به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه شرق، سال ۹۱ بود که مردی جوان بهنام کاوه با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت همسرش خودزنی کرده است. او درخواست آمبولانس کرد. چراکه خودش و فرزندش هم زخمی شده بودند.
وقتی مأموران به همراه تکنسینهای اورژانس به محل رسیدند، سه مجروح را به بیمارستان منتقل کردند اما زن جوان که رومینا نام داشت، جانش را از دست داد. پدر و مادر رومینا شکایتی علیه دامادشان تنظیم کردند و مدعی شدند رومینا و کاوه شوهرش شب قبل از حادثه با هم درگیری داشتند و دخترشان را کاوه به قتل رسانده است.
کاوه اتهام قتل را رد کرد و درباره اینکه چه حادثهای در آن شب رخ داد، گفت: من و همسرم مدتها بود با هم اختلاف داشتیم. همسرم دچار افسردگی بسیار شدیدی شده بود. این مشکل بعد از زایمان برای او به وجود آمد. شب حادثه طبق معمول بدخلقی کرد و با زدن من و بچه سعی داشت خودش را آرام کند. درگیری ما بالا گرفت و من هم به پدرزنم زنگ زدم و درخواست کمک کردم. او گفت رومینا را به خانه من بفرست اما رومینا قبول نکرد.
مرد جوان ادامه داد: همسرم سردرگم بود. یکبار میگفت از هم جدا شویم و بعد میگفت طلاق نمیخواهد. یکبار میخواست بچه را به من بدهد و یکبار میگفت بچه را خودش نگه میدارد. او در این مدت چندین بار خودکشی کرد و هربار من به موقع رسیدم و نجاتش دادم.
کاوه گفت: شب حادثه بعد از اینکه درگیری شدیدی بین ما رخ داد و رومینا به من و بچه حمله کرد و ما را زد، من ناراحت شدم و به پدرزنم گفتم دیگر میخواهم همهچیز را تمام کنم. رومینا قبول نکرد به خانه پدرش برود. ضمن اینکه متوجه شده بودم مدتی است داروهایش را هم نمیخورد. او بعد از درگیری چند ساعتی آرام شد. من بچه را خواباندم و خودم هم به تخت رفتم که بخوابم. در خواب متوجه صدای گریه بچهام شدم. فکر میکردم برای شیرخوردن بیدار شده است اما وقتی چشمانم را باز کردم، رومینا را دیدم که خونآلود با یک چاقو جلوی من ایستاده است. او بچه را با چاقو زده بود. به سمت رومینا حمله کردم تا چاقو را از دستش بگیرم و نگذارم آسیب بیشتری به بچه بزند اما چند ضربه به من زد و دستم را زخمی کرد و چند ضربه هم به شکم من زد. باز او را رها نکردم و به سمتش رفتم تا چاقو را بگیرم. در این هنگام چند ضربه به خودش زد و در نهایت درحالیکه من به خاطر زخمهایی که بر بدنم وارد شده بود، خیلی ناتوان شده بودم، او یک ضربه به شکم خودش زد. او خیلی بیرحمانه به همه حتی خودش ضربه میزد.
مرد گفت: قبل از اینکه بیهوش بشوم، با پلیس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم. وقتی مأموران و اورژانس آمدند، من بیهوش بودم. پزشکان بهسختی و بهطور معجزهآسایی توانستند کودک یکسالهام را از مرگ نجات بدهند. آنها اعلام کردند ضربات بر بدن کودک به قصد قتل زده شده بود.
پزشکی قانونی نیز اعلام کرد ضرباتی که به هر سه نفر یعنی رومینا، فرزندش و کاوه وارد شده، ضربات کشندهای بود. درحالیکه کاوه همچنان زیر بار پذیرش اتهام قتل رومینا نمیرفت، پدر رومینا همچنان اصرار می کرد فرزندش بهدست کاوه به قتل رسیده است. نظریه پزشکی قانونی اما چیز دیگری را نشان داد. متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند احتمال اینکه رومینا خودزنی کرده باشد، وجود دارد و گفتههای کاوه ممکن است درست باشد.
اینبار کاوه مدعی شد همسرش پیش از این چندینبار اقدام به خودکشی کرده بود، پدر رومینا این موضوع را تأیید کرد و گفت: دخترم بعد از زایمان بسیار حالش بد بود، او دارو میخورد. دکترها میگفتند دچار افسردگی بعد از زایمان شده است و چون وضعیت خیلی حادی دارد، باید حتما داروهایش را بخورد. چند بار دخترم همه داروهایش را یکجا خورده بود و با شستوشوی معده توانستیم او را از مرگ نجات دهیم. من درخواست کردم کاوه دخترم را به خانه من بفرستد اما این کار را نکرد. کاوه خیلی خسته شده بود و من میدانستم بین آنها حتما اتفاقی میافتد.
با تکمیل تحقیقات و با توجه به اینکه پزشکی قانونی با اطمینان دیگرکشی را درباره رومینا رد نکرده بود، کیفرخواست علیه کاوه صادر شد و متهم برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. کاوه در جلسه رسیدگی اتهام قتل را رد کرد و گفت: ضرباتی که به بدن من و فرزندم وارد شده، بنا بر گفته پزشکی قانونی دیگرزنی بوده است و رومینا آنها را به ما وارد کرد. او در لحظهای که من سعی میکردم چاقو را از دستش بگیرم، چاقو را به شکم خودش فرو کرد. من اگر قصد کشتن او را داشتم، خودم با پلیس تماس نمیگرفتم. رومینا در یک سالی که بچهمان به دنیا آمده بود، حال خیلی بدی داشت اما من دوستش داشتم. او مادر فرزندم بود.
در این هنگام وکیل متهم گفت: درست است که پزشکی قانونی خودکشی را بهطورکامل تأیید نکرده اما گفته است احتمال اینکه خودکشی اتفاق افتاده باشد، وجود دارد و با قطعیت نمیتوان گفت که دیگرکشی اتفاق افتاده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دیگرکشی هم با قطعیت گفته نشده و گفتههای موکل من با توجه به وضعیت روحی رومینا صحت دارد. ضمن اینکه روی چاقویی که به بدن رومینا وارد شده، فقط اثر انگشت خودش وجود داشت.
بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافعش قضات وارد شور شدند و متهم را تبرئه کردند اما پدر رومینا به رأی صادره اعتراض کرد و گفت: اطمینان دارد قتل کار دامادش است و خودش و بچه یکساله را زده است تا قتل رومینا را خودکشی نشان دهد. بهاینترتیب پرونده در دیوان عالی کشور به جریان افتاد. قضات دیوان عالی کشور رأی صادره را نقض کردند و موضوع را از موارد لوث تشخیص دادند و پرونده دوباره در شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران به جریان افتاد.
از آنجا که مراسم قسامه باید برگزار میشد و اولیایدم موفق نشدند ۵۰ نفر فامیل نسبی را برای قسامه به دادگاه معرفی کنند، قضات از متهم خواستند درصورتیکه قبول میکند، قسم بخورد که مرتکب قتل نشده است. مرد جوان ۵۰ بار قسم خورد و بعد توضیح داد که هرگز راضی به مرگ همسرش نبوده و همچنان او را دوست داشته است و سعی میکرده همسرش دوباره سلامتیاش را به دست آورد.
با پایان جلسه دادگاه، رأی برائت متهم صادر شد. این حکم باز مورد اعتراض اولیایدم قرار گرفت اما درنهایت در دیوان عالی کشور به تأیید رسید و کاوه از اتهام قتل همسرش تبرئه شد.