همشهری آنلاین_پریسا نوری: گاهی با چند کیسه اسکلت مرغ تا تپههای جنگلی یاس فاطمی، لویزان، سرخهحصار و گردنه قوچک میروند تا سفرهدار حیوانات گرسنه و بیصاحب شوند و گاهی در پویش سهشنبههای بدون خودرو برای ترویج فرهنگ دوچرخهسواری با شهردار و مدیران شهری همرکاب میشوند. برای آشنایی بیشتر با این گروه دوچرخهسواران شرق پایتخت که با نام «سفیران ترافیک» از سال ۹۴ در ترویج فرهنگ دوچرخهسواری پیشگام هستند، با آنها همراه شدیم.
- تولد سفیران ترافیک در پارک پلیس
جمعی ۳۰ نفره از دوچرخهسواران با کلاههای رنگارنگ جلو پارک پلیس منتظرند تا همرکابانشان به آنها بپیوندند. مقصدشان جنگلهای یاس فاطمی است و از کیسههای اسکلت مرغ که به همراه دارند، پیداست که برنامه امروزشان غذا دادن به حیوانات است. «زهرا بهرامی» که سرپرست و متولی گروه سفیران ترافیک است، داستان شکلگیری گروه را اینطور تعریف میکند: «۵ سال پیش در یکی از روزهایی که برای قدم زدن به پارک پلیس آمده بودم، چشمم به کانکس کرایه دوچرخه افتاد.
سالها بود که به خاطر شکستگی زانو از ورزش جدا شده بودم، وقتی فهمیدم به خانمها هم دوچرخه میدهند، خیلی خوشحال شدم چون از بچگی عاشق دوچرخهسواری بودم. اما زمان قدیم دوچرخهسواری خانمها خیلی رایج نبود، برای همین وقتی ازدواج کردم همسرم دوچرخهام را گرفت و در انباری گذاشت.
خلاصه اینکه آن روز و روزهای بعدش با دوچرخه کرایهای ساعتها در پارک پلیس رکاب زدم. یک روز مدیر پارک آموزش ترافیک، که اشتیاق مرا برای دوچرخهسواری دیده بود، پیشنهاد داد برای آموزش تخصصی دوچرخهسواری به پارک آموزش ترافیک بروم. من هم استقبال کردم و در آنجا موضوعات تخصصی مثل حفظ تعادل و فوت و فن رکاب زدن در خیابان را یاد گرفتم و با حمایت مدیر پارک ترافیک و کمک چند نفر از هم رکابان گروه «سفیران ترافیک» را برای ترویج فرهنگ دوچرخهسواری و انجام کارهای عامالمنفعه راهاندازی کردیم.»
- ترویج دوچرخهسواری در مترو و بازار روز
مهمترین هدف گروه «سفیران ترافیک» ارتباط با شهروندان و تشویق آنها به دوچرخهسواری است. بهرامی با این توضیح میگوید: «در ابتدا دوچرخهها را از پارک آموزش ترافیک امانت میگرفتیم و به مراکز پر رفتوآمد مثل بازار روز میرفتیم. سبدهایی را هم روی دوچرخهها نصب کرده بودیم و شهروندان را تشویق میکردیم بجای خودرو با دوچرخه به بازار بیایند و خرید کنند، در این رفت و آمدها عدهای همراهمان شدند و گروهمان بزرگتر شد.
مدتی بعد با هماهنگی مترو، دوچرخههایمان را به ایستگاه مترو سرسبز بردیم. بازخوردها خیلی جالب بود. مردم با تعجب نگاه میکردند. برخی جلو میآمدند و میپرسیدند قضیه چیست؟ ما هم به آنها میگفتیم با دوچرخه و مترو میتوانند سفر ترکیبی داشته باشند. یعنی یک جاهایی با دوچرخه بیایند و هر جا خسته شدند به نزدیکترین ایستگاه مترو خودشان را برسانند و بقیه مسیر را با مترو بروند. خوشبختانه از این موضوع خیلی استقبال شد و خیلی از خانمها که صبح با مترو به سر کار میرفتند به گروه ما پیوستند. کمکم تعدادمان زیاد و به ۱۲۰ نفر رسید.»
- پاکسازی مسیر رکابزنان
با اینکه سالها از ساخت مسیرهای ویژه تردد دوچرخهسواران در نقاطی از شهر گذشته، اما برخی شهروندان هنوز این مسیرها را به رسمیت نشناخته و آنها را مسدود میکنند. به گفته بهرامی، پاکسازی مسیرهای تردد دوچرخهسواران در سطح شهر یکی از فعالیتهای گروه سفیران ترافیک است.
او در اینباره بیشتر توضیح میدهد و میگوید: «در طول رکابزنی در سطح شهر متأسفانه شاهدیم که اغلب مسیرهای ویژه دوچرخهسواران، توسط کاسبان با گذاشن وسیله، یا توسط مشتریانشان با گذاشتن موتور و ماشین مسدود شده است، برای همین با آنها صحبت و خواهش میکنیم که این یکمتر جا را برای دوچرخهسواران نگه دارند.»
او در توضیح بیشتر میگوید: «از فواید دوچرخهسواری در پاکیزگی هوا و کاهش ترافیک برای کاسبان میگوییم و از آنها میخواهیم اجازه ندهند که مسیر دوچرخهسواری جلو مغازهشان مسدود شود. مثلاً یکی از مسیرهایی که اغلب مسدود بود مسیر دوچرخهسواری خیابان کریمخان زند بود. بارها با کاسبان مسیر و رانندگان تاکسی صحبت کردیم تا قانع شدند که مسیر را مسدود نکنند. از کاسبان هم قول گرفتیم که اجازه ندهند مشتریانشان خودرو یا موتور را روی مسیر پارک کنند. خوشبختانه این مسیر حالا باز شده است.»
- از آموزش رایگان تا خرید دوچرخه برای کودکان
زهرا بهرامی که فوت و فن رکابزنی را در بوستان آموزش ترافیک منطقه ۴ به رایگان یاد گرفته، تا مدتها این مهارت را به بانوان علاقهمند به دوچرخهسواری رایگان آموزش داده است. او میگوید: «رکاب زدن در شهر برای دوچرخهسواران با رکابزنی در بوستان فرق دارد. در خیابانها خطرات زیادی دوچرخهسواران را تهدید میکند. آنها باید در هنگام عبور از چهارراهها و معابر شلوغ خیلی احتیاط کنند.
از اینرو خیلی از خانمها اوایل میترسیدند به تنهایی در شهر رکاب بزنند برای همین چند نوبت از در منزل تا محل کارشان آنها را همراهی میکردم و در طول مسیر آموزشهای لازم را میدادم. این آموزشها تا مدتها رایگان بود تا اینکه به درخواست دوستانی که از طریق آموزش دوچرخهسواری امرار معاش میکردند، تصمیم گرفتم هزینهای بابت آموزش دریافت و آن را در راه ترویج دوچرخهسواری صرف کنم. خوشبختانه توانستیم از این راه با کمک اعضای گروه برای چند نفر از بچههای بیسرپرست که به رکاب زدن علاقهمند بودند، دوچرخه و کلاه بخریم.»
- دوچرخهسواری خانوادگی
عضویت در گروه سفیران ترافیک محدودیت سنی ندارد و شامل زن و مرد و پیر و جوان میشود. مثلاً چندین زوج و حتی چند نسل ازیک خانواده در این گروه عضو هستند و هر روز با شرکت در برنامههای گروه همراه هم رکاب میزنند. «حسین بهمنی کیا» ۶۵ ساله از ساکنان تهرانپارس که در دوران بازنشستگی به دوچرخهسواری رو آورده و حالا ۵ سال است که به همراه همسر، دختر، پسر و نوهاش رکاب میزند،
میگوید: «خودم در همین پارک پلیس با گروه آشنا شدم و بعد از مدتی به همسرم هم دوچرخهسواری یاد دادم.» حسین آقا که هر روز از ساعت ۶ تا ۹ صبح، ۳۲ کیلومتر رکاب میزند میگوید: «سالها پیش پا درد داشتم اما خوشبختانه حالا کاملاً خوب شدهام، در واقع من و همسرم سلامتیمان را مدیون دوچرخهسواری هستیم.»
«عذرا بهمنآبادی» در تأیید صحبتهای همسرش میگوید: «من ناراحتی ریه داشتم. دکترم گفت یا باید جراحی کنی یا پیادهروی و دوچرخهسواری. من هم دومی را انتخاب کردم و با کمک همسرم دوچرخهسواری را یاد گرفتم.» «سمیرا» دختر کوچک خانواده که برای تردد در شهر تا جایی که امکان دارد از دوچرخه استفاده میکند، با گلایه از بیتوجهی برخی رانندهها نسب به دوچرخهسواران میگوید: «طبق قانون خودروها باید حداقل یک تا یک و نیممتر فاصله ایمن را با دوچرخهسواران رعایت کنند اما گاهی برخی رانندهها بدون رعایت این فاصله، حرکت کرده و باعث میشوند تعادلمان را از دست بدهیم.»
- مشکلات آغازین
بانو بهرامی با لبخند از مشکلات روزهای آغاز فعالیتش در گروه سفیران ترافیک میگوید: «اوایل قرار بود با جمعی از هنرمندان در مناطق مختلف تهران برویم و با مردم درباره فواید دوچرخهسواری برای سلامتی، حفظ هوای پاک و فرهنگ ترافیک و مسائلی از این دست صحبت کنیم. اتفاقاً خانواده خودم این موضوع را به راحتی نمیپذیرفتند. یادم است مادرم همیشه نگران بود که مبادا کسی از فامیل من را در خیابان سوار دوچرخه ببیند. میگفت اگر فامیل تو را با دوچرخه ببینند دیگر نمیتوانم سرم را بلند کنم. اما بعد از مدتی که شهرداری از رسانهها از فعالیتهای عامالمنفعه ما تقدیر کرد نظر خانواده هم عوض شد و به قول اقوام شدم افتخار فامیل! »
- همراهی با مدیران شهری
همرکابی با شهردار تهران و شهرداران مناطق در پویش سهشنبههای بدون خودرو و همراهی با مدیران شهری در افتتاح پروژههای عمرانیـ ترافیکی دوچرخهسواری از دیگر فعالیتهای گروه سفیران ترافیک است. این بانوی ۵۴ ساله در اینباره میگوید: «گاهی برای تشویق شهروندان از طرف شهرداری دعوت میشویم تا در برنامههای دوچرخه محور شرکت میکنیم، ما در این برنامهها فرصت را مغتنم میدانیم و درباره مشکلات دوچرخهسواران در شهر و لزوم ساخت مسیرهای هموار دوچرخهسواری در همه نقاط با شهرداران گفتوگو میکنیم.»
- لزوم ایجاد مسیرهای دوچرخه در شرق پایتخت
بهرامی معتقد است مسیرهای دوچرخه در مناطق شرق تهران بسیار محدود و لازم است به شکل جدی مورد توجه قرار بگیرد. او میگوید: «برخلاف مناطق غرب و مرکز شهر، مسیر دوچرخه در مناطق شرقی کمتر است. در این بین، منطقه ۴ که اصلاً مسیر دوچرخهسواری ندارد، در منطقه ۸ هم فقط یک مسیر دوچرخه از میدان هفتحوض تا چهارراه تلفخانه است. همچنین منطقه ۱۳ و خیابان دماوند یکی از محورهای پرخطر برای رکابزنان است که خوشبختانه قرار است در آن مسیر دوچرخهسواری بسازند.»
- وقتی دوچرخهسواران سفیران سلامت میشوند
یکی دیگر از فعالیتهای سفیران ترافیک، تشویق بیماران سرطانی به ورزش دوچرخهسواری است. آنها هر سال در روز جهانی سرطان به درخواست پژوهشکده سرطان در حالی که پلاکاردهایی با محور «تحقق سلامتی با ورزش» جلو دوچرخههایشان نصب کرده و کاور و نماد روز جهانی سرطان را به تن کردهاند از میدان هفتحوض تا درمانگاه بیماران سرطانی در خیابان گاندی رکاب میزنند. همچنین برخی اعضای این گروه که با کمک ورزش و دوچرخه در نبرد با بیماریهای سخت پیروز شدهاند، در ملاقات با بیماران سرطانی، پیام سلامتی و امید به زندگی را به آنها میرسانند.
- دوچرخه به من زندگی دوباره داد
از زبان خیلی از بیماران شنیدهایم که ورزش و دوچرخهسواری به سلامتیشان کمک کرده اما قصه زندگی «معصومه نوکاریزی» بانوی ۴۵ ساله و از اعضای فعال گروه «سفیران ترافیک» بسیار شنیدنی است. او که از ساکنان محله افسریه است، ۳ سال پیش بعد از ۲۲ سال کار عکاسی و مد به ام. اس دچار شده و افسرده میشود اما در نهایت پس از آشنایی با گروه سفیران ترافیک ورق زندگیاش برمیگردد: «وقتی متوجه شدم ام. اس گرفتهام تا ماهها میترسیدم از خانه بیرون بیایم و افسرده شده بودم. عضو انجمن ام. اس بودم و یک روز در برنامه این انجمن که رکابزنی از خیابان وصال شیرازی تا پارک لاله بود شرکت کردم.
البته با هزار تردید و ناامیدی. توی راه بارها به زمین خوردم و در دل به خودم فحش دادم که چرا آمدهام. در طول مسیر دو تا آمبولانس ما را همراهی میکردند و من همش تصور میکردم آمدهاندکه مرا ببرند... خلاصه روحیه خیلی بدی داشتم ولی انگار مقدر بود که رشته زندگیام به رکابزنی پیوند بخورد چون همان روز در قرعهکشی انجمن بین ۵۰۰ نفر برنده یک دستگاه دوچرخه کراس شدم و با گروه سفیران ترافیک آشنا شدم. آنها با روی باز از من استقبال کردند و من را در گروههای مجازیشان اضافه میکردند و من مدام گروه را ترک میکردم. تا اینکه متوجه شدم گروه قرار است شب یلدا برای کودکانکار جشن بگیرد.
از زبانم در رفت و گفتم عکاسی از مراسم و چاپ عکس بچهها روی شاسی با من. ولی راستش قبل از برنامه پشیمان شده بودم. اما چون خانم بهرامی خیلی جدی و منضبط است رویم نمیشد قرار را کنسل کنم. ناچار با اسنپ رفتم عکاسی کردم و برگشتم.
چند بار دیگر هم در این برنامهها عکاسی کردم تا اینکه خانم بهرامی از من خواست برای همراهی با شهردار در پویش ترافیکی یک مسیر کوتاه را رکاب بزنم. من هم قبول کردم و از آن موقع به بعد ترسم ریخت و پای ثابت گروه شدم.»
او در ادامه در حالی که اشک شوق در چشمانش جمع شده، میگوید: «دوچرخه به من زندگی دوباره داد. من که روزی حتی جرأت بیرون رفتن از خانه را نداشتم حالا سلامتیام را به دست آوردهام و روحیه خوبی دارم. بهطوری که دکترم میگوید به تو افتخار میکنم. وقتی سایر بیماران ام. اس از من درباره بهبودیام میپرسند، در جوابشان میگویم وقتی مقدر است زنده بمانیم، هر بیماری را میتوانیم از پا دربیاوریم.»
نظر شما