شاید تنها یک خوش بینی به دور از واقعیت بتواند این تصور را برای مردم خاورمیانه تصویر کند که به شکرانه دخالت و واسطهگریهای آنکارا طرفین سوری و اسرائیلی بر سر میز گفتوگو به توافق برسند. هماکنون موانع صلح بین دو دشمن قدیمى چنان ترسناک و پرواهمه است که هر گونه مذاکرهای را در آیندهای نزدیک یا حداقل در مدت زمانی محدود بعید میکند.
بهطور حتم مادامی که جرج بوش به عنوان رئیسجمهوری آمریکا در کاخ سفید حضور دارد نمیتوان هیچ امیدی به انجام مذاکره میان اسرائیل و سوریه داشت. جرج بوش بارها به روشنی نشان داده است که با هرگونه رابطه میان اسرائیل و سوریه مخالف است و در این میان ترجیح میدهد اسرائیل به جای سوریه راه مذاکره با فلسطینیان را در پیش بگیرد.
بوش شاید تنها کسی است که تا این اندازه از حکومت بشار اسد کینه به دل دارد و همواره در پی فرصتی است تا از طریق تحریمها، تهدیدها و فشارهای دیپلماتیک سوریه را در گستره بینالمللی منزوی کند و از نفوذ این کشور در تصمیمگیریها و جریانهای کنونی خاورمیانه به خصوص لبنان بکاهد. این در حالی است که سوریها که در سالهای اخیر با کارشکنیهای بسیار آمریکاییها مواجه بودهاند هیچ گاه وقعی بر ادعاهای بوش ننهادهاند و بدون باور ذرهای از تهدیدها و فشارهای کاخ سفید چشم انتظار انتصاب رئیسجمهوری بعدی آمریکا هستند.
ایهود اولمرت با آغاز مذاکره با سوریه خطر بزرگی کرد. او بنا به دلایلی که فقط برای خودش توجیه داشت با بی توجهی به خواست همتایان آمریکایی خود در حالی سر صحبت با سوریه را آغاز کرد که آمریکاییها همواره او را از انجام این امر بازداشته بودند. اما انجام مذاکره با سوریه برای اسرائیل به غیر از مخالفت همیشه آمریکا موانع بسیار دیگری هم دارد. طبق آخرین نظرسنجیها بیش از 60 درصد مردم اسرائیل باور دارند که بلندیهای جولان نباید به سوریها بازگردانده شوند و این سرزمین مایملک همیشگی آنهاست. درحالی که باز پس گرفتن بلندیهای جولان تنها گزینهای است که بدون آن سوریه لحظهای به انجام مذاکره نمیاندیشد.
بلندیهای جولان که حدود 40 سال پیش در سال 1967 به تصرف نیروهای اسرائیلی درآمد هماکنون برای مردم اسرائیل منطقهای تفریحی محسوب میشود که به سبب آب و هوایی مناسب و زمینهای کشاورزی و ذخایر کلان آبی برای آنها دارای اهمیت بسیاری است. جولان این روزها منطقه سکونت بیش از 20 هزار یهودی است که هیچ یک قصد باز پس دادن این سرزمین را به اعراب سوریه ندارند.
فقط شمار اندکی از ناظران سیاسی براین باور هستند که ایهود اولمرت این بار واقعا قصد صلح با سوریها را دارد یا این که دارای چنان قدرت سیاسی برجستهای است که بتواند لابیهای صهیونیستی را ترغیب به روند صلح با سوریها کند. به عقیده همگان او هیچ گاه این قدرت سیاسی را نخواهد داشت که به مردم اسرائیل تفهیم کند صلح با سوریه چه نتایج درخشانی را برای هردو طرف به همراه میآورد.
اسرائیل همواره قصد داشته است از حربه مذاکره با سوریه برای تقابل با فلسطینیها استفاده کند. اولمرت با وانمود بر این که قصد صلح با سوریه را دارد درصدد آن است تا فلسطینیها را بترساند، شاید فقط از این طریق باشد که بتوان محمود عباس را فریب داد و به او اینگونه تلقین کرد که از این پس دیگر در برابر همه قدرت اسرائیلیها یکه و تنهاست!
سردمداران اسرایل با شرط قطع ارتباط سوریه با ایران و نیروهای مبارزی مانند حماس و حزبالله مقاصد اصلی خود را پیشنهاد مذاکره با سوریه نشان دادند. اما درخواست آنها از سوریه همان قدر غیرواقعی است که در میانه گفتوگو سوریه از اسرائیل بخواهد از رابطه با آمریکا دست بکشد. رابطه ایران و سوریه قدمتی 30 ساله دارد به طوری که هماکنون مثلث ایران، سوریه و حزب الله لبنان خط بطلان بر هژمونی چندساله آمریکا و اسرائیل در منطقه کشیده است.
آنچه سوریها از اسرائیل انتظار دارند عدم دخالت و دیکته سیاستهای خارجی این کشور است. از نظر آنها اسرائیل فقط باید برای یک همزیستی مسالمت آمیز را در این روند صلح دنبال کند. باز پس گرفتن تپههای جولان و انجام توافقهای امنیتی دو طرف و همهجانبه تنها خواستهای است که سوریه صادقانه در برابر شروط دور از انتظار و موهوم اسرائیل ابراز کرده است.
در هر حال با هر رویکردی که دو طرف در این میانه در پیش گرفته باشند انجام مذاکرات غیرمستقیم میان سوریه و اسرائیل میتواند تا میزان مشخصی از بحرانهای کنونی در خاورمیانه بکاهد. همین مسئله با همه کارشکنیها برای خودش منحصر به فرد است. اما نباید فراموش کرد کرانه خلیج میان سوریه و اسرائیل بهزودی و بهسادگی با هیچ پلی به هم پیوند نمیخورد.
منبع: همشهری امارات