به گزارش همشهری آنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، حفظ ارزش پول و تثبیت هزینه زندگی همواره از مهمترین دغدغههای مدیران بانک مرکزی بوده است. حسنعلی مهران یکی از روسای پیشین بانک مرکزی ایران خاطرات دوران کاریاش را در کتاب «هدفها و سیاستهای بانک مرکزی» روایت کرد. او در این کتاب از داستان بانک مرکزی ایران میگوید و کسانی که این موسسه را ساختند و آن را از آغاز تا سال ۱۳۵۷ اداره کردند. این مجموعه در ۱۱ بخش تنظیم شده و فصل ششم به ارزش پول و تثبیت هزینه زندگی میپردازد. آنچه میخوانید قسمتی از این بخش کتاب مذکور است.
براساس بررسی بودجه خانوار در سال ۱۳۳۸، متوسط هزینه یک خانوار شهری در تهران ۱۱۶۲۹۰ ریال، در ۳۱ شهر (بهجز تهران) ۸۵۳۷۵ ریال و در شهرهای کوچک ۶۶۴۳۸ ریال برآورد شد. درصد هزینه خوراک به کل هزینه خانوار در مجموع مناطق شهری حدود ۴۵ درصد، در شهرهای کوچک ۵۱ درصد و در تهران ۳۶ درصد بود. به این ترتیب ملاحظه میشود که هرچه سطح درآمد خانوارها بیشتر باشد نسبت هزینه خوراک به کل هزینه خانوار کمتر میشود. مجموع تعداد خانوارهای مورد بررسی در ۳۲ شهر ۳۲۳۷ خانوار و متوسط تعداد افراد خانوارها ۹۲/ ۴ نفر بود.
در چنین خانواری سهم کرایه برای مستاجران ۷/ ۲ درصد و هزینه نگهداری منزل برای مالکان ۱/ ۸ درصد کل هزینه سالانه خانوار را تشکیل میداد. هزینه آب و برق ۱/ ۴درصد، مبلمان ۶/ ۴ درصد، پوشاک ۰/ ۶ درصد، درمان و بهداشت ۸/ ۲ درصد و مسافرت و حمل و نقل ۴/ ۳ درصد بود. این نسبتها در شهرهای کوچک متفاوت بود به طوری که سهم کرایه خانه ۴/ ۱ درصد، تعمیر و نگهداری خانه ۹/ ۶ درصد، آب و برق ۳/ ۴درصد، مبلمان ۸/ ۴درصد، پوشاک ۲/ ۱۰ درصد، درمان و بهداشت ۱/ ۲درصد و مسافرت و حمل و نقل ۸/ ۱ درصد بود.
در شهر تهران در حالی که نسبت هزینه غذا به کل هزینه خانوار بهمراتب کمتر از شهرهای دیگر بود، نسبت سایر هزینهها به ویژه هزینه مسکن، اعم از استیجاری یا شخصی، تقریبا سه برابر نسبت مشابه در شهرهای کوچک بود. این سبد البته طی زمان تغییر مییافت و با بهبود وضع زندگی عمومی و افزایش جمعیت شهرها ترکیب مصرف نیز در جامعه در حال تحولی چون ایران در حال تغییر بود. ولی برای حفظ قابلیت مقایسه آمارها نمیشد در ترکیب سبد هزینههای مصرفی سالانه تجدیدنظر کرد، زیرا در چنان صورتی تغییرات شاخص بیشتر به دلیل تغییر در ترکیب مصرف پیدا میشدند که نمیتوانستند به نحو صحیحی نمایانگر تغییر قیمتها باشند. کارشناسان آماری بانک معمولا هر پنج سال یک بار در این سبد تجدیدنظر میکردند و مدام آن را تحت نظر داشتند و از طریق بررسی بودجه خانوار این تحولات را میسنجیدند.
ضریب اهمیت یا وزن متوسط گروه کالاها و خدمات که در شاخص هزینه زندگی سال ۱۳۳۸ آورده شده عبارت بود از مواد خوراکی ۶۵/ ۵۳ درصد که از آن ۶۹/ ۱۳ درصد سهم آرد و نان و برنج بود. سهم سایر گروهها عبارت بود از مسکن ۳۰/ ۱۱ درصد، پوشاک ۴۴/ ۵ درصد، درمان ۸۴/ ۲ درصد و مبلمان ۴۷/ ۴ درصد.
در اوایل دهه ۱۳۵۰ این ضرایب همانطوری که انتظار میرفت تغییر کردند و سهم مواد خوراکی ۲۴/ ۴۲ درصد بود که از آن سهم آرد و نان و برنج به ۵/ ۸ درصد تنزل پیدا کرده بود و مسکن به ۵۶/ ۱۲ درصد، درمان به ۸۴/ ۴ درصد و مبلمان به ۳۷/ ۶ درصد افزایش یافته بود. جالب اینکه مسکن بالاترین رشد این گروهها را در دهه ۱۳۵۰ داشت. در تجدیدنظر سبد کالاها و خدمات در سال ۱۳۵۳ مجددا ضریب اهمیت (یا وزن) مایحتاج مختلف باز همانطور که انتظار میرفت تغییر کرده بودند. سهم مواد خوراکی به ۴۸/ ۳۵ درصد کاهش پیدا کرده بود، در حالی که پوشاک به ۹۴/ ۱۳ درصد، مسکن به رقم خیلی بالای ۱۴/ ۲۱ درصد رسیده بود و مبلمان ۹۲/ ۶ درصد و حمل و نقل و مسافرت که در شاخص قبل ۵۲/ ۲ درصد بود در سبد جدید ۷۸/ ۷ درصد شده بود.