همشهری آنلاین_پریسا نوری: این فرشته مهربان که «پری دندان» نام دارد، در ازای دندان افتاده بچهها، به آنها هدیه میدهد تا آنها را خوشحال کند. حالا مدتی است که چیزی شبیه این افسانه در واقعیت تعبیر شده و ردپای یک پری در گوشه و کنار این شهر پیدا شده است. این فرشته که «پری کتاب» نامیده میشود، در ازای علاقه آدمها به کتاب خواندن، به آنها یک کتاب جذاب و خواندنی که با یک روبان خوشرنگ تزیین شده، هدیه میدهد. البته کتاب را نه زیر بالش که در یک گوشه دنج میگذارد. هفته گذشته «پریکتاب» را در یکی از بوستانهای تهرانپارس پیدا کردیم؛ درست لحظهای که کتاب روبان پیچ شدهای را روی نیمکت گذاشت و میخواست به سرعت دور شود، برای گفتوگو سراغش رفتیم و متوجه شدیم پری کتاب که نامش «ملیکامصلحی» است، برخلاف پری قصهها بال ندارد، اما یک دنیا امید دارد که آدمها کتابهایش را بخوانند و به دیگران هدیه بدهند.
ایده «پری کتاب» از چه زمانی شکل گرفت و چطور اجرایی شد؟
۲ سال پیش در شبکههای مجازی ویدئوی کوتاهی دیدم که یک خانم در مترو انگلیس کتاب هدیه میداد؛ البته کتاب را به دست آدمها نمیداد، آنها را در جایی پنهان میکرد تا مردم خودشان پیدا کنند و بردارند، بخوانند و آنها هم به دیگران هدیه بدهند. از این کار خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم آن را در ایران انجام دهم. با چند نفر از دوستانم که همه عشق کتاب خواندن بودند مشورت کردم و آنها هم دوستانشان را معرفی کردند و خلاصه با یک گروه ۲۵ نفره که همه دانشجوی علاقهمند به کتاب یا به اصطلاح خوره کتاب بودیم، کار را شروع کردیم و با آزمون و خطا پیش بردیم.
درواقع پری کتاب با هدف علاقهمند کردن مردم به کتابخوانی، به مردم کتاب هدیه میدهد؟
سهیم کردن دیگران در لذت خواندن کتاب خوب یک بخش از هدف ماست ولی مهمتر از آن، ایجاد زنجیره اهدای کتاب است. ما روی کتابهای اهدایی یک لوگو با این مضمون گذاشتهایم که «دوست عزیز شما یک کتاب رایگان پیدا کردید. لطفاً پس از مطالعه آن را در کتابخانه نگذارید و به شخص دیگری هدیه بدهید تا این زنجیره تداوم پیدا کند.»
گفتید که همه اعضای گروه دانشجو هستید. با این گرانی کاغذ و کتاب، پول خرید کتاب را از کجا تهیه میکنید؟
ما در گروه خودمان یک صندوق داریم که اعضا هر ماه مبلغی در آن میگذارند و چون دانشجو هستیم و درآمد ثابتی نداریم کف مبلغ از ۵ هزار تومان است تا بیشتر. ناگفته نماند با کمک یکی از اعضا که نویسنده است با یک انتشاراتی آشنا شدیم که مدیرش فرد نیکوکاری است و برای کمک به این زنجیره، کتابهایش را با تخفیف ۶۰درصد به ما میدهد که این کمک خیلی بزرگی است. همچنین برخی نویسندگانی که از طریق صفحه مجازی یا از طریق اعضا با کار ما آشنا شدند، ابراز لطف کرده و چند جلد کتابشان را برایمان ارسال کردهاند و به این صورت تا به حال کارمان پیش رفته است.
چه کتابهایی و برای چه رده سنی هدیه میدهید و معمولاً این کتابها را در کجا میگذارید؟
مخاطب ما جوانان و بزرگسالان هستند، پس سعی میکنیم کتابهای داستانی پرفروش و معروف را تهیه کنیم تا کسی که کتاب را پیدا میکند جذب شود و آن را بخواند. مثل کتاب «آرزوهایبزرگ»، «پیرمرد و دریا»، «شازده کوچولو»، «بابا لنگ دراز»، «بیشعوری» و «قلعه حیوانات» که خیلی معروف و پرفروش شدند. از کتابهای نویسندگان داخلی هم «سال بلوا» اثر عباس معروفی، «روی ماه خداوند را ببوس» اثر مصطفی مستور و خیلی کتابهای دیگر که مخاطب را وسوسه کند آن را بخواند. کتابها را هم معمولاً جاهایی میگذاریم که معمولا قشر فرهنگی رفت و آمد میکنند. مثلاً کاخ سعدآباد، نیاوران، گلستان، عمارت مسعودیه، موزه گرافیک، دانشگاههای تهران و علامه و اگر هوا بارانی و برفی نباشد در پارکها.
از کجا مطمئن هستید که کتابها خوانده یا هدیه داده میشود؟ اصلا فکر کردهاید که فردی که کتاب را پیدا میکند ممکن است آن را برای خودش نگه دارد یا حتی دور بیندازد؟
این سؤالی بود که همان اوایل کار برخی اعضای گروه میپرسیدند. آنها دلسرد بودند و میگفتند شاید کتابها را بفروشند یا دور بیندازند، این کار ما بیهوده است. پاسخ من این بود که مهم نیست برخی با کتاب چه کار میکنند، مهم این است که ما دلسرد نشویم و به کارمان ادامه دهیم. اما ظاهراً این پاسخ قانعکنندهای نبود چون بعد از ۲ سال از ۲۵ نفر، فقط ۵ نفر ماندند و بقیه اعضا گروه را ترک کردند. اما این ۵ نفر در روزهای سخت با عشق و علاقه پای کار بودند و موفقیتمان مدیون تک تک آنهاست.
هیچ وقت سعی کردهاید از جایی دورتر، برخورد و واکنش مردم به کتابهایی که پیدا میکنند، را ببینید؟
راستش وقتی کتاب را میگذارم دل ندارم ببینم کسی آن را پیدا کند و دور بیندازد برای همین سریع میروم. اما خیلی وقتها افرادی که کتاب را پیدا کردهاند عکس خودشان با کتاب را به نشانی صفحه اینستاگراممان میفرستند و ما خیلی خوشحال میشویم. بعضی وقتها بازخوردها خیلی زود دیده میشود. مثلاً چند روز پیش در پارک پلیس کتاب را روی نیمکت گذاشتم و هنوز چند قدم دور نشده بودم که آقایی آن را برداشت و همانجا مشغول خواندن شد. دیدن این صحنهها آدم را دلگرم میکند.
ایده «پری کتاب» فقط در تهران اجرا شده یا به شهرهای دیگر هم رسیده است؟
ما عکس و شرح کارهایمان را در صفحه اینستاگرام میگذاریم. تا به حال ۲ نفر از شهرهای گرگان و کرمان که از کار ما خوششان آمده خواستند این کار را در شهرشان انجام دهند. ما هم خیلی استقبال کرده و برایشان کتاب ارسال کردیم. آنها حالا عضو گروه ما هستند.
در این ۲ سال چه تعداد کتاب را وارد زنجیره اهدا کردید؟
۱۶ بار کار اهدا انجام دادیم و هر بار هم حدود ۴۰ کتاب.
از برخورد مردم با «پری کتاب» چه خاطرات و بازخوردهای خوب و بد به یاد دارید؟
بیشتر بازخوردها خوب بوده اما برخورد منفی هم داشتیم. مثلا اوایل کارمان، کتاب را جایی نمیگذاشتیم، مستقیم دست مردم میدادیم، گاهی وقتی کتاب به دست به برخی نزدیک میشدیم، فکر میکردند فروشندهایم و میخواهیم به اصرار چیزی بفروشیم، فوری میگفتند «نه نمیخواهم»! اما بعدها کتاب را گذاشتیم و رفتیم و از این بازخوردها نداشتیم. یک بار هم در موزه نیاوران کتاب «بابا لنگ دراز» را گذاشتیم و داشتیم میرفتیم که متصدی موزه که متوجه شده بود به دنبال ما دوید و با صدای بلند داد میزد «خانم! خانم! » ما هم خیلی ترسیدیم فکر کردیم میخواهد دعوا کند. وقتی به ما رسید گفت «برایچی این کتاب را اینجا گذاشتید؟» وقتی گفتیم «هدیه به شماست. بخوانید و به دیگران هم هدیه بدهید.» خیلی تشکر کرد و گفت حتماً میخواند و هدیه میدهد.
آینده کار را چطور میبینید؟
دوست داریم کارمان را گسترش دهیم، اما با این وضع گرانی کتاب سخت است. از اینرو به دنبال حامیانی هستیم که یا مبلغی برای خرید کتاب به ما کمک کنند یا کتاب دست دوم به ما بدهند. چون ما از این کار کسب درآمد نمیکنیم فقط اگر حتی یک نفر هم کتاب ما را پیدا کند و بخواند، ما خوشحال میشویم و اطمینان داریم اتفاقات خوشایندی پیش روی «پری کتاب» است.
- اطلاعات فوری:
- نام: ملیکا مصلحی
- متولد: ۱۳۷۳
- ساکن: تهرانپارس
- تحصیلات: دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بینالمللی دانشگاه علامه طباطبایی