به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایبنا فتحالله مجتبایی، درباره زندهیاد بدرالزمان قریب اظهار کرد: آشنایی من با بدرالزمان قریب به پیش از فرهنگستان زبان و ادب فارسی و به سال ۱۳۲۹ برمیگردد، زمانی که با هم در دانشکده ادبیات هم دوره بودیم. خاطرم هست زمانی هم که در دانشگاه هاروارد مشغول تحصیل بودم، وی که در دانشگاه پنسیلوانیا تحصیل میکرد به شهر کمبریج آمد تا با دکتر ریچارد فرای زبان خوارزمی کار کند. وی تخصصاش زبان سغدی بود که در این حوزه فرهنگنامه ارزشمندی هم منتشر کرده است.
وی ادامه داد: در آن دوره من یک درسی با فرای داشتم که فارسی باستان بود و قریب نیز در آن جلسات شرکت میکرد. بنابراین زمانی که در کمبریج بود نیز با هم در تماس بودیم. همچنین وی گرکانی و تفرشی بود و به این شیوه با هم ارتباط خانوادگی و حتا نسبت سببی هم داشتیم. بعد از آمریکا وی به ایران آمد و به شیراز رفت و از شیراز به تهران آمد و ما باز در فرهنگستان نیز با هم همکار شدیم. او مدت بسیار فعالیت کرد اما متاسفانه بیماری گرفت و دیگر خانهنشین شد.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در توضیح تخصص زندهیاد قریب گفت: او تخصصاش روی زبانهای باستانی ایران قدیم بود و در همین راستا «فرهنگ سغدی» را نوشت و راهکارهای بسیار خوبی در این حوزه ارائه داد و از این منظر میتوانیم بگوییم که کتابش، اثر بسیار مهمی است. همچنین مقالات مهمی در حوزه زبان سغدی نوشته است و به دلیل فعالیتهای زیاد او در این حوزه کتاب «فرهنگ سغدی» وی یک مرجع و منبع بینالمللی است.
وی ادامه داد: شکی نیست که او از نظر فعالیتهایی که انجام داده، آدم بزرگی است؛ اما در اینجا باید بگویم که او از نظر اخلاقی هم آدم بسیار بزرگ و برجستهای بود و میتوان گفت که او تمام عمرش را پای دغدغههایش گذاشت. او نه تشکیل خانواده داد و نه بچهای داشت و درواقع کارهایش تنها دغدغههایش بود. بعضی آدمها تنها با یک چیز در زندگی ازدواج میکنند و قریب هم از آن دست افرادی بود که با کارش ازدواج کرد و تمام زندگیاش صرف تحقیق و پژوهش شد. البته در میان دوستان و همکاران ما کم نبودند کسانی که عشق و خانوادهشان تنها یک چیز یعنی کارشان بود.
مجتبایی با اشاره به دوره دانشجویی زندهیاد قریب گفت: وی در دوران دانشجویی نیز دانشجوی بسیار خوب و پرتلاشی بود و از آنجا که با مرحوم عبدالعظیم خان قریب نسبت داشت، مورد احترام و توجه همه استادان بود. البته در آن زمان جایگاه علمی خاصی نداشت و به دلیل تلاشها و مهربانی مثل زدنیاش همه او را دوست داشتند. او بینهایت آدم مهربانی بود.
این نویسنده و مترجم در توضیح دلایل پرداختن بدرالزمان قریب به زبان سغدی اظهار کرد: پیشرفت علم زمانی اتفاق میافتد که یک پژوهشگر به سمت موضوعی میرود که کسی اطلاعی از آن ندارد. محقق واقعی کسی است که به سراغ سوژههای جدید میرود؛ به نظر من رفتن به سمت موضوعی که همه میدانند و صحبت کردن درباره آن که دیگر هنر نیست.
وی ادامه داد: عدهای فرهیخته عام و مردم و مخاطب هستند؛ اما عدهای هم هستند که به موارد حاشیهای توجه ندارند و به دنبال علاقه خود میروند و در واقع فرهیخته فرهیختگان میشوند. برای مثال در زمان جنگ جهانی اول آدمی به اسم ولف آمد و فرهنگ شاهنامه را ترجمه کرد. او ۳۰ سال عمرش را گذاشت تا برای شاهنامه فرهنگ بنویسد. او تصمیم گرفت برای این حوزه فعالیت کند؛ در حالی که اگر در همان زمان به گوته میپرداخت، شاید خیلی مطرحتر میشد. آدم نباید به خاطر مطرح شدن به خواستههایش رشوه بدهد و آنها را نادیده بگیرد.
مجتبایی در پایان گفت: محقق واقعی به دنبال مجهولات فرهنگ و تاریخ میرود و به علت این که آن موضوع طرفدار ندارد و کسی به سمت او نرفته به سمت آن میرود و درباره آن مینویسد و عمرش را سر آن میگذارد تا نقطه تاریک را روشن کند. اگر کسی بخواهد برای دل جامعه کار کند به جایی نمیرسد، پس باید به روشن کردن قسمتهای تاریک تاریخ بپردازد؛ حال میخواهد مردم بفهمند یا نفهمند.