به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، بهتازگی حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران، در گفتوگویی با خبرگزاری «ایلنا» از تلاش حزب متبوعش برای ائتلاف با همه احزاب اصلاحطلب سخن گفته است: «قرار شد حزب چارچوبها و برنامهای را برای انتخابات سال آینده آماده کند و پس از آمادهشدن این برنامه، با همه نیروهای سیاسی اصلاحطلب وارد گفتوگو شویم تا با گروههایی که علاقهای نسبت به حضور در انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای آینده دارند، یک ائتلاف جدید را پیگیری کنیم... . شاخصهای دولت منتخب از نگاه کارگزاران هم به همراه این برنامه در دست تهیه است. با توجه به ایدهها و برنامههایی که حزب درخصوص مسئله انتخابات دارد، تاکنون گفتوگوهای بسیار مفصلی هم در کمیته سیاسی و هم در شورای مرکزی کارگزاران صورت گرفته است».
این سخنان در حالی است که حزب کارگزاران تا پیش از این اختلافهای زیادی بر سر چگونگی ورود احزاب اصلاحطلب به انتخابات مجلس با دیگر اصلاحطلبان داشت.
وقتی عموم اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ردصلاحیت شدند، شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست محمدرضا عارف اعلام کرد که نباید لیستی از سوی اصلاحطلبان منتشر شود، البته با قید این تبصره که احزاب میتوانند به صفت حزبی خود و نه با استفاده از نام اصلاحات لیست انتخاباتی بدهند. کارگزاران که از پیشتر اعلام کرده بود که تحت هر شرایطی باید لیست داد، از این تبصره استفاده کرد و بهسرعت لیستی ارائه داد که در آن مقطع مورد انتقاد فعالان سیاسی قرار گرفت که نامزدهای این لیست شناختهشده نیستند و احتمال رأیآوری آنها بسیار اندک است.
حتی برخی به استفاده کارگزاران از نام آیتالله هاشمی بر این لیست هم انتقاد کردند که چرا نام هاشمیرفسنجانی باید بر لیستی بنشیند که مورد اقبال مردم قرار نمیگیرد؟ برای مثال در آن مقطع صادق زیباکلام گفت: «روزنامه سازندگی و حزب کارگزاران به طور حتم چنین امری را میدانند و نسبت به آن واقف هستند که بخش درخورتوجهی از بدنه اجتماعی طرفداران اصلاحات پای صندق رأی نمیآید... با توجه به وضعیتی که صندوق رأی در کشور پیدا کرده، واقعا مشخص نیست کارگزاران و روزنامه سازندگی از کجا یقین دارند که اگر ایشان زنده بودند، از این لیست و افراد حمایت میکردند. عملکرد جریانهای تندرو در چند سال گذشته و بهویژه بعد از ۲۹ اردیبهشت که حسن روحانی رئیسجمهور شد، مشخص است؛ از طرفی ما شاهد بودیم به صورت مرتب طرفداران و بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب در حال ریزش بوده؛ در این شرایط مسئله این است که آیا همچنان آیتالله هاشمیرفسنجانی مردم را به حضور فراگیر ترغیب میکردند یا خیر؟ من در باب این موضوع مطمئن نیستم که از این لیست حمایت میکردند... رغبت دارم از سازندگی و کارگزاران این پرسش را مطرح کنم که آنها این اطمینان را از کجا به دست آوردهاند که تحت عنوان یاران هاشمی لیست ارائه میدهند و حتی فراتر از آن، خود را تحت حمایت او معرفی میکنند؟».
کرباسچی هم در آن مقطع در پاسخ به پرسش روزنامه «شرق» مبنیبر علت استفاده از این نام، یاران هاشمی را نه نامزدهای موجود در لیست بلکه خودشان یعنی چند نفر محوری حزب معرفی کرد: «ما که نگفتیم آیتالله هاشمی اینها را انتخاب کرده است. گفتیم عدهای که علاقهمند به آقای هاشمی هستند، آمدهاند و لیستی را تهیه کردهاند و افرادی را که از نظر آنها، برای مجلس صلاحیت دارند، معرفی کردهاند. نه منظورمان این بوده که این افراد همهشان الزاما یاران آقای هاشمی بودهاند و نه اینکه خود آقای هاشمی اینها را انتخاب کرده است. کسانی که علاقهمند به آقای هاشمی هستند، بعضیها همکار ایشان و برخی از نزدیکان ایشان بودهاند، آمدهاند و این لیست را تهیه کردهاند».
در نهایت این لیست پرحاشیه نتوانست توفیقی در انتخابات داشته باشد و همانطور که بدنه اصلی نیروهای اصلاحطلب پیشبینی کرده بودند، با مشارکت حداقلی مردم در انتخابات عملا هیچیک از نامزدهای کارگزاران و حتی مجید انصاری بهعنوان سرلیست «یاران هاشمی» رأی نیاوردند.
کارگزاران پیش از بحثهای انتخابات مجلس هم با دیگر اصلاحطلبان اختلافهای زیادی داشت؛ از جمله بر سر تشکیل پارلمان اصلاحات به نحوی که کارگزاران میگفت تشکیل یک مجمع یا مجلس بزرگ برای ساماندهی احزاب و تعیین رویههای کلی صرفا میتواند انتخاباتی باشد. او در اردیبهشت سال ۹۸ درباره این موضوع به «شرق» گفته بود: «پارلمان اصلاحات تنها در زمان انتخابات میتواند مؤثر عمل کند و هیچ تأثیری بر روند احزاب جبهه اصلاحات و انسجام فکری و عملی اصلاحات نخواهد داشت. در حقیقت آنچه تحت عنوان پارلمان اصلاحات مطرح میشود، تنها کارکرد انتخاباتی خواهد داشت و چشماندازی بیش از این برایش نمیتوان متصور بود».
این سخن خلاف آن چیزی بود که عموم نیروهای اصلاحطلب طلب میکردند، زیرا آنها باور داشتند که پارلمان اصلاحات میتواند بستری برای یکصدایی و هماهنگی کامل نیروهای اصلاحطلب در بزنگاههای مختلف سیاسی باشد.
علاوه بر همه اینها کارگزاران سازندگی در یک نقطه مهم هم با بدنه اصلی اصلاحات اختلاف نظر دارد و آن نوع نگاهی است که به مناسبت جریان اصلاحات و جامعه وجود دارد. کارگزاران همیشه بر این مهم تأکید کرده است که تحت هر شرایطی نباید از قدرت سیاسی دور ماند؛ گزارهای که حتی آنها را متهم به قدرتطلبی کرده است. البته اعضای کارگزاران با این استدلال که قدرت سیاسی ولو اندک میتواند زمینه اصلاحات را فراهم کند، حضور در قدرت را نهتنها قدرتطلبی نمیدانند بلکه عاملی برای زنده نگهداشتن جریان اصلاحات میپندارند. در مقابل نیروهای سنتی اصلاحات باور دارند که اگر به دلایلی اصلاحطلبان نتوانستند در عرصههای رسمی پرتوان ظاهر شوند، نباید با حضور ضعیف اعتماد عمومی را مخدوش کنند و در چنین شرایطی میتوان برای مدتی از قدرت دور ماند تا با احیای اعتماد سرمایه اجتماعی با پذیرش اجتماعی بالا به میدان آمد.
شاید چنین اختلافی باشد که باعث ایجاد تفاوت دیدگاه کارگزاران با اصلاحطلبان درباره سازوکار ورود به انتخابات شده است. اصلاحطلبان به دلیل شرایط بستهای که بعد از سال ۸۸ وجود داشت در سال ۹۲ ناگزیر به حمایت از حسن روحانی شدند؛ شخصیتی که پایگاه سیاسی او همیشه اصولگرایی بود اما اصولگرایی میانهرو شناخته میشود و البته تحت حمایت هاشمیرفسنجانی قرار داشت. آن سیاست باعث شد که جریان تندرو اصولگرا در انتخابات ریاستجمهوری ناکام بماند و همگان پیروزی روحانی را نوعی پیروزی اصلاحطلبان دانستند، اما با گذشت زمان و فاصلهگرفتن روحانی از اصلاحطلبان و البته نارضایتی مردم به دلیل عدم تحقق برخی شعارهای انتخاباتی روحانی و نابسامانشدن وضعیت اقتصادی اکثریت اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که دیگر نباید سیاست ائتلافی را تکرار کرد و بر حضور با هویت اصلاحطلبانه تأکید شد، اما دراینبین کارگزاران همچنان بر حضور ائتلافی تأکید میکرد؛ به نحوی که در انتخابات مجلس که اصلاحطلبان سرشناس ردصلاحیت شدند، کارگزاران اصرار داشت که لیستی ائتلافی منتشر شود که همانطور که در ابتدای این گزارش آورده شد، شورای سیاستگذاری با چنین رویهای مخالفت کرد. حتی درباره نوع حضور اصلاحطلبان در انتخابات هم گفته میشد که کارگزاران بیمیل نیست که از فردی مانند علی لاریجانی حمایت کند؛ فردی که با هیچ معیاری اصلاحطلب شناخته نمیشود درعینحال در سالهای اخیر اولا با اصلاحطلبان مشکلی نداشته است، ثانیا به دفعات دیده شده که با اصولگرایان تندرو وارد مناقشه شده است و ثالثا در مواضع داخلی و خارجی سعی میکند که رویه میانهای را در پیش بگیرد.
چنین فرضیهای درباره سیاستورزی انتخاباتی کارگزاران در انتخابات ۱۴۰۰ وجود داشت تا آنکه بهتازگی مرعشی در گفتوگو با «ایلنا» خبر از ائتلاف جدید کارگزاران با اصلاحطلبان و اینبار نه با اصولگرایان میانهرو داد، حالتی که چندی پیش علی صوفی در گفتوگو با «نامهنیوز» هم پیشبینی کرده بود: «از سال۹۲ تا کنون اصلاحطلبان نشان دادهاند که دنبال اجماعسازی بودهاند. استراتژی شورای عالی هم همین بوده است. حزب کارگزاران سازندگی هم عضوی از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است و اعضای این حزب تا امروز با وجود همه اختلافنظرهایی که با برخی اعضا دارند، ثابت کردهاند که در نهایت به تصمیم جمعی احترام میگذارند... . اکنون زمزمههایی میشود که کارگزاران از آقای علی لاریجانی حمایت میکند. در واقع آنها بدشان نمیآید که از یک نیروی کاملا اصولگرا به نام لاریجانی حمایت کنند. آنها عملگرا هستند و اگر ببینند که اجماع اصلاحطلبان بر آقای عارف است و احتمال رأیآوری عارف هم بالاست، حتما از لاریجانی به سمت عارف میآیند و با تعیین شروطی از او حمایت میکنند».
در نهایت باید دید که سیاست جدید کارگزاران بر بازگشت به بدنه اصلی اصلاحطلبان است یا آنکه «ائتلاف جدید» برآمده از تحلیلهای اعضای این حزب درخصوص ناکامی ائتلاف مجدد با اصولگرایان میانه است؟ و تبعا برای پاسخ به این پرسش باید منتظر ماند و رویدادهای سیاسی را مشاهده کرد.