سدها زیست بومهای رودخانهای را از بین میبرند و حقوق و معیشت جوامع متأثر از طرح را تضعیف میکنند. افزایش آگاهی در سطح جهان نسبت به هزینههای هنگفت زیستمحیطی و اجتماعی سدها، در کنار موفقیتهای فراوان طرحهای احیای رودخانه، تلاش برای برچیدن سدها را برمیانگیزند.
اکنون سدهای زیادی برای برچیدهشدن پیشنهاد میشوند. برخی سدها به پایان عمر مفید خود رسیدهاند و بدون استفاده رها شدهاند که خود مخاطراتی را متوجه ایمنی مردم میکند. دیگر سدها همچنان بهرهبرداری میشوند، گو اینکه پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی آنها همچنان پابرجاست. در طول عمر سد، هزینههایی که بر زیست بومهاو جوامع آسیبدیده تحمیل میشود ممکن است بر دیگر فایدههای طرح برتری پیدا کند. امروزه در کشورهایی مثل آمریکا، برچیدن سدها بر ساخت سدها پیشی گرفته است و گزینة برچیدن سد، جایگاه پراهمیتی را در مدیریت زیستمحیطی پیدا میکند.
شرایط مختلفی مبنای تصمیمگیری برای برچیدن سدها قرار میگیرند. شناخت مستندی از منطق خراب کردن سدها، بهویژه قبل از دهة 1990 وجود ندارد. با این حال، در سالهای اخیر، گرایش رو به رشدی در سازمانهای دولتی، مجامع دانشگاهی و سازمانهای غیردولتی برای مستندسازی تجارب برچیدن سدها در جهان بهوجود آمده است. تا پیش از دهة 1990، علت اصلی برچیدن سدها، نگرانی از امنیت عمومی بود. پایش و کنترل سدها در برخی کشورها در قالب برنامههای بازرسی منظم ایمنی سدها صورت میگیرد.
متوسط عمر یک سد تقریباً پنجاه سال است و در سال 2000، بیش از 30 درصد سدها در بیشتر کشورها، بیش از 50 سال عمر داشتهاند. درصد سدهایی که تا سال 2020، بیش از 50 سال عمر خواهند داشت تا 85 درصد افزایش خواهد یافت. در چنین وضعیتی سازمانها و نهادهای مربوطه احتمالاً با افزایش شمار سدهای نیازمند به تصمیمگیری برای برچیدن و انهدام روبهرو خواهند شد.
نگرانیهای زیستمحیطی
در حالی که در گذشته مسائل ایمنی و هزینههای مربوط به آن، دلیل اصلی برچیدن سدها بوده است، در دهة 1990 تعداد روبه افزایشی از سدها در جهان بنا به دلایل زیستمحیطی برچیده شدهاند. امروزه آگاهی بیشتری نسبت به هزینههای زیستمحیطی سدها وجود دارد. سدها بهشکل چشمگیری زیست بوم های رودخانهای را با کاهش تراز آب، تغییر زمانبندی جریانات، ممانعت از جابهجایی گونههای مهاجر و یا تغییر دمای آب و سطح اکسیژن، تحتتأثیر قرار میدهند. علاوه بر این، سدها مانع جریان مواد مغذی، سیلتها و آوارها میشوند. شمار زیادی از سدها، بهسبب ضرورت انجام طرحهای احیای رودخانه برچیده شدهاند.علاوه بر بهبودزیست بوم ، برچیدن برخی سدها میتواند منافع اجتماعی دیگری نیز داشته باشد، مثل فرصتهای تفریحی و ارتقای کیفیت آب، ارتقای زیباشناختی و رونق اقتصادی.
در مجموع تا دهة اخیر، متداولترین علت برچیدن سدها، نگرانیهای ایمنی و هزینههای زیاد تعمیر سدهای ناایمن بوده است. امروزه شمار رو به رشدی از برنامههای حذف سد، بهعنوان روشی برای احیای زیست بوم دنبال میشوند.
یافتن گزینههای جایگزین اهداف سد
جنبهای بسیار مهم در برنامهریزی برچیدن سد، شناسایی گزینههای جانشین برقابی، آبیاری و آبرسانی، یا دیگر کارکردهای سد، در مراحل آغازین است. برچیدن سد غالباً مستلزم برقراری توازن میان کارکردهای مختلف رودخانه است؛ با این حال، تجارب آمریکا در برچیدن سدها نشان میدهد که جایگزینی میتواند غالباً با حداقل دشواری انجام شود. برای نمونه، یک سد برقابی ممکن است تنها بخشی از کل برق یک منطقه را تامین کند؛ منابع جایگزین غالباً وجود دارند و تدابیر کاهش مصرف میتواند تقاضای انرژی را پاسخگو باشد. تدوین برنامة جامع مدیریت وگنجاندن جایگزینهای تامینکننده اهداف سد، اثرات منفی برچیدن سد را بهحداقل میرساند. مواقعی که تغییرات یا اثرات اجتنابناپذیرند، جامعه ممکن است آنها را بهعنوان هزینة احیای درازمدت رودخانه بپذیرد.
روشهای برچیدن
روشهای مناسب برچیدن سد، به ویژگیهای سد (مثل اندازه، نوع و موقعیت)، خصوصیات رودخانه و اهداف منظورشده (مثل احیای شیلات، احیای اراضی و تفریح) بستگی دارد؛ بنابراین برچیدن سد، تابع شرایط خاص هر موقعیت است. با برنامهریزی دقیق میتوان مخاطرات سلامت عمومی و ریسکهای ایمنی ساکنان پاییندست را بهحداقل رساند.
* خراب کردن کامل سد غالباً با انحراف موقتی رودخانه و سپس استفاده از تجهیزات سنگین انجام میشود (مثل بیل مکانیکی و چکش هیدرولیکی).
* شکافتن سدها این امکان را بهوجود میآورد که رودخانه در اطراف سازة سد جریان پیدا کند. از ماشینآلات سنگین معمولاً برای شکافتن بخشهای خاکی سدهایی که در نقاط عریض رودخانه واقع هستند استفاده میشود. شکافتن برای حذف بخشی از سد توصیه میشود و درصورت عملیبودن، گزینهای نسبتاً کمهزینه برای سازههای بزرگ است.
* در مورد سدهای بتونی، از انفجارهای کنترلشده برای تخریب استفاده میشود.
*ترکیبی از انفجار و ماشینآلات سنگین ممکن است لازم باشد؛ بهویژه در طرحهای بزرگ.
تجارب جهانی
در سطح جهان، تلاشهای مردمی برای برچیدن سدها، با هدف احیای رودخانهها و احقاق حقوق جوامع متأثر رو به فزونی است. فعالان این عرصه، سدهایی را هدف میگیرند که اثرات منفی اجتماعی و زیستمحیطی آنها همچنان تداوم دارد و نتوانستهاند وعدههای اقتصادی خود را عملی کنند. البته در کشورهای پیشرفته، شرایط متفاوتتری حاکم است.
آمریکا: پس از گذشت چندین دهه تمرکز انحصاری سیاستگذاری روی ساخت سدها، اینک در آمریکا نگاهها به سمت برچیدن برخی سازهها و از جمله سدها تغییر کرده است.
در چند دهة اخیر، نگرانی فزاینده دربارة اثرات توسعة سدها بر محیط زیست چهرة بارزتری در گفتمانهای ملی پیدا کرده است. در برخی موارد نیز، اینگونه تأکیدها، بخشی از سیاستهای ملی، منطقهای و محلی را تشکیل دادهاند. در آمریکا تاکنون حدود 500 سد برچیده شده است. تخریب سدها در آمریکا روند پرشتاب و جاافتادهای دارد. بیشتر سدهای برچیدهشده، به دهههای 0891 و 1990 تعلق دارند.
میانگین ارتفاع سدها تقریباً 7 متر است. بلندترین و کوتاهترین سدهای برچیدهشده(ارتفاع سد)، بهترتیب 84 و 6 متر بوده است.
فرانسه: SOS Loire Vivanteیک سازمان غیردولتی است که برای حذف سدهای قدیمی و احیای تنها رودخانة باقیمانده فرانسه که زیستگاه ماهی آزاد بومی است، تلاش گستردهای دارد. در سال 1998، دو سد واقع در شاخابههای لوار علیا (Loire)، برای کمک به حفاظت از آخرین نسل ماهی آزاد این رودخانه تخریب شدند.
نخست سد 12 متری سنآتین در آلیر علیا حذف شد. حذف این سد نخستین موردی بود که شرکت دولتی تامین برق فرانسه سدی را برای احیای زیستگاه ماهی آزاد تخریب کرد. رودخانه وین، دومین شاخابة بزرگ لوار نیز اکنون پس از تخریب سد 4 متری
میسون روگز، آزادانه جریان دارد. سد کرناسکوئیلک نیز در رودخانه لگوئر در سال 1996 تخریب شد؛ البته پس از آنکه رسوبگذاری سریع، ظرفیت مخزن را تا 50 درصد کاهش داد.
کانادا: در کانادا نیز گرایش رو به رشدی برای برچیدن سدها و احیای رودخانه وجود دارد. سامانه قوانین کانادا با ایالات متحده متفاوت است، بهویژه در این زمینه که مجوز بهرهبرداری سد، بهصورت دائمی صادر میشود. از میان 2000 سد موجود در بریتیش کلمبیا، 004 سد به پایان عمر مفید خود رسیدهاند و منافع چندانی عرضه نمیکنند، یا به شدت به شیلات ساحلی آسیب زدهاند. با حذف 12 سد کوچک در این استان، حمایت فزایندهای در پیشنهاد برچیدن دیگر سدها وجود دارد.
تایلند: در تایلند، تلاش برای برچیدن برخی سدها، در نتیجة اختلالات اجتماعی و اکولوژیک ناشی از سدسازی روی رودخانة مان، بزرگترین شاخابة مکونگ آغاز شده است. سد 135 مگاواتی پاکمون با تامین مالی بانک جهانی در سال 1994 ساخته شد. پیامد مستقیم ساخت این سد این بود که بیش از 20 هزار نفر بهسبب کاهش شدید جمعیت ماهی در بالادست محل سد تحتتأثیر قرار گرفتند. در اعتراض به ساخت سد، روستائیان محل سد را تصرف کردند و خواهان آن شدند که دریاچههای سد بهطور دائمی برای مهاجرت ماهیان باز گذاشته شود.
سد راسیسالای، نخستین طرحی که بایستی در قالب طرح عظیم ساخت 13 سد آبیاری روی رودخانههای چای و مون ساخته شود، همچنان بیاستفاده باقی مانده است. مخزن این سد روی گنبدی نمکی قرار دارد و اکنون آب آن برای آبیاری خیلی شور است.
همچنین بزرگترین جنگل باتلاقی آب شیرین در حوضه رودخانه مون، منبع غذایی و درمان سنتی روستائیان را زیر آب میبرد. بیش از 15 هزار نفر زمینهای کشاورزی خود را که در داخل مخزن قرار میگرفته به سبب ساخت سد از دست دادهاندکه خسارت 50 درصد آنها هنوز جبران نشدهاست.پس از ماهها تصرف محل سد راسیسالای برای نشاندادن مخالفت با ساخت این سد و درخواست برچیدن، اعتراضات به نتیجه رسید و در جولای 0002، وزیر علوم دستور داد دریچههای این سد برای مدت دو سال برای احیای زمینها و انجام بررسیهای دقیقتر اثرات زیستمحیطی باز گذاشته شود. در مقابل نیز روستائیان با ترک محل سد موافقت کردند. دولت تایلند هنوز به درخواستهای مخالفان پاسخ نداده است.
توصیهها و جمعبندی
امروزه برچیدن سدها، برای مدیریت پایدار رودخانه و حفاظت از زیست بوم های رودخانهای اهمیت فراوانی یافته است. تنها پس از سپریشدن عمر یک سد است که مردم به برچیدن آن سد فکر میکنند و تا فرارسیدن این زمان، ممکن است خسارات اجتماعی و زیستمحیطی بیشتری پدید آمده باشد. هزینههای اقتصادی خسارات اجتماعی و زیستمحیطی تنها در درازمدت آشکار خواهد شد. برچیدن سد توازنی است میان منافع و هزینههای سد (اجتماعی و زیستمحیطی) که کمّیکردنشان دشوار است. تنها قضاوت هوشمندانه و خردمندانة سیاستگذاران و برنامهریزان و ذی نفعان است که میتواند برچیدن سد را به ابزاری مهم برای توسعه پایدار تبدیل کند.