به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، کافی است چشم برخی از رانندگان خودروها، موتورسواران یا عابران به یک دوچرخهسوار بیفتد، آن وقت است که با ویراژدادن، کُندکردن سرعت، متلک یا ناسزاگویی و حتی پیچیدن در مسیر حرکت دوچرخه کاری میکنند تا تمرکز یا تعادل دوچرخهسوار از دست برود. با این تفاسیر، اگرچه دوچرخهسواری میتواند برای اغلب زنان و مردان جنبه ورزشی یا تفریحی داشته باشد؛ اما چند وقتی است که خشونت و شوخیهای پرخطر در گوشه و کنار کشورمان عامل اصلی آسیبرسیدن به جسم و جان ورزشکاران دوچرخهسوار در جادههای کشور شده است.
برای همین اکنون پای صحبت و تجارب ناگوار برخی از دوچرخهسواران در نقاط مختلف ایران نشستهایم تا به روایت تجربههای خود بپردازند؛ بلکه مخاطبانی که تا چند وقت پیش تصور میکردند، این کارشان فقط یک شوخی است، آگاه شوند که گاهی همین شوخی بهظاهر کوچکشان ممکن است چه آسیبهای روانی و جسمی جبرانناپذیری به بار بیاورد.
«پیمان مجدد» و «حمید سلیمانی» ازجمله دوچرخهسواران بازمانده هستند که مورد خشونت قرار گرفتهاند. همرکاب پیمان مجدد ماجرای خشونت و سوءقصدی را که به جان پیمان شد، اینگونه روایت میکند: «بعد از تمرین حین بازگشت از استادیوم آزادی به سمت شهریار بودیم که دو نفر از داخل ماشین شروع به فحاشی کردند. بعد از ردشدن از کنار ما و اعتراض دوچرخهسواران که چرا فحاشی میکنید، آنها با کاتر (چاقو) از ماشین پیاده و به سمت پیمان حملهور شدند. کلاهکاسکت پیمان بیشتر ضربهها را گرفت؛ ولی برخورد کاتر با دست پیمان باعث شد تا شاهرگش آسیب ببیند و عملش کنند».
ویدا هم ازجمله بانوان دوچرخهسوار است که به طور حرفهای دوچرخهسواری میکند. این بانوی دوچرخهسوار برای ایسنا کلکسیونی از تجربههای تلخ خود را اینگونه ارائه داده است: «من خاطرات زیادی از اذیتهای دیگران نسبت به خودم حین دوچرخهسواری دارم. از کدامشان بگویم؟ از ضربههایی که سرنشین ماشینها از پشت به کمرم میزدند؟ از پرتاب میوه و زباله از داخل خودرو؟ از پاشیدن آب از داخل خودرو؟ از تعقیبهای موتورسوارانی که قصد سوءاستفاده و آزار فیزیکی داشتند؟ از مواردی که خودرو به قدری خودش را به من نزدیک کرده که باعث انحراف من از جاده و زمینخوردن من شده؟ از مواردی که خودرو به قدری به من نزدیک شده که سرنشین خودرو، دستدرازی کرده؟ بارها مورد فحاشی قرار گرفتهام با جملاتی زشت و کلماتی رکیک.
چندین بار من را تعقیب و تهدید کردند. تاکنون دو بار تصادف عمدی و دو بار تصادف غیرعمدی را تجربه کردهام. آخرین بار تصادفی با سهلانگاری و بیتفاوتبودن به حضور دوچرخهسوار و نادیدهگرفتن دوچرخهسوار منجر به آسیب جدی برای من شد. تصادف آخر باعث شد من برای همیشه از رفتن به خیابان و جاده ترس بزرگی داشته باشم و هرگز بهتنهایی رکاب نزنم یا دوچرخه را با ماشین به مکانهای امن و محدود ببرم و رکاب بزنم؛ ولی با همه این مشکلات علاقه من به دوچرخهسواری به قدری بوده و هست که هنوز هم رکاب میزنم». پروانه هم که سالها تجربه رکابزدن دارد، بیان میکند: «میدانید کجای این موضوع فاجعه است؟ آنجا که به خاطر اذیت زیاد، یک دستزدن و رفتن عادی شده و اکثرا میگویند باز شُکر که بیشتر از این اذیت نکرد!».
همچنین افسانه هم که از دیگر ورزشکاران در رشته دوچرخهسواری است، توضیح میدهد: «از لاهیجان برمیگشتم رشت. بعد از پل جانبازان دو نفر آقا که ترک موتور نشسته بودند، آمدند و فیزیکی اذیتم کردند. واقعا تا مدتها حالم بد بود و مدام میگفتم یک سیم خاردار باید به خودم نصب کنم! تا کسی اذیتم نکند یا هزار فکر دیگر. با وجود اینکه حرفهای دوچرخهسواری میکنم؛ اما این رفتار آنقدر تأثیر بدی روی ذهنیت من داشت که هماکنون هم که با دوچرخه میروم به خیابان یا جاده استرس دارم که مبادا این رفتار تکرار شود و ناخواسته میترسم».
سمیرا هم که دوچرخهسواری در شمال ایران است، میگوید: «یک روز داشتم از یک مسیر خلوت بینشهری رکاب میزدم. وقتی در مسیر بودم، دیدم حدود ١٠ موتورسوار با حرکات آکروباتیک روی موتورهایشان مانور میدهند. کمی جلوتر یک کلاه افتاده بود روی زمین، فکر کردم مال موتورسوارهاست. ایستادم، کلاه را برداشتم و تا مسیری با خودم بردم که اگر آنها را دیدم، به آنها کلاه را بدهم. تا اینکه بعد از دو، سه کیلومتر دیدم یک جا ایستادهاند. من هم ایستادم و کلاه را به آنها دادم. مجدد رکابزنی را شروع کردم. متأسفانه چند نفر از آنها خیلی آرام پشت سرم میآمدند. من چند جا ایستادم. آنها رد میشدند، من دوباره رکاب میزدم. کمی جلوتر دیدم ایستادند. چندباری این ایستادن من ادامه داشت تا جلوتر که رفتم، متوجه شدم میخواهند اذیتم کنند. آزارشان آنقدر شد که مجبور شدم بروم جهت مخالف خیابان رکاب بزنم تا شرشان را کم کنند».
این چند روایت تنها بخش کوچکی از مسائلی است که روزانه دوچرخهسواران با آن دستوپنجه نرم میکنند و بخش کوچکی از جامعه که به تصور خود شوخی میکنند؛ اما در عمل به دوچرخهسوار آزار و اذیت میرسانند، باید تغییر جدی در رفتار و فرهنگ خود داشته باشند و مقامات قضائی نیز باید برخورد جدی و شدیدی با اینگونه مزاحمان داشته باشند؛ چراکه این آزار و اذیت میتواند منجر به خطرات جانی برای دوچرخهسواران شود.