هرکس در دومین ماه بهار به بابل رفته باشد، میداند که چرا به آنجا میگویند شهر بهارنارنج. خیابانهای بابل این روزها مست عطر بهار نارنج است. نام باستانی بابل «مه میترا» یعنی جایگاه میترای بزرگ بود. در دوران اسلامی آن را به نام «مامطیر» میشناختند. در دوره حکومت صفوی تجارت شهر به قدری پر رونق بود که اسمش را «بارفروش» گذاشتند. نام بابل تا قبل از سال 1314 شمسی «بارفروش» بود و نام فعلیاش را از رودخانه بابل گرفته است. این رودخانه از غرب بابل عبور میکند و همان رودخانهای است که پل معروف شهر بابلسر را روی آن ساختهاند.
جشن پرهیاهوی رنگ و بو
بازارهای هفتگی یکی از ارکان شهرهای شمالی ایران است. حضور زنهای روستایی به عنوان فروشنده در این بازارها قابل توجه است. قدم زدن در یک بازار هفتگی و استشمام عطر سبزیجات، میوهها و ترشی تازه، تجربهای خیالانگیز خواهد بود.
اروپا و ایران باستان
این ساختمان که حالا موزه بابل است، در سال 1307شمسی بلدیه یا به اصطلاح امروز شهرداری بوده. ساختمان را یک مهندس آلمانی در زمان رضاخان ساخته و در طراحیاش معماری نئوکلاسیک اروپا و ایران باستان را تلفیق کرده است. حالا ساختمان 3طبقه مرمت و به موزه تبدیل شده که بخشهای باستانشناسی و مردمشناسی آن دیدنی است.
ابرویی که درست نشد، چشمی که کور شد
بقعه امامزاده قاسم- فرزند امام موسی کاظم(ع)- مربوط به قرن نهم هجری است. اگر سری به این امامزاده که در محله آستانه بابل است زدید، تماشای در ورودی و صندوق چوبی نفیسی که از شاهکارهای هنری هستند را از دست ندهید. ساخت و ساز غیراصولی در اطراف این بقعه از زیباییهای آن کاسته. نیمایوشیج در سال 1307 شمسی در سفرنامهاش به این معضل اشاره میکند که « بارفروش(بابل) به عقیده من عروس شهرهاست ولی عیبی که دارد [این است که] آن را بد زیور میبندند!». سالهاست که همه شهرهای قدیمی و زیبای ایران همین مشکل را دارند. از قدیم گفتهاند آمد ابرویش را درست کند، چشمش را کور کرد.
همه راهها به اینجا میرسد
به بافت قدیمی بابل که بروید، میبینید هر محله در مرکز خود مسجد یا تکیهای دارد که میدانگاهی را ایجاد کرده و راههای ارتباطی محله به آن میرسند. تکیه قدیمی محله حصیرفروشان که از دوره قاجار به جا مانده، شاهد خوبی برای این حرف است. تصور شادیها و ماتمهایی که این میدانگاهی به خود دیده است، آدم را در خیال فرو میبرد.
جاروی مدرنیسم بر ته مانده سنتها
راسته اصلی بازار شهر کمکم دارد رنگ و بوی مدرن به خود میگیرد ولی هنوز جابهجا با شغلهای سنتی مواجه میشوید که انگار دارند در برابر زندگی ماشینی مقاومت میکنند. یکی از جارو فروشهای بازار امیرکلا همانطور که به جاروبندی مشغول است میگوید: «دیگر جوانها سراغ این کار نمیآیند. میگویند هم سخت است و هم کم درآمد».
مسجد آدینه
بابل هم مثل همه شهرهای مهم مسجد جامع دارد. در قدیم وقتی جمعیت یک شهر به حدود 10هزار نفر میرسید، برایش یک مسجد مرکزی و بزرگ میساختند که اسمش مسجد جامع یا مسجد جمعه (مسجد آدینه) بود. مسجد جامع بابل از بناهای عهد صفوی است.
در زمان فتحعلیشاه قاجار زلزله آن را خراب کرد و در سال 1225 قمری بود که فتحعلیشاه دستور داد مسجد را بازسازی کنند و میرزا محمد شفیع صدراعظم این کار را پیگیری کرد. مقبره سعیدالعلمای بارفروشی- از مشاهیر فقه شیعه در قرن13 هجری قمری- در مجاورت این مسجد قرار دارد. سعیدالعلما آنقدر عالم بزرگی بود که وقتی خواستند شیخ انصاری را مرجع شیعیان جهان کنند چون سعیدالعلما را از خودش برتر میدانست، نامهای به او نوشت و از او اجازه گرفت.
شهر نیست، شعر است
در بابل شاید حیاط هیچ خانهای خالی از درختان مرکبات نباشد. در این شهر دوطرف هر خیابانی را درختهای نارنج پوشانده است. گیرم که قید باغهای اطراف شهر را که پر از درخت است بزنید، همان درختهایی که در خانهها و خیابانهاست، برای عطرآگین کردن هوای بابل کافی است.
آن روبهرو در افق، دریاست که فقط 15کیلومتر با شهر فاصله دارد و این به یک رویا میماند. بیخود نیست که نیما یوشیج گفته است: «بارفروش شهر نیست؛ دیوان شعری است با یک مخرج شاعرانه؛ شاعر در صور آن داخل میشود و از اعماق ویژگیهای آن بیرون میآید. بارها میل داشتم یک شهر شاعرانه را پیدا کنم. این است مطابق دلخواه من!».
بد نیست بدانید
در دوران زندیه بابل، مرکز ولایت مازندران بوده و آغا محمدخان قاجار وقتی دید مردم بارفروش از خاندان زند حمایت میکنند، ساری را مرکز مازندران اعلام کرد. همین حالا هم بعد از ساری که مرکز استان مازندران است، بابل مهمترین و پرجمعیتترین شهر استان است.
در قدمت بابل همین بس که عمر بعضی آثار کشف شده در تپههای جنوب شهر را تا 1000 سال پیش از میلاد باز میگردد. این تپهها که به «دینه کوتی» معروفند، فقط 20کیلومتر از بابل امروزی فاصله دارند. بیشتر بناهای قدیمی بابل بهخاطر کم توجهی وضعیت مناسبی ندارند. با این حال بافت قدیمی و تکیه و امامزاده محله حصیرفروشان که از دوران قاجار بهجا مانده، با هزینه شخصی و نظارت یکی از اهالی نیکوکار محل ، مرمت شده و نظر علاقهمندان را به خود جلب میکند.
از زمان رضاخان تاسیس بناهایی که متاثر از معماری اروپا بود، محلههای قدیمی شهر را تغییر داد و ارتباط این محلهها را با فضاهای جدید شهری قطع کرد. از میان این بناها میشود به کاخ شاهپور، ساختمان شهرداری قدیم، شهربانی سابق، دبیرستان قدیمی شاهپور و پستخانه اشاره کرد. متأسفانه و در کمال ناباوری، ساختمان قدیمی اداره پست در سالهای اخیر تخریب شد. از مکانهای مذهبی و زیارتی بابل یکی «مسجد محدثین» است.
این مسجد در سال 1136 قمری ساخته شد و مقبره 2عالم بزرگ شیعه بهنامهای ملانصیرا و شیخکبیر در آن است.
طرفداران طبیعت بکر و دستنخورده مطمئن باشند که جنگلهای جنوبی و مناطق کوهستانی بابل- نظیر شیخموسی و فیلبند- آنها را سر ذوق میآورد. سوغات بابل، مرکبات، مربا، عرق بهارنارنج، کاهوی سرپیچ، کلوچه، سبد و جاروست.
بابل آدمهای معروف زیاد دارد؛ امامعلی حبیبی اولین مدال طلای المپیک را برای ایران به دست آورد. در موسیقی، زنده یاد مازیار و بیژن بیژنی اهل بابل هستند. احمد نصراللهی و مهدی علیزاده از نقاشان معاصر و اسرافیل شیرچی و مهدی فلاح از استادان برجسته خوشنویسی هم بابلی هستند.