به گزارش همشهری آنلاین به نقل از لیتهاب، ۳ اوت ۱۸۷۸، گی دو موپاسان نویسنده مکتب ناتورالیسم و رئالیسم، که آن زمان ۲۸ ساله بود، نامهای پر از شکایت به معلم خود گوستاو فلوبر مینویسد. در بخشی از این نامه آمده است: «زنانِ لعنتی هم همانقدر کسلکننده هستند که گوش کردن به شوخیهای مردانه. من دریافتهام که اخبار روزنامهها همیشه یکجور است، که فسادها همه مبتذلاند، و به اندازه کافی راههای متفاوتی برای بیان یک جمله وجود ندارد.»
همانطور که جولیان بارنز، نویسنده معاصر انگلیسی در مجله ادبی لاندن ریویو او بوکز اشاره کرده، فلوبر تحت تاثیر این نامه قرار نگرفت. او جواب نامه را با چند توصیه برای موپاسان نوشت: «تو از یکنواخت بودنِ لعنتی شکایت داری. یک راه حل ساده وجود دارد: برای مدتی کنارش بگذار. اخبار روزنامهها همیشه یک جور است؟ این شکایت یک رئالیست است-وانگهی، تو از آن چه میدانی؟ تو باید با دقت بیشتری به چیزها نگاه کنی...جرمها و فسادها مبتذلاند؟ اما همه چیز مبتذل است. به اندازه کافی راههای متفاوتی برای بیان یک جمله وجود ندارد؟ جستجو کن و باید بیابی...تو باید-دوست جوان من به من گوش میکنی؟-باید بسیار سختتر کار کنی. گمان میکنم تو قدری ولگردی میکنی. وقتگذرانیت با فاحشهها زیاد است! قایقسواری، زیاد! ورزش، زیاد! یک فرد متمدن از آنچه پزشکان ادعا میکنند به تحرک کمتری نیاز دارد. تو به دنیا آمدهای که شاعر باشی: یک [شاعر] باش. هر چیز دیگری بیمعنی است -با لذت و سلامتیت شروع کن: این را به کله سفتت فرو کن. علاوه بر این، هر قدر بیشتر ندای درونی و کار خودت را دنبال کنی، وضع سلامتت هم بهتر میشود...آنچه که در حال حاضر نداری، اصول و مرام است. این چیزی است که نمیتوان از آن گذشت-چیزی است که باید داشته باشی؛ مهم است که بتوانی برای خودت کشفش کنی. برای هنرمند فقط یک چیز مطرح است: همه چیز باید قربانی هنر شود... در مجموع، گی عزیز من، از سودازدگی بپرهیز که موجب تباهی است.»
به نظر میرسد فلوبر قدری سفت و سخت با دو موپاسان برخورد کرده است. آیا این به خاطر همان شایعه ۱۲۷ سالهای است که میگوید گی پسر فلوبر بود؟ چه کسی میداند.