همشهری آنلاین_ بهاره خسروی: اما گمشده فاطمه کتاب بود. روزی که با اصرار خواهر بزرگ ترش قید باشگاه را زد و راهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز شماره 15 واقع در بوستان رضوان شد، تصورش دور از ذهن بود که مشتری پروپاقرص کانون شود. «فاطمه شفیعی»، دختر نوجوان موفق این مرکز، در زمینه نویسندگی و کارگردانی تئاتر عروسکی، نقالی و عکاسی کارهای موفقی برای مخاطبان کانون ارائه داده و در مسابقات عکاسی و نقالی مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران موفق به کسب عنوان برتر شده است. به مناسب روز ولادت حضرت معصومه(ص) و روز دختر با این دختر پرانرژی منطقه درباره رمز و راز موفقیتش گپ زدیم.
«فاطمه شفیعی» دختر نوجوان همسایه ما در خیابان کمیل، دانشآموز کلاس دهم رشته علوم انسانی است. این دختر فعال موفق در شاخههای نویسندگی، اجرا، کارگردانی و نقالی در اینباره ورودش به دنیای نویسندگی میگوید: «کانون رفتن در خانواده ما موروثی است. پدرم در دوران کودکی و نوجوانی از اعضای ثابت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و قبل از من خواهر بزرگ ترم به کانون میرفت. اما من به نسبت خواهرم دیرتر راهی کانون شدم. در واقع اهل ورزش بودم و رشتههای مختلفی مانند تکواندو، فوتسال و والیبال را تجربه کردم. در والیبال خیلی موفق بودم و در پست لیبرو بازی میکردم و حتی کاپیتان تیم هم شدم.»
اما چه شد فاطمه به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مرکز شماره 15 رسید؟ او در اینباره میگوید: «10 یا 11 ساله بودم که همراه خواهرم به مرکز شماره 15 رفتم. خواهرم برای یکی از برنامههای کانون اجرا داشت و تأکید زیادی بر آشنایی من با فضای کانون و تماشای برنامهاش میکرد. خاطرم هست ابتدای کار به بهانه باشگاه رفتن مخالفت کردم. اما در پایان دلم نیامد روی خواهرم را زمین بیندازم. وقتی با خواهرم به کانون رفتم یکی از مربیان برخورد گرمی با من داشت و گفت امیدوارم دوباره همدیگر را ببینیم. همین نوع رفتار باعث شد تا کمکم به رفتن کانون و شرکت در برنامههایش علاقهمند شوم. به نحوی که این روزها کانون همه زندگیام شده است.»
- حرکت در مسیر موفقیت
دختر ورزشکار همسایه ما با ورود به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مسیر تجربههای تازهتری برای رسیدن به موفقیت قرار میگیرد. فاطمه در اینباره توضیح میدهد: «برای کتابخوانی به کانون میرفتم، اما صدای بچههای کلاس شاهنامهخوانی که با صدای بلند داستانهای نبرد رستم و سهراب، ماجرای زال و داستان بیژن و منیژه را میخواندند، حسابی توجهم را جلب کرد. به کلاس شاهنامهخوانی رفتم و در همان یکی دو جلسه اول دست به قلم شدم و با راهنمایی مربیان داستان هفتخوان را نوشتم و اجرا کردم. در جشنواره داستاننویسی مدارس موفق به کسب عنوان نخست شدم. بعد از آن بهطور اتفاقی شعرخوان هشتم از «مهدی اخوانثالث» را شنیدم و علاقهمند نقالی آن شدم. البته در این مورد عنوانی کسب نکردم.»
شرکت در جشنواره قصهگویی مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کسب عنوان مقام نخست اجرای نمایش عروسکی در کسوت نویسنده از دیگر موفقیتهای این نوجوان هممحلی ماست. فاطمه به تازگی موفق به کسب عنوان برگزیده عکاسی در شهر تهران نیز شده است. او در اینباره میگوید: «مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هر استانی کانون عکاسی دارد. کانون عکاسان استان تهران بعد از شیوع کرونا و تعطیلات چالشهایی مانند آینه، قرنطینه و طبیعت بیجان و پنجره را برگزار کرد. در این چالش عکس میگرفتیم و آنها را برای نماینده کانون ارسال میکردیم و نماینده عکسهای منتخب را برای صفحه اینستاگرام کانون انتخاب میکرد. عکسهای من در روزهای قرنطینه که بیشتر از خانه و محیط اطرافم بود، جزء عکسهای منتخب از سوی داوران بود.»
- آموزش مهارتهای زندگی
به عقیده فاطمه، شرکت در برنامههای آموزشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهترین فرصت برای کسب مهارتهای اجتماعی در زندگی است. او در اینباره توضیح میدهد: «یکی از مهمترین ویژگیهای برنامههای کانون، هدفمند کردن دوران کودکی و نوجوانی برای اعضاست. در واقع در این فضا بسیاری از مهارتهای اجتماعی را با انجام کارهای گروهی و عملی آموزش میبینیم، با نکتههای مهم زندگی آشنا میشویم و از همه مهمتر خودمان مجری بسیاری از کارها و برنامهها میشویم که شاید در روند عادی زندگی کمتر فرصت تجربه آن را پیدا کنیم. قطعاً در منطقه مراکز فرهنگی و هنری و آموزشی خصوصی و دولتی بسیاری داریم. تفاوت کانون با این مراکز خروجی مثبت آن است.»
او افزایش میزان اعتماد به نفس در تعاملات اجتماعی و زندگی و جسارت برای ابراز عقیده را از دیگر مزایای برنامههای آموزشی کانون میداند و میگوید: «شرکت در برنامههای کانون باعث شده تا در مدرسه روحیه پژوهشگری بیشتری داشته باشم و همچنین فهم درسها برایم آسانتر شود.»