همشهری‌آنلاین- سید ابوالحسن مختاباد: فریده خلعتبری، مدیر انتشارات شباویز، در واپسین بخش گفت وگوی خود با همشهری‌آنلاین به ارزیابی انتقادی آیین نامه ناشران نمونه سال،حضور نشر ایران در دنیا و فروش رایت 210 کتاب شباویز درسال جاری و داوری خود در دوجشنواره تتریو و بلگراد می‌پردازد.

پرداختن به تالیف و کنار نهادن ترجمه

  • خانم خلعتبری!آیین‌نامه‌ی انتخاب ناشران نمونه یا برگزیده‌  همه گاه با انتقاد برخی از ناشران روبرو بود، می خواستم نظر شما را دراین زمینه بدانم واینکه این َآیین نامه با چه خلاء و کاستیهایی روبه‌رو است و چه پیشنهادهایی برای بهتر شدن آن دارید؟

عنوان ناشر سال، عنوانی فراملی و بسیار بالاتر از چارچوب‌های بسته‌ای است که برای سایر عنوانها به‌کار برده می‌شود. ناشر سال جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند تنها به‌صرف اتکا بر کمیت تولید خود، یعنی تعداد بیشتر کتاب‌های منتشرشده به‌دنبال این عنوان باشد. تجدیدچاپ کتاب‌های ناشران، در کشوری مثل ما که خریدهای دولتی و عمومی نقشی بس تعیین‌کننده دارند، نباید ملاک هیچ‌گونه قضاوتی باشد، جز این‌که کتاب‌های تجدیدچاپ شده مورد اقبال مقام‌های خرید‌کننده بوده‌اند و بس.

حتی شمار کتاب‌های ترجمه‌شده نیز نباید در داوری ملاک باشد، زیرا که جز بی‌اعتبار کردن کشور، به‌سبب آن‌که ایران پیمان جهانی حق‌نشر را نپذیرفته است، سودی ندارد و از آن گذشته می‌تواند به‌وسیله‌ی ده‌ها ناشر دیگر نیز منتشر شود و تکراری بی‌حاصل برای خوانندگان کتاب باشد که چه بسا موجب دل‌زدگی آنها را نیز فراهم می‌آورد.

کشور ما از دیرینه‌سال‌ها مهد تمدن و فرهنگ و گهواره‌ی هنر و ادب بوده است. ما پدیدآورندگان صاحب‌نامی داشته‌ایم که هنوز هم نامشان چون خورشید بر پهنه‌ی آسمان جهان می‌درخشد. امروز نیز می‌توانیم نام‌آوران دیگری داشته باشیم که تا جهان باقی است، آثارشان پایدار بماند. پس، پرداختن به‌تالیف تنها امتیاز اصلی ناشران سال می‌تواند باشد و بس.

 البته تالیف کیفی که باز هم به‌معنی حرکت در راستایی خاص و از پیش تعیین‌شده نیست، بلکه پوشش دادن همه‌ی گوشه و کنار ادب و هنر پارسی را شامل می‌شود.

سال‌ها است که مسوولان فرهنگ و هنر کشور سخن از جهانی شدن کتاب ایرانی می‌گویند و در این راه تلاش می‌کنند. حاصل این تلاش باید در آیین‌نامه‌ی انتخاب ناشر سال خود را بنمایاند، به‌این معنی که افتخارآفرینی در عرصه‌های جهانی و حضور پربار در بازارهای جهانی باید از ملاکهای اصلی انتخاب ناشر سال باشد. همه می‌دانیم که دیر یا زود باید به‌جهان بپیوندیم و در عرصه‌های بین‌المللی با رقبا به‌نبرد تن‌به‌تن بپردازیم. پس، باید برای چنین روزی آماده باشیم و این آمادگی حاصل نمی‌شود، مگر این‌که بر عملکرد کسانی که در این راه پیشگام شده‌اند مهر تایید بگذاریم.

حرکتهای فرهنگی فراملی و جهانی در جهت کسب اعتبار کشوری باید مدنظر قرار گیرد و پرورش و آموزش نوقلمان عرصه‌ی ادب و هنر امتیاز ویژه‌ی خود را داشته باشد.

  • من شیندم که پیش از این آیین‌نامه‌ای کامل‌تر از  آیین نامه کنونی تدوین شده بود، برسر آین آیین‌نامه چه آمد؟

در سال‌هایی نه‌چندان دور، لزوم بازنگری آیین‌نامه‌ی انتخاب ناشر سال مورد تایید و توجه قرار گرفت و در آن زمان با همه‌ی محدودیتهایی که در جهان‌بینی کلی بود و با تمام نارساییهایی که هنوز در پیش‌بینی فردای پیش‌روی وجود داشت، آیین‌نامه‌ای تدوین گردید که می‌توانست الگوی بسیار مناسبی برای تغییرات امروز باشد. اما، هرگز به‌اجرا درنیامد و حتی با حذف بسیاری از نکته‌های مثبت آن، شیر بی‌یال و دم واشکمی شد که امروز وجود دارد.

 اصلاح آیین‌نامه به‌گونه‌ای که ناشر سال جمهوری اسلامی ایران بتواند ناشری پیش‌تر از زمان خود و فعال فراملی باشد و دست‌کم در سال نوآوری و شکوفایی، نوآورترین به‌شمار آید، بسیار لازم است. برای شروع و تکمیل و به‌روز آوردن نیز می‌توان همان آیین‌نامه‌ی اجرانشده را مورد بازبینی قرار داد. به‌هرحال، قید زمان و مکان، پرداختن به‌کمیت و مغفول گذاشتن کیفیت را ایجاب نمی‌کند.

  •   درباره ناشران برگزیده نمایشگاه چطور؟

در این مورد، موضوع کاملا متفاوت است و آیین‌نامه و شیوه‌ی نگرش و ارزشیابی نیز باید دگر باشد، که چنین نیز هست. حضور موفق و پرمعنا در نمایشگاه با نحوه‌ی غرفه‌آرایی، چینش کتابها، چه‌گونگی برخورد با مراجعه‌کنندگان به‌غرفه اعم از خریدار یا پرس و جو‌کننده، ظاهر افراد حاضر در غرفه، نظم و ترتیب حاکم بر غرفه، ادب و تواضع آنها و حضور بی‌وقفه‌ی مدیر انتشارات ارتباط تنگاتنگ دارد.

 اگر مدیری برای بازدیدکنندگان آن ارزش را قایل نیست که خود به‌شخصه حاضر و پاسخ‌گو باشد، چه‌گونه می‌توان غرفه‌اش را بهترین دانست و به‌او امتیاز ناشر برگزیده‌ی نمایشگاه را داد؟ مگر ما در سال چند نمایشگاه بین‌المللی کتاب در تهران برگزار می‌کنیم که مدیران انتشارات دیگر برنامه‌های خود را بر ایستادن در غرفه‌های خود ترجیح دهند و پرداختن به‌سایر امور را اولویت بدانند؟

  • در واقع شما وجه نمایشگاهی کار را بیشتر مهم می‌دانید؟

دقیقا.این‌که چند عنوان جدید به‌نمایشگاه آمده است، اهمیت چندانی ندارد، اما این‌که همان عنوانهای موجود در غرفه به‌چه شیوه و چه‌گونه در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد و تا چه حد حضور، نمایشگاهی است، تفاوت را به‌وجود می‌آورد. پررنگ‌تر شدن این بخشها در آیین‌نامه و کم‌رنگ‌تر شدن بخشهای مربوط به‌کمیت‌ها اصلی است که باید در دوران نوآوری و شکوفایی مدنظر قرار گیرد.

سال نوآوری و شکوفایی بودن سال 1387 به‌آن معنا نیست که با پایان سال الزام توجه به‌نوآوری و تلاش در جهت شکوفایی به‌اتمام می‌رسد. برعکس، این آغازی است که هرگز پایانی ندارد و هرسال بر دامنه‌ و گستره‌ی آن چنان افزوده می‌شود که هیچ‌ تلاشی نمی‌تواند به‌آن پوشش کافی دهد. پس، باید آیین‌نامه‌ها نیز با این هدف والا تطبیق داده شوند و چنان متحول گردند که همه را به‌گام نهادن در راه نوآوری و دست‌یافتن به‌شکوفایی تشویق کنند.

مخفی کردن نام داوران؛چرا؟

  • به‌نظر شما چرا هیات داوری که به‌گزینش ناشران برتر دست می‌یازند، معرفی عمومی نمی‌شوند؟

تنها دلیل ناشناس نگاه داشتن داوران آن است که در بسیاری موارد، نظر نهایی داوران با آن‌چه اعلام می‌شود مغایرت دارد. بدون شک هیچ داوری نمی‌تواند بپذیرد در مظان اتهام ناداور بودن قرار گیرد و او را مسوول پایمال شدن حقی از محقی بدانند. اگر از کسانی به‌عنوان داور نام‌برده شود و پس از آن برخلاف نظر آنها، نتیجه‌ی دیگری اعلام گردد، بدون شک آن داوران مهر سکوت از لب برمی‌دارند و به‌سخن می‌آیند.

 من خود شاهد موردی بودم که داوری که برخلاف نظر مجموعه‌ی داوران همکارش نتیجه‌ای اعلام شده بود، اعتراض خود را مکتوب کرد و رونوشت آن را به‌ناشری که حقش پایمال گردیده بود، داد تا دست‌کم مدیون آن ناشر نماند.

 اگر ما به‌آن درجه از عدالت‌گستری برسیم که هرگز حقی را از هیچ محقی دریغ نداریم، در این صورت می‌توانیم با افتخار نام داوران را اعلام کنیم و مانند تمامی جهان، پس از آشکار شدن نتیجه‌ی نهایی، فرصتی به‌داوران بدهیم تا از تصمیمی که گرفته‌اند دفاع کنند و دلایل خود را بازگویند. در همان زمان نیز به‌اعتراض ناراضیان پاسخ بدهند و منصفانه بودن قضاوت خود را به‌تایید عمومی برسانند. به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه‌ی فرهنگی کشور، آرزو دارم آن‌روز همین فردا باشد.

 400 کتاب شباویز با حق رایت در بازارهای جهانی

  • انتشارات شباویز از جمله ناشرانی است که در حیطه‌های بین‌المللی توفیقهای فراوانی داشته است. در چند سال اخیر آیا اتفاق افتاده که قراردادهایی با ناشران خارجی برای واگذاری کپی‌رایت اثرتان داشته باشید؟

بدون شک چنین است، زیرا اگر نبود، شباویز چه‌گونه توفیقی می‌توانست در عرصه‌های بین‌المللی داشته باشد؟ من سال‌ها است که با دست‌خالی و به‌تنهایی، بدون هیچ‌گونه پشتیبانی و حمایت کوشش کرده‌ام تا فرهنگ و هنر کشورم را جهانی کنم، زیرا که به‌حقانیت این فرهنگ و هنر ایمان و باور دارم و بر این اعتقادم که به‌راستی حق با فردوسی بوده است و «هنر نزد ایرانیان است و بس». برای همین هم تمام توان خود را برای جهانی کردن کتاب کودک ایرانی به‌کار بسته‌ام.

 امروز می‌توانم با افتخار اعلام کنم که کتاب‌های شباویز به‌بیش از 50 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌اند و در بیش از 30 کشور جهان منتشر گردیده‌اند. البته، تمامی این دست‌آوردها با واگذاری حق‌نشر بیش از 400 عنوان از آثار شباویز بوده است.

 در سال 1386، 210 اثر از شباویز که در سال‌های پیش از آن و حتی همان سال حق‌نشر آنها واگذار شده بود، در سراسر جهان به‌زیور تبع آراسته گردید و نسخه‌ای نیز برای من ارسال شد.

 در نمایشگاه کتاب تهران، برای نخستین بار، مجموعه‌ی این 210 عنوان به‌نمایش گذاشته شد تا آنهایی که هنوز عظمت فرهنگ و هنر ما را باور ندارند، یا آن‌که دست‌یافتن به‌ این عرصه را در این گستردگی نمی‌پذیرند، بتوانند از نزدیک ببینند و دریابند که به‌راستی «بلند آسمان جایگاه من است».

 بدون شک شاید هیچ‌ ناشر دیگری در جهان نباشد که در یک سال چنین موفقیتی به‌دست آورده باشد. ناشران بزرگ جهان می‌توانند کتاب‌های منتشرشده‌ی خود را به‌سرزمینهای دور و نزدیک بفرستند و در طول زمان شاهد انتشار آنها به‌زبانهای دیگر باشند، اما 210 عنوان در یک سال دستاوردی است که نمی‌توان به‌سادگی به‌آن رسید.

 آن‌چه به‌دست آمده، اگرچه متکی بر تلاشهای بی‌وقفه و شبانه‌روزی شباویزیان بوده است، اما بیش از آن، مهر تاییدی است که جهانیان بر ارزش والای ادب و فرهنگ ایران گذاشته‌اند و نشان‌دهنده‌ی جایگاه راستین کتاب‌های کودک و نوجوان ایرانی است. شباویز، تنها وسیله‌ی شناساندن شاهکارهای ایرانی به‌جهانیان بوده است، یا بهتر بگویم، پروردگار توانا این بخت را از آن شباویز کرده است که افتخار جهانی کردن دگرباره‌ی ادب و هنر ایران را به‌دست آورد.
در این‌جا بد نیست اشاره کنم که شماری از آثار منتشرشده‌ هم‌اکنون در صورت اسامی پرفروش‌ترین کتاب‌های کشورهای منتشرکننده‌ جای دارند و تعدادی دیگر به‌عنوان کتاب درسی در دستهای دانش‌آموزان کشورهایی چون چین، تایلند، مالزی، تایوان و... قرار گرفته‌اند.

  •  شما از جمله ناشرانی بوده‌اید که در تصویرگری کتاب‌های کودکان و نوجوانان مبدع و اثرگذار بوده و هستید. از تجربه‌های خود در این زمینه بگویید.

زمانی که من در سال 1363 نخستین کتاب کودک خود را منتشر کردم، روزهای تیره‌ی تصویرگری ایران را سپری می‌کردیم. هنرمندان مغفول‌ مانده بودند و خود را کم‌تر باور داشتند. تصویرگری، به‌زحمت می‌خواست در کتاب کودک و نوجوان جای بگیرد و همه در تلاش بودند که درهای بسته‌شده را بگشایند. در آن روزها، من هم چندان نمی‌دانستم که بتوانم گامهای محکمی بردارم و به‌گفته‌ی شما مبدع و اثرگذار باشم. 24 سال از آن زمان گذشته است و تلاش بی‌وقفه، امروز را برای من رقم زده است.

  • هر کتاب کودک دو نویسنده دارد!!

 اکنون می‌توانم با افتخار بایستم و از خداوند بزرگ تشکر کنم که به‌من فرصت دست یافتن به‌آرزوهایم را داده است. امروز، کم‌تر کسی است که نپذیرد هر کتاب کودک و نوجوان دو نویسنده دارد، نویسنده‌‌ای که با واژگان داستان را بیان می‌کند و نویسنده‌ای که با تصاویر گونه‌ی دیگری داستان‌سرایی می‌کند. امروز، کم‌تر کسی است که نپذیرد هر کتاب کودک و نوجوان مثلثی است که سه ضلع اصلی آن نویسنده، تصویرگر و ناشراند و بدون هرکدام، هیچ مثلثی پدید نمی‌آید.

 سال‌ها است که همه هفته جلسه‌ی بحث و بررسی آثار تصویرگران ما درست مانند بحث و بررسی داستانهای نویسندگان در شباویز برگزار می‌شود و هرکس که بخواهد می‌تواند در این جلسه‌ها حضور یابد. افتخار من آن است که بسیاری از تصویرگران نام‌دار و سرشناس کشور کار خود را از شباویز آغاز کردند، همچنان که بسیاری از نویسندگان اولین کتابشان در شباویز منتشر شد.

 تصویرگران هرکدام بنا به‌ذوق و توان خود، به‌تصویرگری پرداختند و آن‌چه در ذهن و توان داشتند را در کتاب‌های تصویرگری‌شده‌ی خود به‌نمایش گذاشتند. به‌تدریج، زمانی رسید که دیگر عرصه‌ی رقابت درون‌مرزی برای ارزشیابی و تعیین جایگاه تصویرگران ایرانی بسنده نبود و لازم بود پای به‌میدان رقابتهای جهانی بگذارند. بسترسازی برای این حضور را شباویز عاشقانه برعهده گرفت و درهای نمایشگاه‌های تصویرگری جهانی را، به‌رغم تمام مشکلاتی که وجود داشت و هنوز هم دارد، تا آن‌جا که ممکن بود، به‌روی شرکت‌کنندگان ایرانی گشود.

 امروز، تقریبا جایزه‌ای در جهان نیست که تصویرگران ایرانی برای تصویرگری کتاب‌های شباویز دریافت نکرده باشند. از جایزه‌ی بولونیا گرفته تا درخت زرین براتیسلاوا که برای نخستین بار به‌دست یک ایرانی برای دو عنوان از شباویز رسید تا سیب زرین براتیسلاوا که پس از 34 سال یک ایرانی تازه‌نفس آن را دوباره با تصویرگری دو عنوان کتاب شباویز به‌ ایران آورد. تا پیش از پلاک زرین براتیسلاوا. جایزه‌ی نخست بلگراد هم هرگز به‌ ایران نیامده بود که آمد.

همین‌طور قلم زرین بین‌المللی بلگراد و قلم‌های زرین بسیار دیگری که از بلگراد سال در پی سال به‌ ایران رسیدند. حتی جایزه‌ی نمایشگاه تتریو ایتالیا هم برای نخستین بار به‌ایران آمد و در دست‌های ایرانیان هنرمند آرام گرفت.

 در این میان، شباویز هم توانست جوایز بسیاری را به‌عنوان ناشر و برای مجموعه‌ی آثار منتشرشده‌ی خود به‌دست آورد که مهم‌ترین آن جایزه‌ی افق‌های تازه‌ی بولونیا و الماس داوینچی بود و ده‌ها دیپلم افتخار و مدال طلا و... آن را همراهی کرد.

بدون اغراق می‌توانم ادعا کنم که کتاب‌های هیچ ناشری در جهان این مجموعه از جوایز بین‌المللی را به‌خود اختصاص نداده است. به‌همین سبب است که من شباویز را یک نهاد ملی می‌شمارم و آن را متعلق به‌تمامی ایرانیان می‌دانم. امیدوارم، روزی که دیر یا زود شباویز و جهان باقی را ترک می‌کنم و به‌سرای جاوید می‌روم، ملت ایران، از آن‌چه به‌خودشان تعلق دارد، به‌گونه‌ای پاسداری کنند که نه تنها همان‌گونه که امروز هست، بماند، بلکه در خور و هم‌شان ملت ایران گردد.

تصویرگران ایرانی؛مقام نخست بلگراد

 شما در سال گذشته داور دو نمایشگاه مهم بلگراد و تتریو بوده‌اید، اگر بخواهید کتاب‌های کودک و نوجوانی را که داوری کرده‌اید، با کتاب‌های ایرانی مقایسه کنید(از بعد تصویرگری) چه نمره‌ای به‌تصویرگران ایرانی می‌دهید و ارزیابی شما از سطح تصویرگری ایرانیان چیست؟
 فکر می‌کنم نتایج به‌دست آمده در این دو نمایشگاه، بهتر از خود من بتواند پاسخ‌گوی پرسش شما باشد. در نمایشگاه بلگراد، 75 ایرانی به‌کاتالوگ راه یافتند و از هفت جایزه‌ی این نمایشگاه، چهار جایزه را تصویرگران همکار شباویز دریافت داشتند.

 این جوایز عبارت بودند از جایزه‌ی اول، نخستین جایزه‌ی دوم از سه جایزه‌ی دوم و همچنین، دو جایزه از سه جایزه‌ی سوم. بنابراین، به‌راحتی می‌توانم بگویم و پافشاری کنم که تصویرگران ایرانی در جهان مقام نخست را به‌دست آورده‌اند و برتر از تمامی تصویرگران جهان‌اند.

در دومین داوری، یعنی نمایشگاه تتریو، 24 تصویرگر ایرانی به‌کاتالوگ راه یافتند، آن هم کاتالوگی که تنها 39 نفر در سه بخش مختلف داوری شده به‌آن راه یافته بودند. به‌عبارت روشن‌تر، بیش از 60 درصد کاتالوگ را ایرانیان در اختیار گرفتند. همچنین، از هفت جایزه‌ی اعطایی، چهار جایزه را ایرانیان به‌دست آوردند.

 اگر به‌یاد بیاوریم که در سال 1385 هیچ ایرانی در کاتالوگ این نمایشگاه نبود، به‌خوبی می‌توانیم جهش عظیم تصویرگری ایران را ببینیم و تایید کنیم که باز هم ایرانیان اول‌اند و بر تارک تصویرگری جهان جای گرفته‌اند.

 اگرچه داوران ایتالیایی و به‌ویژه یکی از آنها، با تغییر دادن رای خود و کاستن از شماره‌ی امتیازهای تصویرگران ایرانی به‌سود تصویرگران خارجی مانع از آن شد که در بخش اصلی هر سه جایزه را ایرانیان به‌دست آورند، اما این امر نمی‌تواند کوچک‌ترین خللی بر جایگاه راستین هنرمندان ایرانی وارد آورد، کما این‌که خود این داور نیز در پایان از آن‌چه کرده بود، ابراز تاسف کرد.

  • با توجه به این که شما داور این دو جشنواره بودید، کیفیت داوری آن را در مقایسه با داوری کتاب وناشران در ایران چگونه ارزیابی می کنید؟

نمایشگاه تتریو روز 8 تیر ماه آغاز به‌کار می‌کند و در همان روز نخست، داوران همگی به‌پاسخ‌گویی به‌تصویرگران می‌پردازند. این بخش همان است که پیش از این در پاسخ به‌پرسش شماره‌ی 7 شما بیان کردم. داوران باید برای انتخاب یا رد هرکس دلایل خود را اعلام دارند و پرسش‌کننده را قانع کنند. صبح روز 9 تیر ماه نیز همچنان به‌پاسخ‌گویی داوران و نشست انفرادی و جمعی آنها با تصویرگران اختصاص دارد.

 بعدازظهر روز 9 تیر ماه، مراسم افتتاحیه‌ی نمایشگاه است و همزمان جوایز برندگان اعطا می‌گردد. بدون شک، کسانی که پس از افتتاح از نمایشگاه دیدن می‌کنند، بر حقانیت هنر تصویرگران ایران مهر تایید خواهند گذاشت و من، به‌عنوان یکی از اعضای گروه 10 نفره‌ی داوران، خواهم توانست به‌درستی و صحت داوری خود و همکارانم ببالم و افتخار کنم.

  • خانم خلعتبری!به بخش کیفی درکارهای کودکان ونوجوانان بپردازیم.شما محتوای کتاب‌های کودکان و نوجوانان ایران و سطح کیفی آثار را چه‌گونه ارزیابی می‌کنید؟

به‌یاد دارم در گذشته‌های نه‌چندان دور اگر ناشری می‌خواست یک کتاب ترجمه منتشر کند، می‌بایست به‌ازای آن ده اثر تالیف منتشر کرده باشد. به‌تدریج و با گذشت زمان این تفاوت کم‌ و کم‌تر شد تا امروز که برای انتشار یک کتاب ترجمه، که ممکن است بارها و بارها پیش از این نیز ترجمه و منتشر شده باشد، نیازی به‌انتشار هیچ اثر تالیفی وجود ندارد.

 حتی به‌یاد دارم روزی را که در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران هیچ اثر تالیفی برگزیده نشده بود و از 15 اثر منتخب 13 اثر ترجمه و 2 اثر اقتباس بودند. باز هم به‌یاد دارم روزی را که ناشر سال بخش کودک و نوجوان ناشری شد که حتی یک عنوان تالیف‌شده هم نداشت و تنها هنرش انتشار مجدد مجموعه‌ای بود که پیش از او چندین ناشر دیگر هم منتشر کرده بود و یکی از آنها هم سال پیش از آن برای انتشار همان مجموعه ناشر سال شده بود.

 زمانی که در کشوری که به‌پیمان جهانی حق‌نشر نپیوسته است، نهضت حمایت از ترجمه به‌پا می‌شود، بدیهی است که نمی‌توانیم انتظار ارتقای کیفی کتابها را داشته باشیم. بسیاری از غرفه‌های نمایشگاه تنها آثار فاقد ارزشهای فرهنگی را عرضه می‌داشتند و بسیاری دیگر، به‌نام تالیف یا سروده، برداشتهای بدون ذکر مرجع و ماخذ ایرانیان را می‌فروختند.

  • با این حساب کیفیت کتاب‌ها باید بسیار نگران کننده باشد؟

اگرچه واقعیتها تلخ‌اند و انکارناپذیر، اما به‌آن معنی نیستند که کتاب‌های کیفی وجود ندارند و همه‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان کم‌محتوا یا بی‌محتوا شده‌اند. برعکس، به‌نظر من، حضور این همه کتاب‌های فاقد محتوا موجب گردیده که شمار اندکی از ناشران به‌انتشار کتاب‌های کیفی روی آورند و این کتابها به‌راستی آن‌چنان برتری چشم‌گیری از نظر محتوایی بر آثار جهانی دارند که توانسته‌اند و می‌توانند بازارهای جهان را به‌تسخیر خود درآورند.

به‌طور مثال، می‌توانم به‌آثار شباویز اشاره کنم که در سال‌های اخیر با واگذاری حق‌نشر در دیگر کشورهای جهان منتشر شده‌اند. بدون شک ناشران خارجی هرگز به‌انتشار کتاب‌هایی که از نظر محتوایی استثنا نباشند روی نمی‌آورند، به‌ویژه آن‌که ناشر کتاب ایرانی، تصویرگر آن ایرانی و نویسنده‌اش نیز ایرانی باشد و آنها مجبور شوند در تمامی نسخه‌های کتاب به ایرانی بودن کتاب اعتراف کنند. همین رویداد می‌تواند به‌درستی نشان دهد که کتاب‌های تالیفی ایرانی اگر بالاترین کیفیت و محتوا را نداشته باشند، دست‌کم از این نظر در مقایسه با آثار خارجیان کم ندارند و در شان ملت بزرگ ما تولید شده‌اند.

 بنابراین، می‌توانم ادعا کنم که محتوای کتاب‌های کودک و نوجوان، کم‌نظیر است و آن‌چه محتوا ندارد، از آن ما نیست، بلکه برداشت یا ترجمه‌ی آثار فاقد کیفیت دیگر کشورها است که ناشران ما از سر ناآگاهی آنها را روانه‌ی بازارهای داخلی کرده‌اند.

  • نظر شما درباره‌ی داوری ناشران بخش کودک و نوجوان چیست؟

فکر می‌کنم، شمار دفعاتی که به‌داوری بخش کودک و نوجوان در گذشته اعتراض کرده‌ام، کم از شمار نمایشگاههای برگزارشده در این حوزه نباشد، چه در ایران و چه در خارج از ایران. علاوه بر معیارهای شناخته‌شده، عوامل بسیار دیگری در تعیین سرنوشت نهایی داوری‌ها اثرگذار هستند که درست یا نادرست، نتیجه را حتی وارونه می‌کنند. آخرین بار در نمایشگاه تتریو بود که خودم هم یکی از داوران بودم.

 اعتراض من به‌شیوه‌ی داوری یکی از داوران که به‌دور از هرگونه انصاف و منطق بود و تنها به‌سبب ایرانی بودن، هنرمندان را محکوم می‌کرد، اگرچه نتوانست نتیجه‌ی داوری بخش اصلی را اصلاح کند و به‌روال درست آن برگرداند، اما دست‌کم توانست آن را تعدیل کند و جایزه‌ی سوم را از هنرمندان ایرانی نگیرد. اما همین اعتراض و پافشاری بر حقانیت هنرمندان ایرانی در بخش دیگر مسابقه اثر خود را برجای گذاشت و با صد در صد آرا، یک ایرانی را به‌مقام نخست رسانید.

داوری دشوار است و داور بی‌طرف بودن دشوارتر. در حوزه‌ی کودک و نوجوان، این دشواری چند برابر می‌شود و زمانی که به‌داوری ناشران بخش کودک و نوجوان می‌رسیم، صدچندان می‌گردد، حال چه داوری به‌وسیله‌ی دولت انجام شود، چه نهادهای عمومی، چه موسسه‌های به‌ظاهر خصوصی و ناوابسته، تفاوتی ندارد. تنها راه‌حل آن است که ضوابط آن چنان روشن تدوین شوند که شک و تردیدها را به‌حداقل ممکن برسانند و ناداوریها را از میان بردارند. من به‌فرداهای بهتر چشم دوخته‌ام و روزهای روشن‌تر را به‌انتظار نشسته‌ام.

  •  اندکی از کارهای تازه و برنامه‌های آینده‌ی خود بگویید؟

در حال حاضر خودم را برای حضور در نمایشگاه تتریو آماده می‌کنم و امیدوارم بتوانم با کمک تصویرگران و نویسندگانی که همراه من خواهند بود، جایگاه کتاب ایرانی را بیش از گذشته به‌حاضران در نمایشگاه بنمایانم.

نمایشگاه تصویرگری نومای ژاپن در پیش است و تلاش می‌کنم، همکاران تصویرگرم را برای حضور هرچه پربارتر در این نمایشگاه آماده کنم.
امسال در فستیوال ادبی برلین نماینده‌ای خواهیم داشت که یک تصویرگر هنرمند ایرانی و اولین تصویرگری است که از ایران به این فستیوال راه یافته است. تلاش می‌کنم حضورش هرچه پربارتر و پرثمرتر شود و بیش از پیش موجبات مباهات همگان را فراهم آورد.
نمایشگاه کتاب‌های تولیدشده برای کودکان استثنایی در پیش است و بر آن هستم تا نشان دهم ایران در این حوزه‌ی بس مهم هم حرف بسیار برای گفتن دارد.
به‌نمایشگاه فرانکفورت فکر و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنم تا با دستی پر از آثار زیبا، پرمحتوا و تازه حضوری پربارتر از همیشه داشته باشم. از آن گذشته، در برنامه دارم که کتاب‌های ایرانی را به‌عرصه‌ی فیلم‌سازی برای کودک و نوجوان در سطح جهان وارد کنم و همزمان برنامه‌هایم را برای مبارزه با بی‌سوادی در جهان پی گیرم. در دو سال گذشته نمایشگاه فرانکفورت پیشگام این مبارزه شد و من نیز از ابتدا به این نهضت پیوستم و امید دارم با گامهایی که برداشته‌ام، بتوانم حضور ایران را در جایگاه بایسته و شایسته‌ی آن بنمایانم.
از نمایشگاه تصویرگری و کتاب بولونیا نیز غافل نیستم و برنامه‌ریزیهای لازم را همزمان انجام می‌دهم. همان‌گونه که امیدوارم امسال بتوانم موجبات حضور پربارتر کتاب‌های ایرانی را در مسابقه‌ی انتخاب زیباترین کتاب نمایشگاه لایپزیک فراهم آورم.
حضور در نمایشگاه تایپه را در برنامه دارم، اگرچه حضور در نمایشگاه‌های بسیار دیگری را به‌دلیل کثرت مشغله و نداشتن توان مالی نپذیرفته‌ام. باید بگویم که بسیاری از نمایشگاه‌ها غرفه را رایگان در اختیارم می‌گذارند و همه‌گونه تسهیلات نیز برایم فراهم می‌آورند. اما پرداختن هزینه‌ی رفت و آمد و اقامت فراتر از بودجه‌ی انتشارات کوچک خصوصی شباویز است که از هیچ‌گونه کمک و حمایتی نیز برخوردار نیست. بنابراین، باید در نمایشگاه‌هایی حضور پیدا کنم که دست‌کم بازارهای تثبیت‌شده‌ی کتاب‌هایم هستند و امکان پوشش دادن بخشی از هزینه‌هایم را به‌من می‌دهند.
بدون شک، اگر تنها بخش کوچکی از بودجه‌ی ناشران دولتی یا عمومی را در اختیار داشتم، می‌توانستم موجب چنان تحولی در حوزه‌ی فرهنگ مکتوب کشور و به‌ویژه ادبیات و هنر باشم که هیچ در بسته‌ای به‌روی کتاب‌های کودک و نوجوان ایرانی باقی نماند، اما جز ناشر کوچکی در بخش خصوصی نیستم و باید دامنه‌ی آرزوها و بلندپروازی‌هایم را به‌توان مالی‌ام محدود کنم.

نشر ایران در عرصه ملی و جهانی - 1