به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین، رمان دیستوپیایی (پادآرمانشهری) «سرگذشت ندیمه» نوشته مارگارت اتوود نویسنده کانادایی، داستان زنانی را روایت میکند که زیر سایه حکومت تئوکراتیک جلید یا گیلیاد زندگی میکنند. اُفرد، زنی است که در طبقهبندی اجتماعی جلید، لباس سرخ ندیمهها را به تن دارد. محیط زیست آسیب دیده است، گیاهان همه جا بار نمیدهند و تولد نوزاد سالم انسان، به ندرت اتفاق میافتد. ندیمهها، زنانی هستند که هنوز قدرت باروری دارند و به دلیل سابقهای که پیش از حکومت جلید داشتهاند و تقابلشان با مذهب این حکومت، از حق داشتن خانواده بیبهرهاند. آنها به خانه فرماندهانی (طبقه ممتاز اجتماع) میروند که زنانشان قدرت باروری ندارند و برای آنها بچه به دنیا میآورند. بعد از تولد بچه، به صلاحدید فرمانده، مدتی در آن خانه میمانند و بعد از آن، راهی خانه فرمانده دیگری میشوند، تا با به دنیا آوردن نوزادی دیگر، وظیفه اجتماعیشان را به جا بیاورند. ندیمهها اسم ندارند و آنها را همیشه به نام فرماندهشان صدا میزنند.
زنانی که قدرت باروری ندارند، با عنوان «مارتا» در خانه فرماندهان خدمت میکنند. مارتاها غذا میپزند، نظافت میکنند و امور خانه را سر و سامان میدهند. زنان دیگر که پیش از شکلگیری جلید، از نظر حکومت فعلی زندگی مشروعی داشتهاند، میتوانند به همان زندگی قبلی ادامه دهند. باقی که در هیچ دستهای نمیگنجند، به اردوگاههای کار در «مستعمرات» تبعید میشوند. جایی که از بهداشت و آب سالم بیبهرهاند و زندگی و مرگشان برای کسی فرقی ندارد. بخش دیگری از زنان نیز، به صورت مخفیانه در جایی به نام سلیطهخانه کار میکنند؛ بساطی زیرزمینی که محل خوشگذرانیهای پنهانی فرماندهان جلید است.
عمهها، در مرکز آموزش که به مرکز سرخ معروف است، ندیمهها را تعلیم میدهند و مسئول فرستادن زنها به خانه فرماندهان و رسیدگی به امور بهداشت، سلامت و البته ناظر بر رفتار آنها هستند. ندیمههایی که دست از پا خطا کنند، چشم، زبان و یا دستشان را از دست میدهند و اگر خطایشان بزرگتر باشد، اعدام یا تبعید میشوند. آنها شرایط را از ابتدا برای ندیمهها روشن میکنند: درست مثل ارتش، باید گوش به فرمان باشند.
خیابانها در سیطره نظامیان سیاهپوشی است که همه رفت و آمدها و رفتارها را کنترل میکنند. مردم مدام در هراس از خبرچینها، تظاهر میکنند که به جلید و برداشت افراطی آن از انجیل باور دارند و به قوانین حکومت پایبندند. ترس در جلید یک ابزار اساسی برای کنترل مردم است و مفهومی به نام عشق از معنی خالی شده است. حتی در خانوادههای عادی نیز، همسران ارزانقیمت (Econowives) که با مردانی از طبقه پایین اجتماع ازدواج کردهاند، تنها وظیفه فرزندآوری و خانهداری دارند و هیچ زن و مردی حق عشقورزی ندارند.
زنان در حکومت جلید، حق خواندن ندارند؛ حتی همسران فرماندهان. آنها حق ندارند کار کنند، کتاب بخوانند یا تحصیل کنند. تنها کاری که ندیمهها به غیر از به دنیا آوردن بچه انجام میدهند، خرید کردن برای خانه است. آنها ژتونهایی را هر روز از مارتای خانه میگیرند که روی آنها تصاویر مختلفی چون تخم مرغ، گوشت و میوه کشیده شده است، تا به این طریق به فروشنده بفهمانند که چه میخواهند. ندیمهها در جلید قرمز میپوشند، زنان معمولی خاکستری، مارتاها سبز و زنان فرماندهان، آبی.
در کتاب، روشن نیست که پیش از جلید، چه کسانی حاکم بر آن سرزمین بودهاند، اما اُفرد که راوی سرگذشت خویش است، میگوید که پیش از جلید، همسر و فرزندی داشته با شغل و درآمد مستقل و امکان تحصیل. زمانی که هنوز تلویزیون در خانهها وجود داشت و رنگ مو برای زنان طبقه حاکم، جنسی در بازار سیاه نبود؛ کتابها سوزانده نمیشدند و خانهها را برای پیدا کردن کتابهای ممنوعه و مجلات، تفتیش نمیکردند.
اُفرد با گروه مقاومتی در میان زنان آشنا میشود؛ گروهی به نام MayDay. عبارتی که میان هوانوردان و دریانوردان پیامی برای کمک و استمداد است. هیچ کس نمیداند چه کسانی عضو این گروه مخفی هستند و اگر کسی از آنها شناخته شود، جانش را از دست خواهد داد.
اتوود در پایان کتاب، بخشی به نام ملاحظات تاریخی در باب سرگذشت ندیمه آورده است. این بخش گزارشی است از همایش مطالعات جلید که ۲۵ ژوئن ۲۱۹۵ برگزار شده است. در این قسمت، سالها بعد از پایان جلید، استادان تاریخ، با استفاده از یادداشتهای ندیمه سعی دارند به نکاتی پنهان در زندگی مردم جلید پی ببرند و ببینند اٌفرد توانسته از مرزهای جلید بیرون برود یا عاقبت، بعد از نگارش سرگذشتش دستگیر، تبعید یا اعدام شده است؟
سرگذشت ندیمه در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، اما در سال ۲۰۱۶، همزمان با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، بازار این کتاب دوباره داغ شد، چرا که با اظهارنظرهای نژادپرستانه، زنستیز و مخالف آزادی ترامپ، تصویر دنیای اتوود چندان دور از ذهن به نظر نمیرسید. اکنون ۳۵ سال بعد از اولین انتشار سرگذشت ندیمه، خوانندگان بسیاری در سراسر جهان میتوانند بخشی از تجربیات یا ترسهای خود را در آینه این رمان ببینند. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۸۲ توسط سهیل سمی ترجمه شد و انتشارات ققنوس آن را روانه بازار کرد.
از سرگذشت ندیمه، یک سریال تلویزیونی با همین نام و با همکاری اتوود اقتباس شده است. فصل اول سریال، روایتی مشابه با رمان دارد. موفقیت این کتاب و سریال، موجب شد که اتوود دوباره دست به قلم ببرد و ادامه رمان سرگذشت ندیمه را بنویسد. اتوود به خاطر رمان وصیتها (The Testaments) که ادامهای بر سرگذشت ندیمه است، به صورت مشترک با برناردین اواریستو نویسنده کتاب دختر، زن و دیگران، برنده بوکر ۲۰۱۹ شد. این کتاب، توسط نشر جمهوری ترجمه و منتشر شده و ظاهرا ناشران دیگری هم قصد انتشار این کتاب را دارند.