این مطلب به اهمیت احساس یک عکاس و نقش آن در عکاسی خبری اشاره میکند. چه کسی میتواند به عکس آن دختر بینوای ویتنامی Nick Ut نگاه کند بدون آنکه هیچ احساس وحشت و هراسی در وی برانگیخته شود و یا از نگاه کردن به تصویر بوسه یک پرستار و سرباز بعد از شنیدن پایان جنگ ۱۹۴۵ دچار شوق و شعف نشود؟
ما نکات برجسته در هر عکس را تشخیص میدهیم چرا که پیش از هر منطقی آن را با احساسمان ازریابی میکنیم. یک عکس خوب احساس سوژه را منتقل میکند و یا احساسی را در بیننده بر میانگیزد ولی یک عکس ایدهآل هر دو را انجام میدهد.
مردی در آتشسوزی خط لوله نفت در نیجریه
عکاس: Akintunde Akinleye
اما چطور می شود از صمیم قلب عکاسی کرد؟ جواب این پرسش به فلسفه ی اخلاق و کمی کنجکاوی در روحیات خودمان بر می گردد. برای درک این نصیحت و فهم اهمیت احساس در داستان های تصویری باید کمی بهتر خودمان را بشناسیم.
مهمترین سوال در این موارد این است که بدانیم بشر برای ما حقیقتا چه معنا و مفهومی دارد.
ما می توانیم به نوع بشر به عنوان یک ماهیت خودگردان با وظایف و حقوق اخلاقی مستقل نگاه کنیم.
در واقع متفکرین اخلاقگرای غربی مکرراً ما را به این اقدام فرا میخوانند. ما به طور ذاتی به این تفکر گرایش داریم و به اهمیت استقلال و استدلال انسان در مواجه با قضاوت های اخلاقی آگاهیم.
اما بعضی از فلاسفه با تشخیص اینکه انسان نمیتواند تنها و مستقل زندگی کند، تئوریهای اخلاق مدارجدیدی را ارائه دادهاند؛ تئوریهایی برپایه وابستگی نوع بشر به یکدیگر.
آنها اعتقاد دارند که انسان برای بقا نیاز به ارتباط با همنوعان خود دارد و احساس همدلی نقش بسیار مهمی در زندگی اخلاقی و معنوی ما دارد.
همدلی توانایی فهمیدن احساس همنوع در مواجه با شرایط و موقعیتهای ناگوار است. تلاشی ست برای درک احساس یک انسان دردمند با جایگزین کردن خود در جایگاه وی.
داشتن این درک متقابل -که یکی از اصول مهم اخلاقیاست- خبرنگاران را موظف میکند تا یک گزارش را هر چه کاملتر و منصفانهتر بیان کنند. به ویژه عکاسان خبری باید تلاش کنند هنگام کار در یک شرایط ناخوشایند، احساس سوژه را درک کنند. گاهی این احساس بسیار شکننده و حساس است.
عکاسان خبری باید همین احساس انسان ها را ثبت و به مخاطبین منتقل کنند. البته با دانش فنی کاربرد نور و کادربندی و ... آنها می توانند عکس های خوبی بگیرند اما بدون در نظر گرفتن اهمیت انتقال حس همدلی، عکس ها ی آنها بدون روح و سطحی خواهد بود.
در آخر اینکه عکاسهای خبری باید از محتوای خبر و گزارش اطلاع داشته باشند. گاهی داشتن اطلاعات کافی از جریانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به آنها کمک میکند تا با ثبت یک تصویر جزیی، تمام خبر و اتفاق افتاده را به مخاطب منتقل کنند.
البته نکات ذکر شده بدین معنا نیست که عکاسان خبری باید در به تصویر کشیدن احساس سوژه دچار زیادهروی و اغراقگویی شوند و یا برای به وجود آوردن حس همدلی در مخاطب، سوژه را به نشان دادن احساساتش وادارند.
عدنان حاج، عکاس رویتر، به اتهام دستکاری در عکسهایش و واداشتن سوژهها به ابراز احساسات از ادامه کار منع شد و تمام عکسهای ارسال شده وی از آرشیو این آژانس خبری حذف گردید.[سابقه موضوع]
این اصل اخلاقی عکاس خبری را به دیدن دنیا از زاویه دید سوژه ترغیب میکند. به او اجازه میدهد تا عمق معنای اتفاق افتاده برای سوژه را بفهمد و به سایر مردم جامعه منتقل کند.
عکاس در این شرایط نماینده حقیقت ماجراست و ثبت احساسات سوژه، راهیاست که میتواند منصفانه به تکمیل روایت داستان کمک کند.
آنگاه نوبت مخاطب است که با دیدن واقعیت، اقدامی جهت برطرف کردن یک ناعدالتی انجام دهد و یا خیلی ساده از قضیه عبور کند و به زندگی روزمرهاش ادامه دهد.
عکاسی از صمیم قلب باید دریچهای به روح مخاطب بگشاید. بدون در نظر گرفتن این نکته و تنها با رعایت نکات فنی ممکن است عکسهای بسیار خوبی نیز گرفته شود اما هیچ وقت این عکسها کمکی به ارتقای ارتباطات بصری و انسانی نخواهد کرد.
برای نیل به والاترین هدف عکس خبری بهتر است به نصیحت حرفهای را بیشتر توجه کنیم و همیشه از صمیم دل و جان عکاسی کنیم.
کودک به پدر معلولش در لباس پوشیدن کمک میکند.
عکاس: Yannis Kontos
نویسندگان: کارن اسلتری و مارک دورموس
ترجمه: نفیسه مطلق
منبع: www.digitaljournalist.org