همشهری آنلاین- کمیل قاسمی: آیا انسان می تواند یک اثر هنری باشد ؟ اندام انسان که میلیونها سال است در یک قالب تکثیر میشود آیا برگرفته از یک اثر هنریست ؟ طبیعت آنچنانکه منبع الهام اثری هنری میتواند باشد آیا خود نیز قادر به آفرینش اثر هنری نیز هست؟
تولید انسان اتفاق خلاقانهای نیست. عمل خلاقانه عملی ابداعیست و نوعی آفرینش است.
منبع تولید انبوه، تقلید است . یعنی کلیشه یا نمونهای یا قالب پیش رو گذاشته میشود سپس از روی آن تولید انبوه میشود.
علاقه من به قبرستان قابل انکار نیست اما مدتی پیش تصمیم گرفتم به زایشگاه ها نیز سری بزنم. انبوه نوزادان در آغوش مادرانشان را دیدم. در قسمتی نیز نوزادان بسیاری در دستگاه های شیشهای بودند. این حجم از تولید اتفاقی خلاقانه نیست . نگاه آدمی دایم به اثر اصلی، آن تابلوی اصلی است. آن تابلوی ازلی آدم ، که گمان میکند ابدی نیز هست. در تواناش نیست اصل اثر را در اختیار داشته باشد. پس دست به تولید مثل میزند تا اثری بیافریند و تمام آرزوهایش را در او ببیند. این تولید غیرخلاقانه که از روی دست اجداد خود یاد گرفته است را به انبوه می رساند. اثر در ظاهر همان است اما اصل اثر نیست . والتربنیامین در مقاله (اثر هنری در دوران تکثیر مکانیکی ) میگوید:(حتی کامل ترین نسخه تکثیر شده اثرِ هنری باز فاقد یک عنصر مهم است : حضور آن در زمان و مکان، هستی یکه آن درجایی که باید باشد. این حضور و فقط این حضور تعیین کننده تمامی هستی تاریخی آن است. )
حرف این است که اثر تولید شده به باز تولید خود ادامه میدهد. این تولید، تولید حیوانی ست . یعنی هر حیوانی بدون این نگرش دارد نسل خود را با همین سیستم ادامه می دهد. حال در ساحتی دیگر ، گونه آدمی جدا از گونه حیوانی میتواند بدون آنکه کسی دیگر شبیه خود را تولید کند که حضوری فیزیکی یا اندامی داشته باشد آدمی دیگر در درون خود خلق کند که تا به حال خلق نشده است . یعنی به دور از تولید مثل( عالمی دیگر بباید) خلق کند . این اثر ، آفرینش است . کشف خلاقانه خود است . برای بقای انسان نیاز به تولیدانبوه نیست نیاز است به آفرینش انسانِ نو . انسانی که در زمان و مکان تاریخی خود حضور داشته باشد . انسان امروز باشد.
آنچنان که حافظ در غزلی که میگوید:
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی