به گزارش همشهری آنلاین، موریس سنداک Maurice Sendak، نویسنده و تصویرگر امریکایی ادبیات کودک و نوجوان در ایران بیشتر با سفر به سرزمین وحشیها شناخته میشود. این نویسنده در سن ۸۳ سالگی از دنیا رفت و اگر زنده بود، امسال ۹۲ ساله میشد.
سفر به سرزمین وحشیها داستان پسرکی است که آنقدر شیطنت میکند که مادرش برای تنبیه او را بدون شام به اتاق میفرستد، اما اتاقش تبدیل به جنگلی شگفتانگیز میشود و او از همان جا به سرزمین وحشیها سفر میکند. سفری که با ماجراهای بسیاری همراه است و در پایان با بازگشت به اتاق و خوردن شام به پایان میرسد.
اثر دیگر سنداک که به فارسی ترجمه شده، کتاب مصور آنجا، آن بیرون است. این کتاب که در سال ۱۹۸۱ منتشر شده، یکی از موفقترین آثار سنداک است که در سال ۱۹۸۲ جایزه کتاب آمریکا را دریافت کرد و به عنوان کتاب ستایش شده کالدکوت (جایزه کالدکوت سالیانه و طی مراسمی به برجستهترین کتاب تصویری آمریکایی تعلق میگیرد) شناخته شد. داستان کتاب آنجا، آن بیرون، داستان دختری نوجوان به نام آیدا است و خواهر کوچکش که توجه زیاد والدینش به او، موجب حسادت آیدا شده است. آیدا باید در غیبت پدر و مادرش از خواهر مراقبت کند، و این اصلا خوشایند او نیست. موجوداتی خیالی به نام گوبلین، خواهر آیدا را میدزدند و میبرند و آیدا به خاطر احساس مسئولیت و ترس از واکنش والدینش، تصمیم میگیرد خواهرش را پیدا کند. او به کمک یک شیپور جادویی خواهرش را از دست گوبلینها نجات میدهد و در این ماجراجویی، با ترسهایش رو به رو میشود.
سنداک پیش از تجربه موفقیت سفر به سرزمین وحشیها، کتاب مصور آنجا، آن بیرون و آثار دیگرش، و البته تصویرگری کتابهای خرس کوچولو نوشته الس هولملاند میناریک، به همراه برادرش جک به صورت جدی تصمیم داشت در حوزه صنعت اسباببازی کار کند.
این نویسنده که در ۸۳ سالگی، با چشمان گرد، ابروهای پرپشت و موهای ابرمانند و خلق و خوی تندش شبیه به شخصیت کتابهایش بود، در جوانی رویای ساخت اسباببازیهایی قصهگو را در سر میپروراند و البته چیزهایی هم ساخت.
سنداک در سال ۱۹۶۶ در گفتوگویی با نیویورکر گفته بود که اولین کتابهایش را خواهرش به او داد: شاهزاده و گدایِ مارک تواین و سه تفنگدارِ الکساندر دوما. او گفته بود که آنقدر از کتابها به عنوان اشیایی مستقل از درونشان خوشش آمده بود که تا مدتی از خواندنشان خودداری کرد. سندک در آن زمان گفته بود که اسباببازیهایش هنوز در خانه پدر و مادرش هستند و او هر وقت به دیدن آنها میرود، به اسباببازیهایش هم سر میزند. در داستاهای سنداک، قهرمانها او عادت دارند با اسباببازیهایشان حرف بزنند؛ گاه یک خرس عروسکی و گاه سربازی کوچک.
او در سال ۱۹۴۶ بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان، در منهتن وارد حرفه ساخت دکور برای ویترینها شد. او نمونهها و فیگورهای کوچک پاپیه ماشه یا مجسمههای گچی میساخت. مدتی بعد او تصمیم گرفت مستقل کار کند و به کمک جک، برادر و یکی از همکاران مورد علاقهاش، شروع کرد به ساخت ماکتهای کوچک چوبی متحرک از صحنههای داستانهای پریان مثل شنل قرمزی و هانسل و گرتل.
او و برادرش نمونه کارهایشان را به کمپانی افسانهای اسباببازیسازی آلمانی، فائو شوارتز بردند. جواب کمپانی به آنها این بود که کارشان خوب است اما برای تولید انبوه بسیار هزینهبر و گران خواهد بود. به گفته سنداک، آنها میخواستند کارگاهی داشته باشند که در آن پیرمردهای کوچک، اسباببازیهای کوچک بسازند. اسباببازیهایی چوبی. سنداک تاکید داشت که نمیخواستند هرگز اجازه دهند که حتی اندکی پلاستیک وارد ماجرا شود.
طراح ویترین فائو شوارتز تحت تاثیر کار سنداک قرار گرفت و از او دعوت به همکاری کرد. او هم به مدت سه سال برای این شرکت تولید اسباببازی کار کرد؛ در حالی که برای یاد گرفتن نقاشی و بالابردن مهارتهایش در تصویرگری در کلاسهای شبانه شرکت میکرد.سنداک، عضوی از یک خانواده یهودی لهستانی در بروکلین بود. او در طول عمر حرفهایش حدود ۱۷ کتاب مصور نوشت. همچنین برای دست کم ۸۰ اثر نویسندگان دیگر تصویرسازی کرد. او برای نمایشهای باله و اپرا لباس طراحی میکرد و تهیه کننده انیمیشنهایی بر اساس داستانهای خودش بود. مشهورترین کتاب سنداک، سفر به سرزمین وحشیها بیش از ۱۹ میلیون نسخه در جهان فروخته شده است. اسپایک جونز هم در سال ۲۰۰۹ اقتباسی سینمایی از این اثر ارائه داد. سفر به سرزمین وحشیها با ترجمه طاهره آدینهپور توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
منابع: گاردین، لیتهاب، نیویورکر