شاید عرضه انبوهی از کتابها در محلی ثابت بیش از اینکه بخواهد صرفاً محلی برای فروش و آشنایی با دستپخت یک ساله نویسندگان، ناشران و مدیریت فرهنگی هنری کشور باشد بایستی موجب ارتقاء سرانه مطالعه و به تبع آن رشد فرهنگی جامعه شود.
این در حالی است که نمایشگاه کتاب از سویی محلی برای تهیه کتابهای کمک آموزشی و درسی، کتب کودک و آثار روانشناسی عامه پسند و از سویی دیگر ابزاری برای وجهه اجتماعی (به باور برخی افراد جامعه شده) است. یکی از کمبود و نقصانهایی که در باب نشر و توسعه محیطهای فرهنگی شاهدیم و نبود آن آشکارا به چشم میخورد عدموجود بازارهای فرهنگی (حتی در جمعه بازارهای عمومی) است، از سویی دیگر بسترسازی زیربنایی توسعه فرهنگی یکی از الزمات فضای فرهنگی است که نهادها هر یک به نوعی از زیر آن شانه خالی کردهاند و بیمسئولیتی خود را به دیگران ربط میدهند.
در همین حال کتاب در سبد کالای خانوارها امری فراموش شده و نامأنوس است تا جایی که هدیه حتی بهعنوان تولد برای یک کودک یا نوجوان بسیار اکراهآور و از وجهه پایینی برخوردار است چرا که فرهنگ و ارزش کتاب در اکثر خانوادههای ایرانی نادیده انگاشته شده است.
یکی از سازمانهایی که امروزه از نگاه و سیطره تک بعدی و ارائه تسهیلات عمرانی و خدماتی خارج شده و توسعه و ترویج فعالیتهای فرهنگی و هنری را پیش فرض وظایف خود قرارداده، شهرداری است.
از فعالیتهای بحق مثبت و رو به تعالی این نهاد که بگذریم بر مبنای هدف این نگاشته به حضور شهرداری و پیرو آن سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در نمایشگاه بیست و یکم کتاب تهران میرسیم که حضوری بجا و تأثیرگذار است، ایجاد فرهنگسرای کتاب در وسعتی 400 متری و اجرا، ارشاد و ارائه خدمات فرهنگی و هنری در راستای فعالیتهای محصولات مکتوب، گامی بس نیکو و رو به رشدی است، از این باب نگاه و نظر برخی از کسانی که به نوعی در زمره نشر و ایجاد فرهنگ کتابخوانی مؤثرند، خالی از لطف نیست.
فتحاله بینیاز نویسنده و منتقد ادبی کشور در راستای نفوذ فرهنگی ایده مناسبی دارد، او میگوید: نفوذ فرهنگی یکی از نقشهای اصلی شهرداری در کشورهای پیشرفته است بهطوری که در این ممالک شهرداریها در حوزة فرهنگ و هنر، بعد از وزارت فرهنگ نقش دوم را ایفا میکنند.
در این حیث بهنظرمیرسد نقش رسانهها در توزیع و گسترش فرهنگ و خصوصاً اشاعه کتابخوانی پررنگ و اساسی است، بینیاز در این باره معتقد است در شبکههای تلویزیونی برخی از کشورها، کتاب را چنان بهطور حرفهای به بوته نقد میکشند که شمار خوانندگان کتابهای غیردرسی را در کشوری مانند فرانسه به 330 هزار نفر در ماه از جمعیت 56 میلیوننفری میرسانند، در حالی که در کشور ما شمار خوانندگان در هر سال به کمتر از 200 هزار نفر در سال میرسد.
در این راستا توسعه همه جانبه شهر در گرو رسیدن به تعریف درست از نقش شهروند بهعنوان یک عامل تأثیرگذار در مدیریت شهری است. از چنین دیدگاهی یکی از مهمترین وظایف شهرداری بسترسازی توسعه فرهنگی است و هیچ عاملی بیش از گسترش فعالیتهای فرهنگی نمیتواند شهروند خوب بسازد و همین موضوع اهمیت تمرکز بیشتر شهرداریها روی مسائل فرهنگی را نشان میدهد.
رشد فرهنگی شهروندان مدیریت شهری را ذینفع میکند
منیو فرشچی، نویسنده و فیلمنامهنویس ضمن مفید خواندن حرکت سازمان فرهنگی هنری در باب احداث فرهنگسرای کتاب و حضور در نمایشگاه کتاب تهران میگوید: هر چند که این فعالیت کار تازهای نیست و شهرداریها در تمام دنیا از نقش خدماتی خود فراتر رفتهاند، چرا که مدیران شهر دریافتهاند که رشد فرهنگی حس متقابل مشارکت و همکاری را برای مدیریت شهری و شهروندان به وجود میآورد و این تعامل طرفین را ذینفع خواهد کرد.
از سویی رضا کیانیان، بازیگر سینما و تلویزیون نظر متفاوتی دارد.
او میگوید: متأسفانه درعمل، حوزه فرهنگ و هنر مغفولترین بخشها درمدیریت شهری است و به لحاظ اهمیت در رتبه بسیار پایینتری نسبت به ساخت و ساز پارک، اتوبان، تونل و خیابان قرار گرفته است.
از این محور زمانی میتوان مدعی شد که نگاه کلان فرهنگی در شهر وجود دارد که الزامات آن پذیرفته شده باشد و استفاده از نظرات و دیدگاههای کارشناسان سرلوحه امور قرار داشته باشد. در این راستا کیانیان با نگاهی انتقادی معتقد است: متأسفانه در طراحی و اجرای طرحهای فرهنگی و هنری از دیدگاه کارشناسان به اندازه کافی استفاده نمیشود و این موضوع، فعالیت در این حوزه را با مانع روبهرو میکند. و در عین حال نقش شهرداری را در این حوزه اساسیتر از دولت ارزیابی میکند و میگوید: شهرداریها به مدد رابطه گسترده و همه جانبه با شهروندان بهتر از دولت میتوانند عمل کنند و با یاری دولت و در امتداد هم میتوانند زمینهای برای سازمان و مؤسسات خصوصی بزرگ اقتصادی شهر مهیا کنند و معاوضهای برای ارائه خدمات و مالیات در نظر گیرند.
کتاب و سبد کالای خانوادهها
کتاب بخشی از زندگی است و بایستی تمهیداتی در نظر گرفته شود که کتاب در سبد خانوار قرار گیرد، از اینرو علاوه بر اهدای بن کالا از سوی ادارات دولتی، باید بن کتاب به کارمندان تعلق گیرد و شهرداری نیز روزی را در نظر گیرد که کتابهایی را به مردم رایگان عرضه کند تا فرهنگ کتابخوانی در شهر نهادینه شود.
پوران درخشنده، کارگردان سینما ضمن بیان این عقیده در بازدید از فرهنگسرای کتاب ادامه میدهد: حرکت شهرداری به سمت ترویج فرهنگ و هنر در شهر و اکتفا نکردن به یک نهاد خدماتی و عمرانی محور، گام تازهای نیست، ارزش گذاردن به شهروندان و ایجاد فرصتهای مناسب در چشمانداز زندگی شهری وظیفه خطیر شهرداری است و ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی یکی از اصلیترین برنامههایی است که میتواند به فرهنگ عمومی شهر کمک بسزایی کند.
دیدگاه یک مدیر انتشارات در بررسی نقش شهرداریها بجا و قابل تأمل بهنظر میرسد، محمد حسین ناصربخت مدیر انتشارات نمایش میگوید: تقویت و گسترده کردن کتابخانههای تحت پوشش شهرداری، برپا کردن ایستگاه عرضه مطبوعات برای عموم مردم در سطح شهر و حمایت از نویسندگان و ناشران فعالیتهایی است که شهرداری میتواند با تمرکز بر آنها در جهت آشتیدادن مردم با کتاب پیش رود.
از این حیث امکان آشنایی بیشتر شهروندان با کتابخانهها، تجهیز و احداث کتابخانههای جدید و فراهم آوردن امکان مطالعه برای جمعیت عظیمی از شهروندان که بیشتراز قشر جوان هستند، به ویژه در مناطقی که جمعیت زیادی را در خود جا دادهاند، میتواند فرهنگ کتاب و کتابخوانی را بهتر و بیشتر رواج دهد.
در همین حال منیو فرشچی از طریق ایجاد انگیزه، تشویق و زمینهسازی از طرق مختلف و کارشناسی شده، برای کودکان و نوجوانان را مهمترین راهکار برای ترویج کتابخوانی و نیز نقش شهرداری ابراز میکند و میافزاید: اگر شهروندی تا 50 سالگی هیچ وابستگی و علاقهای به کتاب خواندن نشان نداده است دیگر امیدی برای کتابخوان کردن او وجود ندارد، از اینرو شهرداریها و هر نهادی که داعیهدار رشد فرهنگ و ارتقاء سطح کتابخوانی است باید از سنین پایه شروع کند.
نفوذ فرهنگی
در این میان بدیهی است که با نهادینه شدن فرهنگ در یک جامعه، شهرداریها برای خدماترسانی به مردم درزمینه رفاهی و اموری از این دست، نیز با مشکلات بهمراتب کمتری روبهرو خواهند بود. مسلماً مدیریت شهری برای تعامل با شهروندی که تحتتأثیر فضای فرهنگی و هنری رشد کرده و به نوعی فرهیخته است مشکلات بهمراتب کمتری پیشرو دارد.
از اینرو برای توسعه فرهنگی و پرورش یک شهروند خوب، هیچ قشری بیش از هنرمندان نمیتوانند مدیریت شهری را کمک کنند و از همین رو شهرداری باید برای حمایت از هنرمندان اقدامات حمایتی جدیتری انجام دهد.
حال آنکه در بسیاری از کشورها، شهرداریها به غیراز آنکه خودشان کتابخانه احداث میکنند به کتابخانههای احداثی وزارت فرهنگ نیز در مقیاس کلان کمک میکنند. به غیراز این در سطح شهر نیز دست به اقدامهایی فرهنگی میزنند. روی بیلبوردهای شهر، داستانهای مینیمالیستی میزنند و بسیاری از کارهای دیگر که به کمک نهادهای خصوصی انجام میدهد.
در این باره بینیاز مثالی اینچنینی ارائه میکند: در وزارتخانههای دیگر، به غیراز وزارت فرهنگ، بهعنوان مثال وزارت امور خارجه، بخش فرهنگی وجود دارد که کتابها را از طریق سفارتخانهها به جاهای مختلف ارسال میکنند و به این ترتیب یک نوع گسترش فرهنگی را به وجود میآورند. مثال دیگر وزارت دفاع در این کشورهاست که در مقایسه کلان کتابهایی را خریداری و در پادگانها، کشتیها و زیردریاییها بهصورت رایگان توزیع میکند.
از این وزارتخانهها و وزارت فرهنگ که بگذریم، سازمانهایی مانند شهرداری به اندازهای با قدرت وارد میدان میشوند که بهعنوان مثال اگر شما بخواهید برای برنامه فرهنگی در شهرهای پاریس یا برلین شرکت کنید، شهرداری این شهرها میتواند، به تنهایی به شما مجوز ورود و اقامت دهد. البته بر عکس این موضوع نیز اتفاق میافتد، یعنی اگر شهرداری این شهرها نخواهند که شما در این شهرها حضور پیدا کنید، با قدرت و به راحتی میتوانند مجوز شما را لغو کنند. به بیانی دیگر نفوذ فرهنگی، یکی ازنقشهای اصلی شهرداری در این دسته از کشورها است.
در بررسی نقش شهرداری به جای خالی فرهنگ در نقشه شهر هم میتوان اشاره کرد که شاید حاکی از سطحی دیدن نقش آن است. کیانیان با تأیید این دیدگاه میگوید: جای خالی بخشهای فرهنگی در شهرهای ما به شدت احساس میشود بهطوری که شاهدیم در دهههای اخیر بخشهای فرهنگی حتی روی نقشه جامع شهرهای ما جایگاهی ندارند و بررسی نقشه جامعه شهرها و شهرکهای جدید اطراف تهران نیز نشان میدهد در طراحی آنها، برای فعالیتهای فرهنگی بسترسازی لازم انجام نشده است.
درخشنده میگوید: هر چند حرکت شهرداری در نمایشگاه کتاب را باید به فال نیک گرفت، اما باید وسعت و هدف این نگرش گستردهتر شود و تمهیداتی برای سودمند واقع شدن در سالهای آتی اندیشیده شود، پیشنهاد میکنم که شهرداری بستههایی را که مرتبط با کتاب و کتابخوانی است را بهصورت رایگان به خانوادهها عرضه کنند، اینجاست که مردم احساس میکنند که از طرف شهرداری دیده شدهاند و از سویی وقتی بستههای کتاب وارد جمع خانواده شود، به ناچار دور ریخته نمیشود و انگیزه افراد خانواده را برای کتابخوانی بالا میبرد.
مدیریت فرهنگی به مفهوم وابسته شدن فعالیتها به شهرداری یا دولت نیست
در جمعبندی آرا، تمامی اقشار و نیز افراد خاص و صاحبنظر در حیطه فرهنگ و هنر متفقالقول حضور شهرداری را در امور فرهنگی و نیز حضور مصداقی شهرداری در نمایشگاه کتاب را مثبت و مفید ارزیابی میکنند. کیانیان در این عقیده با تأکید میگوید: برای توسعه فرهنگی شهر باید مانند پایتختهای بزرگ و مهم جهان، مدیریت فرهنگی شهر تهران نیز در شهرداری متمرکز باشد.
وی از سویی با انتقاد از نحوه مدیریتی فرهنگ شهر معتقد است: تعداد نهادهای متولی و تصمیمگیر در حوزه فرهنگ و هنر، تغییر و تحولات مدام در مدیریتها و برخی برخوردهای سلیقهای با مقوله فعالیت فرهنگی و هنری درعمل فعالان این عرصه را با نوعی بلاتکلیفی و سردرگمی روبهرو میکند. اما مدیریت فرهنگی به مفهوم وابسته شدن فعالیتهای فرهنگی و هنری به شهرداری یا دولت نیست.
ناصربخت در عین حال تأکید میکند: شهروندان نیز باید وظایف محوله خود را به خوبی انجام دهند و درمقابل، شهرداری هم با فراهم کردن محیط مناسب و فرهنگی برای اشتغالات و دغدغههای فرهنگی و هنری آنها، بهعنوان یک ارگان مردمی، فضای مطلوبی برای آنها ایجاد کند.
او میافزاید: شهرداری میتواند با ارزیابیهای مداوم نیازسنجی گسترده شهروندان را در مورد مباحث فرهنگی، در جهت شکل صحیح دادن به زیرساختهای فرهنگی هدایت کند و با در نظر گرفتن امکاناتی برای عرضه تولیدات هنری هنرمندان و حمایت از تولیدکنندگان فرهنگی، فضای فکری موجود در جامعه را به فضایی با کیفیت و متنوعی تبدیل کند.
از این حیث درکشورهای توسعه یافته شهرداریها در کنار ارائه خدمات رفاهی یک نهاد قدرتمند فرهنگی نیز محسوب میشوند و حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری بخشی از وظایف و کارکردشان محسوب میشود. شهرداری تهران هم از برای اینکه یک نهاد خدماتی صرف نباشد و بتواند برای همه نیازهای شهروندان برنامهریزی کند باید نقش فرهنگی بارزتری برای خود در نظر بگیرد.
کیانیان نیز در مورد نقش حمایت و پشتیبانی نهادها و سازمانها میگوید: بزرگترین حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری این است که از جانب دولت حمایت نشوند. به اعتقاد کیانیان، حمایت مستقیم دولت از فعالیتهای فرهنگی و هنری، استقلال فعالان فرهنگی و هنری را خدشهدار میکند و هنرمند را از رسالت اصلی او دور میسازد.
شهرداری تهران و پیشبرد فرهنگ کشور
در این وادی تأثیر و نقش هدایتکننده شهرداری تهران بر دیگر شهرداریهای کشور اساسی و مؤثر است. نوبخت، مدرس دانشگاه در این باره میگوید: شهرداری شهرستانها نه تنها در زمینه شهرسازی بلکه در زمینههای دیگر از شهرداری تهران تقلید میکنند و با توجه به این تأثیرگذاری، شهرداری تهران میتواند در پیشبرد فرهنگ و هنر در کل ایران به نوعی تأثیرگذار باشد.
فرشچی هم به قدردانی از نویسندگان، هنرمندان و صادر کنندههای فکری جامعه تأکید میکند و علاوه بر اجر معنوی کار از مدیریتها میخواهد که یک نویسنده را تا جایی به لحاظ بعد مالی آسوده خیال کنند که با بیپولی به تولید فکر و اندیشه نپردازد.
وی بهعنوان پیشنهاد میگوید: برای اشاعه کتابخوانی باید از فرهنگسراها و خانههای فرهنگ که در تمامی محلات گسترش دارد استفاده کرد، چه خوب است اگر در کناره غرفههای گلفروشی غرفههای عرضه و امانت کتاب در جای جای هر محلی احداث شود و از هنرمندان و چهرههای محبوب برای ایجاد انگیزه کودکان استفاده شود.
درخشنده میگوید: شهرداری باید برای نهادینه شدن فرهنگ کتابخوانی، روزی را با عنوان شهروند، کتاب و شهرداری در نظر گیرد و با امانت دادن کتاب و افزایش کتابخانهها و گامهای هنری ارزشمند، ذائقه شهروندان را به سمت کتابخوانی هدایت کنند وی میافزاید: شهرداری باید وظایف فرهنگی و هنری را بیش از پیش مورد نظر گیرد و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران باید پیشرو و به تخصصی کار کردن همت گمارد.
بینیاز، این منتقد ادبی نظر پایانی خود را اینگونه ابراز میکند: در حال حاضر حجم کلاسهای ادبی، نقد ادبی و شعر و از این قبیل در فرهنگسراها مانند گذشته نیست و کمتر شده است. البته شهرداری در جاهای بسیار اساسی از برنامهها و جلسات ادبی و فرهنگی حمایت میکند. بهعنوان مثال در سال گذشته، ما برای برگزاری جایزه مهرگان مکانی در اختیار نداشتیم و طی مصاحبهای با رسانهها این موضوع را عنوان کردیم، به فاصله کمی بعد از مصاحبه، شهرداری برای اهدا این جایزه، فرهنگسرای ارسباران را در اختیار ما گذاشت. ما از این بابت از شهرداری تهران قدردانی میکنیم و من در مجامع مختلفی که شرکت میکنم تأکید میکنم که معتبرترین جایزه ادبی امروز ایران در سال 86، به همت شهرداری برگزار شد.
در پایان بهنظر میرسد مشارکت شهرداری تهران و بهطور اخص سازمان فرهنگی هنری با حضور در نمایشگاه کتاب و با تبادل توانمندیها، نیازها و درخواستهای شهروندان در حیطه فرهنگ و کتاب میتواند راهکارهایی استخراج شود که اولاً شهرداری بداند که اصلیترین وظیفهاش ساختن شهروند فرهنگ مأب است. نسخهای که تمامی فعالیتها را آسان و مثمرثمر خواهد کرد و دیگر وظایف در سایهسار فرهنگ، خودبهخود و با مشارکت مدیریت شهری فرهنگ دوست و شهروند فرهنگ محور میسر خواهد شد و ثانیاً یک شهروند در وهله اول جایگاه و ارزش خود را بیش از پیش مییابد و به خوبی میفهمد که اصلیترین نیاز و خواسته او و خانوادهاش فرهنگ و فرهنگ محور، زندگی کردن است.