجه کار تمام اجزا به روی صحنه دیده میشود.
موسیقی هم باید همپای این عناصر ممارست کند تا نقش واقعی خود را پیدا کند و در لحظه نمایش در کنار دیگر عناصر ظهور پیدا کند. شاید هم به این دلیل است که بهنظر میرسد، موسیقی زنده چفت و بست بیشتری با نمایش دارد.»