تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۶:۲۸

ترجمه لیدا هادی: براساس نتایج دور اول انتخابات در زیمبابوه ، مورگان تسوانگیرای از رابرت موگابه رئیس‌جمهور کنونی و نامزد انتخاباتی، بیشتر رای آورد

با وجود اینکه او در این دوره از انتخابات پیروز قطعی میدان رقابت بود ولیکن موگابه دیکتاتور 84 ساله نتوانست او را بپذیرد به این ترتیب زیمبابوه به محل درگیری و تنش بسیار تبدیل شد. این در حالی است که تسوانگیرای فقط به خاطر مردم به دور دوم انتخابات تن داد.
مورگان تسوانگیرای، رهبر حزب اصلی مخالف دولت زیمبابوه، جنبش تغییر دمکرات، گفته است که وی با وجود نگرانی ها درخصوص تخلفات انتخاباتی در کشور در مرحله دوم انتخابات شرکت خواهد کرد.

او در سخنانی در آفریقای جنوبی گفت اگر در این انتخابات شرکت نکند مردم احساس می‌کنند که به آنها خیانت شده است. براساس نتایج دور اول انتخابات در زیمبابوه تسوانگیرای از رابرت موگابه رئیس‌جمهور کنونی و نامزد انتخاباتی، بیشتر رای آورد ولی اعلام شد که وی نتوانسته است آرای کافی و لازم را برای ریاست‌جمهوری در دور اول به دست آورد و انتخابات به دور دوم کشیده شد.  او گفت: من آماده هستم. مردم نیز برای راند آخر مبارزه آماده هستند.

  • آیا شما خودتان را یک سیاستمدار تبعیدی می‌بینید یا یک پناهنده سیاسی؟ شما حدود یک ماه پیش زیمبابوه را ترک کردید. فکر می‌کنید چه زمانی می‌توانید بدون هیچ گونه خطری به کشورتان برگردید؟

من هیچ وقت خودم را در جایگاه یک تبعیدی ندیده ام. من فقط از کشور خارج شدم تا بلکه به این ترتیب بتوانم حرکتی دیپلماتیک برای نشان دادن همه بن بست‌های سیاسی در زیمبابوه به تمامی مردم جهان در پیش بگیرم. بنابراین به محض اینکه همه امور به خواست ما پیش برود یا به عبارت دیگر همه بن بست‌ها و ممنوعیت‌ها از میان برداشته شوند من به کشورم برمی‌گردم. من در زیمبابوه مسئولیت و تعهد بسیاری به مردم دارم که باید به همه آنها پاسخگو باشم.

  • فکر می‌کنید پیش از بازگشت شما به زیمبابوه چه شرایطی باید در اوضاع کشور پیاده شود؟ موگابه به سختی با شما مخالف است و ما همه از آنچه ممکن است میان شما پیش بیاید نگران هستیم. آیا فکر نمی‌کنید که زندگی شما در خطر باشد ؟ به احتمال زیاد به محض اینکه شما در هراره قدم بگذارید شما را ترور می‌کنند؟

خب بله. از زمانی که من مبارزاتم را در مقابل رابرت موگابه شروع کردم همواره با این خطر بزرگ همراه بوده ام. از زمان تشکیل جنبش تغییر دمکرات در سال 2000 تاکنون همیشه با این نگرانی سرکرده‌ام که ممکن است روزی در لحظه‌ای نامعلوم ترور شوم. در زیمبابوه همیشه خطر هست. اما هیچ وقت این خطر و ترس باعث نشد که ذره‌ای از مبارزاتم دست بردارم. این موضوع را می‌توانید از تعداد انتخابات‌هایی که ما برگزار کرده‌ایم بفهمید. من به زیمبابوه برمی‌گردم حتی اگر به روشنی مشخص شده باشد که آنها مرا ترور می‌کنند. هر خطری که باشد باز هم من برمی‌گردم.

  • یعنی با این اوصاف شما خودتان به‌صورت صریح و مشخص می‌دانید که رابرت موگابه قصد براندازی شما را دارد؟ آیا واقعا شما هدف اصلی رژیم کنونی زیمبابوه هستید؟ برای زندگی‌تان ناراحت نیستید؟

من از همه چیز خبر دارم. به خوبی از طریق گزارش‌ها و تهدید‌هایی که موگابه به‌صورت کلامی و روحی در پیش گرفته است به این باور رسیده‌ام که من هدف اصلی او هستم. برای اینکه من تنها کسی هستم که علاوه بر خودم سایرین را نیز برای پایان بخشیدن به حکومت دیکتاتوری او ترغیب و هدایت کرده‌ام. برای این است که می‌گویم من پیش از هر کس دیگری مورد نظر او هستم، حالا اینکه او بخواهد مرا اعدام یا ترور کند مسئله‌  دیگری است. اما من به خوبی می‌دانم که موگابه، تمامی اعضای زانو پی اف و سایر گروه‌های مبارز در زیمبابوه که نمی‌خواهند دستاوردهای دمکراسی در کشور را ببینند، مرا به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین موانع قدرت دائمی خود می‌بیند و همه برای حذف من از این دایره تلاش می‌کنند.

  • الان مردم زیمبابوه از شما به خاطر ترک وطن انتقاد می‌کنند. خیلی‌ها معتقدند که اگر شما در کشور می‌ماندید و به مبارزه ادامه می‌دادید در مرکز توجه همه قرار داشتید و به محبوبیت بیشتری می‌رسیدید. برای چه از زیمبابوه خارج شدید و برای این منتقدین چه پاسخی دارید؟

به‌نظرم کسانی که به این مسئله خرده می‌گیرند اصلا انصاف ندارند و به رویکردهای سیاسی در زیمبابوه آگاه نیستند. یک رهبر سیاسی نمی‌تواند در یک جا بماند و شاهد همه مواردی باشد که بر خلاف خواسته او پیش می‌روند. شما گاهی به‌عنوان رهبر جریانی سیاسی لازم است که با سایر گزینه‌های پیش رو هم توجه داشته باشید. من نخستین رهبری نیستم که برای استقرار آزادی در کشور و مبارزه برای آن به کشوری دیگر رفته ام. رابرت موگابه‌خودش هم زمانی مجبور به ترک زیمبابوه شد. جورج نوگوما هم با ترفندی بسیار مشکوک کشور را به‌عنوان یک تبعیدی ترک کرد. بنابراین مسئله الان حضور من در کشور نیست. مسئله این است که ما از چه برنامه و دستور کاری پیروی می‌کنیم. حل و فصل آنچه در میان مردم کشور می‌گذرد و مقایسه آن با رویکردهایی که هم اکنون درگستره جهانی جریان دارد و مردم دنیا به آن پایبند هستند از مهم‌ترین مسایلی است که می‌تواند ما را در حل بحران‌های پیش رو کمک کند. عدم‌حضور فیزیکی من در کشور به این معنا نیست که رهبری من هم آنجا حضور ندارد. مورگان تیسوانگیرای رهبر جنبش است خواه آنکه در زیمبابوه باشد یا نباشد. افراد بسیار زیادی در کشور ما هستند که با وجود بحران‌های انسانی عمیقی که در کشور وجود دارد عهده دار وظایفی خاص هستند. تسوانگیرای همیشه نماد و رهبر جنبش تغییر دمکرات باقی می‌ماند حتی اگر هیچ گاه به زیمبابوه برنگردد.

  • پس شما فکر می‌کنید که در خارج از زیمبابوه مثلا کشور امنی مانند آفریقای جنوبی مفیدتر می‌توانید فعالیت کنید.

من در آفریقای جنوبی اصلا ایمن نیستم. من فقط سعی دارم اینجا از قدرت برتر کشورهای آفریقایی تقاضا کنم که به هر طریقی موگابه را وادار به پذیرش انتخاباتی کند که او به سختی در آن شکست خورد. من از همه رهبران آفریقا خواستم به ما کمک کنند و موگابه را متقاعد کنند تا شکست خودش را بپذیرد و از قدرت کناره گیری کند. هر کس دیگری به غیراز من هم می‌توانست برای ترغیب رهبران کشورهای آفریقایی دست به کار شود.

  • اگر همین امروز برای مذاکره مستقیم با رابرت موگابه دعوت شوید آیا حاضرید درباره آینده کشور زیمبابوه و پایان این بلاتکلیفی سیاسی گفت‌وگو کنید؟

به‌طور حتم. این نهایت تقاضای من است. شاید تنها از طریق مذاکره است که بتوان به کناره‌گیری محترمانه موگابه از قدرت و تامین امنیت تمامی کسانی که از روی کارآمدن جنبش تغییر دمکرات واهمه دارند امید داشت. تنها مسئله‌ای که باید در این میان به آن توجه شود ندای مردم و خواسته‌های آنهاست که باید احترام زیادی برایش قائل بود. این مهم‌ترین برنامه‌ای است که باید به آن توجه شود. پس من و موگابه باید بنشینیم و چارچوب خاصی را برای اداره کشور پیاده کنیم. ما که نمی‌توانیم مملکت را فدای خودخواهی موگابه کنیم.

  • برخی ناظران سیاسی شرایط کنونی زیمبابوه را نظیر کشتی تایتانیک تلقی می‌کنند که یکباره غرق شد. شما زیمبابوه را چطور می‌بینید؟ الان دیگر همه می‌دانند که نرخ تورم زیمبابوه به 160 هزار درصد رسیده و مردم فشار اقتصادی ناگواری را تحمل می‌کنند. آیا واقعا زیمبابوه تایتانیک قاره آفریقاست؟

این مثال تایتانیک در مورد زیمبابوه کاملا مصداق دارد. فرض کنید شما در کشوری زندگی می‌کنید که در میان کشورهای آفریقایی دارای بالاترین قابلیت هاست اما یکباره به ورطه نابودی می‌افتد. همه اینها هم فقط به خاطر آن است که سیاست‌های موگابه دیگر به گل نشسته‌اند. تایتانیک مثالی روشن برای زیمبابوه است. کشوری که در 20 سال پیش دارای قدرتمندترین اقتصاد آفریقا بوده الان تقریبا به زانو در آمده است. تورم کشور به 160 هزار درصد رسیده است و نزدیک به 4 میلیون نفر از مردم به کشورهای خارجی عزیمت کرده‌اند. آنها نه به اختیار خودشان بلکه فقط بنا به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور راه سفر در پیش گرفته‌اند. زیمبابوه الان بحران زده است. زیمبابوه همان تایتانیک آفریقاست که در حال غرق شدن است.

  • چرا مردمی که پای صندوق‌های رای رفته‌اند برای اجبار موگابه به پذیرش آرای عمومی به خیابان‌ها نمی‌ریزند؟ تا به حال صحبتی از تظاهرات‌های مردمی در زیمبابوه در میان نبوده است؟

من بارها از زبان مردم درباره حرکتی مردمی صحبت‌های بسیاری شنیده ام. اما خب نباید این موضوع را فراموش کنید که مردم زیمبابوه طی 30 سال گذشته به نظامی عادت کرده‌اند که حق هر گونه اعتراضی را از آنها سلب کرده است. مردم زیمبابوه در همه این سال‌ها از تظاهرات وحشت داشتند. موگابه در همه این سال‌ها به هر وسیله‌ای سعی در سرکوب مردم داشت. او همیشه مردم را از ابراز عقاید باز می‌داشت ولو در این میان از ارتش و حتی گروه‌های شبه نظامی برای اطمینان از در بند داشتن مردم و جلوگیری از هر ابراز وجودی استفاده می‌کرد. به‌نظر من تا زمانی که او از این ابزار‌ها برای تقابل با مردم استفاده می‌کند مردم جرات تقابل با او را نخواهند داشت. اما این مسئله نمی‌تواند به این معنا باشد که مردم زیمبابوه از عقاید و افکار او حمایت می‌کنند. آنها فقط کمی ترسیده‌اند.

  • آیا فکر می‌کنید پیش از اینکه موگابه قدرت را واگذار کند می‌توانید به زیمبابوه بیایید؟ این اتفاق چه زمانی می‌افتد؟

من فکر می‌کنم دیگر زمان آن رسیده که همه مردم جهان بفهمند که در زیمبابوه روندی رو به جلو در پیش گرفته شده است. کمیته انتخاباتی زیمبابوه هم اکنون تحقیقات بسیاری را در زمینه عملکرد هر یک از احزاب در آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری کشور در پیش گرفته است. هر دوره انتخابات در زیمبابوه به نسبت آمار و ارقام متفاوتی را در اختیار ناظران قرار می‌دهد که جمع‌بندی نهایی آن نیازمند دقت و زمان بسیاری است. بنابراین باید همه این آمار و ارقام را در کنار هم بگذاریم و در نهایت به نتیجه‌ای برسیم که مورد قبول همه باشد. البته ما که می‌دانیم چه گروهی در انتخابات پیروز شده است اما همه این مراحل باید طی شوند تا من بتوانم به زیمبابوه برگردم.

  • بیایید کمی در رابطه با مسایل پیرامون نتیجه انتخابات صحبت کنیم. مردم زیمبابوه معتقدند که این انتخابات چندان هم قاطع و روشن نیست. اپوزیسیون تقریبا 47 درصد آرای انتخاباتی را از آن خودش کرد در حالی که شما چندان هم از اکثریت قاطع آرا برخوردار نیستید؟ در باره این ارقام چه نظری دارید؟ آیا در باره شمارش آرا پرس و جو کرده‌اید یا اینکه معتقدید همه درست هستند؟

من فقط کمی در رابطه با آرای حزب زانو پی‌اف شک دارم. چرا که با این اوصاف آنها به دور دوم می‌روند. نتایج انتخابات کاملا روشن و صریح بوده و نشان می‌دهد که جنبش تغییر دمکرات پیروز میدان است. من دراین زمینه هیچ شکی ندارم. پس اصلا نیازی به برگزاری دور دوم نیست.

  • به‌نظر شما آیا کسب 35 درصد آرا از سوی رابرت موگابه معتبر و پذیرفتنی است یا اینکه او آرایی کمتر از این مقدار کسب کرده بود؟

راستش من خودم هم چندان خبر ندارم. من اصلا نمی‌دانم که 43 درصد آرا مال او بود یا کمتر از این! من فقط می‌دانم که ما 51 درصد مجموع آرای مردم را به دست آوردیم و در این انتخابات از او پیش افتادیم.

  • پس با این اوصاف هیچ لزومی به برگزاری دور دوم انتخابات نبود. با وجود اینکه کمیته انتخابات گفته که شما اکثریت قاطع آرا را کسب نکرده‌اید؟

به سه دلیل دور دوم انتخابات در زیمبابوه لازم نبود. اولا جنبش تغییر دمکرات در این انتخابات پیروز شد ولی به‌مدت یک ماه نتیجه انتخابات اعلام نشد. این اقدام به آن معناست که موفقیت جنبش تغییر دمکرات حتمی بوده ولی برای عده‌ای در کشور چندان رضایتمند نبوده است. آنها همه نتایج را دستکاری کرده بودند. کمیته انتخاباتی زیمبابوه خودش حتی با این تاخیر بی‌اعتبار شد. دوم اینکه بنا به تحقیقات ما نتایجی که ما در این انتخابات از شمارش صندوق‌های رای در سرتاسر کشور جمع کردیم تقریبا مشابه همان آمار و ارقامی بود که کمیته انتخابات زیمبابوه اعلام کرد. به این ترتیب کاملا محرز بود که جنبش تغییر دمکرات با اعتبار و مقبولیت گسترده مردم همراه شد و نتایج آرا کاملا درست بوده است.

نتیجه انتخابات حاکی از پیروزی قاطع ما بود و بر این اساس دیگر نیازی به برگزاری دور دوم انتخابات نبود. و دلیل سوم آن. چطور ما می‌توانیم منتظر دور دوم انتخابات باشیم در حالی که موگابه در یک ماه گذشته با هرگونه فعالیت و اقدامی در رابطه با شفاف‌سازی فضای انتخابات کشور مقابله کرده؟ خانه‌های سوخته و خالی از سکنه در زیمبابوه، کوچ جمعی مردم به کشورهای همسایه، کشتار مردم و... کدام‌یک می‌توانند نشانی از شرایط مناسب برگزاری دور دوم انتخابات باشند. با این همه بدبختی مگر می‌شود انتخاباتی دیگر هم برگزار کرد. بسیاری از مردم فکر می‌کنند که دیگر زمان آن فرا رسیده که راه‌حل مشخصی برای بحران کشور انتخاب شود.

  • خب با این حساب اگر صحبت از دور دوم در میان نباشد آیا به‌نظرتان ممکن است که حکومتی براساس اتحاد و همبستگی ملی ترتیب داد؟

بگذارید یک موضوعی را مشخص کنم. یک جایی در دنیا یک انتخاباتی برگزار شد و یک گروهی هم در این عرصه پیروز شدند. در یک روند منطقی مسلما باید نتایج انتخابات به‌روشنی اعلام می‌شد. این همان چیزی است که در یک دمکراسی معمولی اتفاق می‌افتد. دمکراسی در این لحظه این‌طور حکم می‌کند که بازنده اصلی میدان که مردم او را در این سال‌ها به‌خوبی شناخته‌اند باید برای واگذاری قدرت وارد مذاکره شود. به‌نظرم خیلی خنده‌دار است که مردم برای گرفتن حق طبیعی‌شان باید خودشان پیشنهاد مذاکره هم بدهند. ما به‌عنوان پیروز میدان انتخابات زیمبابوه باید اجازه این را داشته باشیم تا با سایر احزاب تضارب آرا داشته باشیم، شاید به این صورت فقط بتوانیم به حکومتی با اتحاد ملی دست پیدا کنیم. روند تامین امنیت و مدیریت شرایط بحرانی مهم‌ترین مسئله‌ای است که ما با آن مواجه هستیم. اما مطمئنا خیلی خنده‌دار است که در شرایط کنونی ما بازنده میدان بخواهد برای بقای خودش وارد مذاکره شود. این خلاف دمکراسی مردمی است! عجب دمکراسی مضحکی می‌شود!

  • آیا حالا شما خودتان را رئیس‌جمهور آینده زیمبابوه می‌دانید؟

صددرصد. هیچ شکی ندارم که من به‌طور حتم در این انتخابات پیروز شدم. هیچ شکی ندارم که مردم زیمبابوه اطمینان و اعتماد خودشان به رهبری من را در پای صندوق‌های رای نشان دادند. هیچ شکی ندارم که ما از امروز مسئول نیازمندی‌های عده فراوانی از مردم بی‌گناه کشورمان هستیم که باید با برنامه‌های خاصی بنا به حمایت آنها به اصلاح شرایط معیشتی مردم بپردازیم.

  • اگر رابرت موگابه راضی به ترک مسند قدرت نشد آن‌وقت چه‌کار می‌کنید؟ آیا برای این لحظه راهبرد خاصی دارید؟

خب برنامه ما در آن زمان خیلی خیلی ساده است. رابرت موگابه در آن صورت مثل سابق بر سر قدرت باقی می‌ماند که این مسئله کاملا غیرقانونی است. پس بحران‌ها همچنان ادامه خواهند داشت. موگابه در آن زمان به‌ناچار باید همه بحران‌ها و شورش‌های مردمی را هم بپذیرد. تکیه بر مسند قدرت به بهانه جاه‌طلبی راه چاره نیست. با این اوصاف زیمبابوه به‌زودی به یک مسئله منطقه‌ای تبدیل می‌شود. به همین دلیل است که ما داریم همه رهبران منطقه را به ابعاد این موضوع آگاه می‌کنیم. آنها باید بفهمند که اگر نتوانند موگابه را راضی به کناره‌گیری و ترک قدرت کنند باید تبعات وحشتناک زیمبابوه را در کشور خودشان بپذیرند. موگابه که نمی‌تواند برای همیشه خواسته‌های خودش را بر مردم تحمیل کند.

  • آیا تسوانگیرای از درگیری می‌ترسد؟ واهمه از حمام خون در زیمبابوه خبر اول همه رسانه‌های جهان شده است.

ببینید. ما به هیچ صورتی نمی‌توانیم استفاده از خشونت و دیکتاتوری را برای باقی ماندن در مسند قدرت بپذیریم. شاید به همین دلیل باشد که طی 10 سال گذشته مردم زیمبابوه احساس کردند که باید به خشونت‌های موگابه پایان دهند. زیمبابوه نیاز به ابزاری دمکراتیک در کشور را احساس کرده است. ما حتی اگر هیچ راهی نداشته باشیم نمی‌توانیم به این دلایل از خشونت استفاده کنیم. نمی‌توانیم شاهد این باشیم که عده‌ای بگویند باید از واکنش نظامی برای کنار گذاشتن دیکتاتوری استفاده کنیم. اصلا نیازی به این کار نیست. مردم زیمبابوه به حد کافی آسیب دیده‌اند. الان آنها فقط اصلاحاتی آرام را در کشورشان می‌خواهند. همین!

  • خب این وسط آفریقای‌جنوبی چه نقشی دارد؟ آیا واقعا این کشور می‌تواند موگابه را برای واگذاری قدرت تحت فشار بگذارد؟

باید بگویم که آفریقای جنوبی نقشی بسیار حیاتی در حل بحران زیمبابوه دارد. فقط کافی است که مقامات این کشور به اهمیت حضورشان در زیمبابوه پی ببرند تا کابوس مردم کشور برای همیشه تمام شود. می‌دانید چرا این حرف را می‌زنم؟ برای این‌که بحران‌های زیمبابوه دیگر برای آفریقای‌جنوبی یک بحران سیاسی خارجی نیست این مسئله برای آفریقای جنوبی به یک بحران داخلی تبدیل شده است. آفریقای‌جنوبی خیلی مایل است که بحران زیمبابوه به‌صورتی صلح‌آمیز برطرف شود. در حال حاضر بیش از 2 تا 3 میلیون نفر از ساکنان زیمبابوه از طریق مرز مشترک به سوی آفریقای جنوبی هجوم آورده‌اند که مسلما این مسئله برای مسئولان این کشور مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی به‌دنبال دارد. پس با این حساب حق دارم که بگویم آفریقا نباید در حل بحران زیمبابوه میانه‌رو باشد و در گوشه‌ای نظاره‌گر بدبختی ما باشد. شاید همین مسئله است که برای آنها مشکل‌ساز شده است.

  • آیا فکر می‌کنید که زیمبابوه هم به راهکاری مانند مسئله کنیا احتیاج داشته باشد؟ مسئله کنیا فقط با دخالت کوفی‌عنان دبیرکل پیشین سازمان ملل حل و فصل شد... آیا شما هم می‌خواهید که سازمان ملل در موضوع شما دخالت کند. آیا آنچه در کنیا روی داد می‌تواند در زیمبابوه هم کارایی داشته باشد؟

مسئله ما با کنیا خیلی تفاوت دارد. مسئله اینجاست که در کنیا نتیجه مشخص نبود ولی در زیمبابوه نتیجه حتی در بسیاری از حوزه‌های انتخاباتی اعلام شد. در کنیا مسئله تقسیم قدرت میان مدعیان وجود داشت ولی در زیمبابوه مسئله اصلی انتقال قدرت از چنگال نیرویی که بازی را باخته به گروهی است که مردم آنها را انتخاب کرده‌اند. می‌بینید میان آنها شباهت چندانی وجود ندارد. به‌نظرم خیلی مهم است که مردم جهان تفاوت رویکرد دو کشور را درک کنند و بدانند که ما فقط در حال مبارزه با مردی هستیم که به‌طور صریح در انتخابات مردمی شکست خورده و از واگذاری قدرت واهمه دارد.

  • پس چه کسی می‌تواند این انتقال قدرت را اجرا کند؟ آیا کوفی‌عنان؟ چه کسی باید به این بن‌بست سیاسی پایان دهد؟

در این شرایط هر گروه یا فرد واسطه‌ای که قدرت میانجی‌گری داشته باشد برای ما مفید است. من فرد خاصی را در نظر ندارم. اما فقط می‌دانم یک نفر که از سوی همه احزاب مورد پذیرش است می‌تواند آرامش را به زیمبابوه برگرداند.

  • فرانسه از ماه جولای سال‌جاری ریاست اتحادیه اروپا را به‌عهده می‌گیرد. چنانچه تا آن زمان بحران‌ها حل نشوند از اتحادیه اروپا و شخص نیکلا سارکوزی چه انتظاری دارید؟

من مطمئنم اگر نیکلا سارکوزی مسئولیت ریاست اتحادیه اروپا را به‌عهده بگیرد در موفقیت کنونی اتحادیه اروپا هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد ولی خوب می‌دانم که حداقل هر کسی که در این جایگاه قرار بگیرد می‌تواند با اعزام کارشناسان به زیمبابوه به تحقیق و تفحص در زمینه بحران‌های اخیر آن بپردازد. من امیدوارم دبیرکل سازمان ملل با حمایت کشورهای اروپایی و هر کسی در این عرصه بی‌کران جهان برای حل بحران‌ها و پایان خشونت به زیمبابوه بیاید.

  •  آیا به‌نظریه تقسیم قدرت میان خودتان و موگابه اعتقاد دارید. برخی ناظران سیاسی درصورت عدم‌توافق شما دو نفر این مسئله را پیشنهاد می‌کنند. آیا امکان دارد اصلا نفر سومی قدرت را در دست بگیرد؛ گویا ماکونی یکی از وزرای پیشین موگابه هم به‌تازگی برای مبارزه با وی از کشور خارج شده. آیا ممکن است شما و ماکونی با هم همراه شوید؟

ما الان هم با همه گروه‌های مخالف موگابه همراه هستیم. همانطور که پیش از این هم اشاره کردم نفر سومی در میان نخواهد بود چرا که نتیجه انتخابات خیلی خیلی روشن است. برنده نهایی با اکثریت آرا حزب جنبش تغییر دمکرات است. زانوپی‌اف هم مخالف است. هرچند ماکونی هیچ جایگاهی برای ادعای خود ندارد اما او دارای پیروان بسیاری است و مسلما نمی‌تواند از دایره مبارزات کنار گذاشته شود. اما او باید به معادله ساده انتخابات زیمبابوه و نتیجه حل آن آگاه باشد.

  • طبق روابط بین‌المللی آیا تصور می‌کنید که به‌عنوان مثال اروپایی‌ها وارد مذاکره با موگابه شوند؟ آیا او باید به نشست مشترک اروپا آفریقا دعوت شود؟ درواقع به‌نظرتان آیا درست است که اروپا همچنان موگابه را به‌رسمیت بشناسد یا باید او را کنار بگذارند؟

خب برای مدتی طولانی اروپا در قبال رژیم کنونی زیمبابوه سیاست انزوا را در پیش گرفته بود. من فکر می‌کنم برای مقابله با موگابه این بهترین کاری باشد که می‌توان انجام داد. البته آنها برای ترغیب موگابه روش‌های تشویقی را در پیش داشتند از قبیل اینکه اگر ذره‌ای اصلاحات در زیمبابوه ببینند او را از این تحریم و انزوا بیرون می کشند. ولی او حتی این کار را هم انجام نداد. به‌نظرم کاملا منطقی است که او را کنار بگذارند.

  • زمانی از موگابه پرسیدند که قصد دارد تا کی به دیکتاتوری خودش ادامه دهد و او صریحا جواب داد «تا صد سالگی!» وقتی شما این حرف را شنیدید چه پاسخی برای او داشتید؟

خب، صحبت موگابه را می‌توان این‌طور تفسیر کرد که گویا او قصد دارد در کاخ ریاست‌جمهوری بمیرد. فقط خودخواهی و اهداف جاه‌طلبانه یک فرد است که می‌تواند چنین مرگی را برایش به‌ارمغان بیاورد. الان دیگر مردم زیمبابوه به این باور رسیده‌اند که غروب موگابه نزدیک است و او باید به‌زودی از قدرت کناره‌گیری کند. آنها فهمیده‌اند که الان ما هم یک کشور هستیم. وقتی که همه با هم متحدیم. بنابراین موگابه دیگر نمی‌تواند این ملت عظیم را با سرکوب و خشونت حفظ کند. حالا دیگر زمان ماست که قدرت را در دست بگیریم. به‌نظرم این بهترین پاسخی است که می‌توان به جمله مضحک او داد!