این قاعده بار دیگر رعایت شد تا چهارشنبهشب گذشته، الشباب و الجزیره با شادی و غم، وارد بامداد پنجشنبه شوند.
این بامداد، یکی از تاریخیترین لحظات باشگاه الشباب بود. دوری از قهرمانی به مدت 13 سال، پایان یافت تا این باشگاه کمطرفدار شهر دبی، سرانجام جام را به دست بیاورد.
آخرین باری که این تیم قهرمان دوریالامارات شد فصل 95-94 بود. در آن سال این باشگاه دومین قهرمانی خود را در لیگ به دست آورد و پس از آن به مدت 13سال دیگر هیچگاه به این عنوان دست نیافت.
طرفداران باشگاه الشباب تا پاسی از شب در خیابانها با ماشینهای مدل بالا چرخ میزدند و شادی قهرمانی را با خود تقسیم میکردند.
همیشه بین طرفداران فوتبال در شهر دبی و ابوظبی کری بالایی وجود داشته پس طبیعی بود که تمام دبی از قهرمانی تیم شهر خود خوشحال باشند.
جواد کاظمیان میگوید: «مردم به خیابانها ریخته بودند و جشن میگرفتند.» اگر بازی با الجزیره در ورزشگاه خانگی الشباب برگزار میشد بیشک این قهرمانی خیلی بیشتر میچسبید.
ولی دست تقدیر همه چیز را به شهر ابوظبی کشاند تا در ورزشگاه بینالمللی الجزیره، الشباب جام را بالای سر ببرد.
*****
در اینکه بازیکنان ایرانی نقش بسیار زیادی در قهرمانی الشباب داشتند هیچ شکی وجود ندارد. زوج مبعلی و کاظمیان آنگونه که باید اتفاقات را رقم زد و نتیجه این بود که جام به آنها برسد.
در جشن قهرمانی الشباب علاوه بر این دو مهرداد اولادی هم حاضر بود. او که در بین بازیکنان الشباب پسری دوستداشتنی است به وسیله چند بازیکن به هوا بلند شد.
مهرداد این فصل با شکستگی نازکنی پا مواجه شد و مدتی از میدان به دور بود. بعد از بازگشت هم به دلیل حضور یک بازیکن خارجی جدید، دیگر جایی در ترکیب تیم پیدا نکرد.
با اینحال از او تقدیر شد تا در جشن قهرمانی خیلی احساس غربت نکند، اما بیشتر از همه این جواد کاظیمان بود که خوشحالی کرد. «خیلی وقت بود که طعم قهرمانی را نچشیده بودم...»
جواد برای اینکه یاد برادر خود را زنده نگه دارد در جشن قهرمانی پیراهنی به تن کرده بود که عکس مهدی روی آن چاپ شده بود.
ایمان مبعلی هم در صف شادیکنندگان بود. او که دوست داشت آخرین فصل حضور خود در الشباب را با قهرمانی به سر کند، به چیزی که میخواست رسید.
ایمان فصل بعد پیراهن الوصل را به تن میکند و حالا میتواند با افتخار در این تیم پرطرفدار شهر دبی مشغول شود. تیمی که شاید فصل بعد به عنوان یک مدعی حتی شانس قهرمانی داشته باشد.
****
جواد کاظمیان شب آرامی را پشت سر گذاشت. هر چند او در جریان بازی با الجزیره دو بار دروازه حریف را به شدت تهدید کرد، اما سرزو در نیمه دوم بازیکن ایرانی را از زمین بیرون کشید.
جواد عطش گل زدن داشت. او از همان شروع بازی نشان داد که خیلی دوست دارد در این دیدار مهم گل بزند. تمام امارات چشم به این دیدار مهم داشتند و تکتک بازیکنان زیر ذرهبین بودند.
جواد در نیمه اول خیلی خوب در محوطه جریمه الجزیره آفتابی میشد. تیم الشباب هم این نیمه را خیلی بهتر کار کرد.
الجوارح بازی را هجومی آغاز کرد و موقعیتهای خوبی هم به دست آورد، اما در نیمه دوم خیلی طبیعی بود که آنها کمی عقب بنشینند. در دقیقه 70 وقتی سرزو، جواد را بیرون کشید و یک بازیکن دفاعی به زمین فرستاد به خوبی مشخص بود که قصد دارد نتیجه مساوی را حفظ کند.
تکیه این مربی برزیلی در خط هافبک تیمش به ایمان مبعلی بود. ستاره ایرانی در این دیدار بهخوبی حرکات تیمش را طرحریزی کرد. «با اینکه در فصل جاری برای الشباب در پست هافبک دفاعی بازی کردم ولی از کارم خیلی راضی هستم.»
ایمان در مقابل الجزیره هم طراح اصلی بود. پاسهای دقیق این بازیکن بارها مهاجمان این تیم را در موقعیتهای خوب قرار داد.
به ویژه اینکه با کاشتههای خود بسیار خطرناک ظاهر شد و سرزو هم حتی به خود اجازه نداد که به تعویض کردن این بازیکن ایرانی فکر کند.
****
«فعلا دوست ندارم تیم جدیدم را انتخاب کنم. باید از این قهرمانی لذت ببرم.»
جواد کاظمیان چند ساعت بعد از قهرمانی تیم الشباب در دوریالامارات ترجیح میدهد، از زمان حال استفاده لازم را ببرد و بعد از مدتها غم را کنار بگذارد.
«دوست دارم از این لحظات بیشترین استفاده را ببرم.»
- تبریک؛ قهرمان شدید....
مرسی. واقعا شب خوبی بود. اتفاقی که یک فصل منتظرش بودیم سرانجام به وقوع پیوست.
- در ابتدای فصل هیچکس روی تیم شما حساب باز نمیکرد. فصل قبل در ردههای میانی جدول بودید و طبیعی بود که از الشباب انتظار قهرمانی نداشته باشند.
خود من همچنین فکری در مورد تیم نمیکردم. ولی یک نکته جالب وجود داشت. مسئولان باشگاه و به خصوص رئیس الشباب در ابتدای فصل به ما میگفتند که از این تیم فقط قهرمانی میخواهند.
بعد از اینکه مشخص شد من و ایمان و مهرداد سه بازیکن خارجی تیم هستیم گفتند حالا فقط قهرمانی میخواهند. من فکر نمیکردم این اتفاق واقعا رخ بدهد. تازه هر دو جام را هم میخواستند.
هم لیگ را و هم حذفی را. فکر میکنم بهترین اتفاق این بود که ما جام حذفی را از دست دادیم چون انگیزه بازیکنان برای رسیدن به قهرمانی در لیگ خیلی بیشتر شد.
- در این فصل نوسان خیلی داشتید. نمیدانیم، باید قهرمانی تیم شما را تا چه حدی به شانس ربط داد...
راستش این را قبول دارم که تیمهای مدعی در همان شرایطی که ما میخواستیم دچار لغزش شدند، اما این را نباید به حساب شانس گذاشت.
چون ما هم فرصتهای خیلی خوبی از دست دادیم. الشباب در بهترین موقع ممکن از بحران خارج شد. بعد از چند مساوی پیدرپی سرزو خیلی خوب توانست تیم را جمع کند.
هرچند اندیشههای دفاعی این مربی را زیر سئوال بردند، ولی مهم امتیاز بود که ما توانستیم بخشی از آن را به دست بیاوریم.
با همین شرایط ما به مصاف تیم الجزیره رفتیم و خودمان قهرمان را تعیین کردیم. این نشان میدهد که ما شایستگیاش را داشتیم.
- شما نیمه اول هجومی بازی کردید اما هر چقدر گذشت بیشتر دفاعی شدید. ظاهرا برای مساوی آمده بودید.
ولی اگر توجه کرده باشید موقعیت گلزنی تیم ما بیشتر بود. این را هم در نظر بگیرید ما در ورزشگاهی بازی میکردیم که پر از طرفدار بود.
الجزیره شرایط بهتری نسبت به تیم ما داشت. مربی قبل از بازی گفت بهتر است اول راه نفوذ این تیم را ببندیم بعد به گل زدن فکر کنیم. به همین خاطر با نفرات دفاعی زیادی بازی کردیم.
خود من هم به خط دفاعی خیلی کمک میکردم. برنامه این بود که بیشتر روی شوتها به گل برسیم.
- این آخرین بازی تو برای تیم الشباب بود؟
بله، تیم با لیون یک بازی دوستانه دارد، ولی این آخرین بازی من بود. دوست داشتم برای آخرین بار هم که شده با خوشحالی الشباب را ترک کنم. فکر می کنم این یک جدایی خاطرهانگیز بود.
- بیشتر بازیکنان ایرانی تیم جدید خود را انتخاب کردهاند، ولی تو هنوز نه...
فرصت زیاد است. بگذارید کمی بگذرد بعد در اینباره تصمیمگیری میکنم.
- در امارات میمانی دیگر؟
به احتمال 50 درصد! یعنی اینطوری نیست که حتما در اینجا بمانم.
- به ایران برمیگردی؟
نه به ایران هم برنمیگردم.
- پس به کجا میروی؟ اروپا؟
فعلا در این باره هیچ حرفی نمیزنم. همهچیز بماند برای بعد.