معید حقنویس ـ دانشآموخته مهندسی صنایع ـ سال ۸۶ برای انجام یک طرح دانشگاهی یک ماهی را در بندر روتردام اقامت داشت. یکی از نکات جالبی که او از این سفر روایت میکرد، نحوه کار کردن چراغهای راهنمایی آنجاست.
او میگفت: وقتی قصد عبور از خیابان داشته باشید باید دکمه سیستم هوشمند چراغ را فشار دهید و کمی منتظر بمانید تا چراغ سبز شود.
تا اینجا را در ایران هم داریم، اما جالب اینکه همزمان با سبز یا قرمز بودن چراغ صدایی هم شنیده میشود که به کمک آن میتوان تشخیص داد چراغ سبز است یا قرمز! معید میگفت: انگار دارکوبی روی هر چراغ نشسته بود و سرعت نوک زدنش را با رنگ چراغ تنظیم میکرد.
همزمان با چراغ سبز ضرباهنگ صدای نوک زدن تند بود و با قرمز شدن، صدا با مکث بیشتری شنیده میشد.
بدین ترتیب علاوه بر اینکه نابینایان هم به راحتی نوع چراغ را تشخیص میدهند، بسیاری از مردم نیز عادت کردهاند که با شنیدن صدای چراغ راهنمایی، از تقاطع رد شوند یا منتظر بمانند.
تحلیل مسئله:
مدتهاست که از ناکافی بودن امکانات شهری و تسهیلات مورد نیاز قشر کمتوان جامعه سخن گفته میشود.
آنچه در این تجربه نمود دارد یافتن راهحلی ساده و اجرایی برای پاسخ دادن به یکی از نیازهای حساس نابینایان و کمبینایان است؛ راهحلی که وقتی اجرا میشود نه تنها به ایمنی بیشتر ایشان در سفرهای درون شهری منجر میشود بلکه مردم عادی نیز از فایده آن بهره میبرند.
با استفاده از ۴۰ اصل ابداعی TRIZ ـ که عصاره تحلیل صدها هزار سند اختراع ثبت شده است ـ یافتن این راهحل کار دشواری نیست.
اصل شماره ۲۸ که «تعویض سیستم مکانیکی» نام دارد، بر این تاکید دارد که راهحل مسئله خود را به جای استفاده از یک سیستم مکانیکی، در بهرهگیری از سیستمی نوری، صوتی، حرارتی یا بویایی بیابید.
راهحل نصب کردن بلندگوهایی کوچک بالای هر چراغ راهنمایی هم مستقیما از این اصل پرکاربرد دانش نوآوری نظامیافته قابل برداشت است.
سیستم نوری روشن شدن یک چراغ و تغییر رنگ آن، با افزودن صدایی نافذ و استفاده از 2 ضرباهنگ مختلف، به بهبود کارایی و اثربخشی آن منجر شده است.
بسیاری از مردم هلند سر چهارراهها بدون نگاه کردن به چراغ و با شنیدن صدایی شبیه نوک زدن دارکوب به درخت از سبز یا قرمز بودن چراغ آگاه میشوند.
آیا در کشور ما اجرای چنین راهحلی دشوار و نشدنی است؟ آیا مسئلههایی از این دست نداریم که با کمی تیزبینی، راهحلی چنین ساده را بتوان برایشان یافت؟
آیا فعال کردن لرزاننده تلفن همراه به جای زنگ خوردن آن شبیه همین راهحل ـ و نه دقیقا مثل آن ـ نیست؟ برای کدام یک از مسئلهها و مشکلات شهرنشینی میتوانیم با این نگاه و استفاده از این اصل، راهحلهای خلاق بیابیم؟