نویسنده و تصویرگر ادبیات کودک و نوجوان، این بار داستانی تصویری برای بزرگسالان روایت می‌کند. داستانی از قرنطینه و اتفاقی غیرمنتظره.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، مارک هادون، نویسنده برنده جایزه کاستا و جایزه ادبیات کودک دالی گری، در یک روایت تصویری، داستان مرد تنهایی را می‌گوید که با شیوع کرونا و قرنطینه و قوانین فاصله‌گذاری اجتماعی هیچ چیز در زندگیش تغییر نکرد، تا این که یک روز اتفاقی نامنتظره برایش رخ داد.

فاصله اجتماعی
من ۲۰ سال اخیر را در انزوا و فاصله اجتماعی گذرانده‌ام.
این چیزی نبود که انتخاب کرده باشم، به نظر می‌رسید مردم 
از من دوری می‌کنند. 
آن‌ها اشتباه می‌کنند. من با آدم‌های دیگر حرف می‌زنم.
فقط نمی‌دانم واقعی هستند یا نه.
اگر پرستارها و پسربچه‌هایی که من را به رودخانه هل می‌دهند در نظر نگیریم، آخرین 
باری که انسانی را لمس کردم، سال ۲۰۰۸ بود. نامش را فراموش کردم.
کمی اضافه‌وزن داشت، اما چشم‌هایش قشنگ بود.

​​
من اغلب در خانه می‌مانم.
بنابراین قرنطینه برای من مثل زندگی معمولی بود
اما ویروس ترسناک بود
و خبرها هم بدتر از آن.
اینکه آسمان این‌قدر صاف و آبی شده را دوست دارم.
و همین‌طور سکوت و خلوتی خیابان‌ها.
هفته پیش کنار فروشگاه تعاونی یک گوزن دیدم. از وقتی بچه بودم 
تا آن روز، گوزن ندیده بودم.  قبل از این که دور شود، مدتی طولانی به هم خیره شدیم
.
حالا او را همه جا می‌بینم. فکر می‌کنم او از من مراقبت می‌کند.
آیا این‌طور فکر کردن احمقانه است؟