آزاده بهشتی: زمانی که رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری در مراسم روز جهانی صنایع‌دستی در سال گذشته از ارائه تسهیلات ویژه و پشتیبانی از تولیدکنندگان صنایع‌دستی طی 2 ماه آینده خبر داد

کمتر کسی فکر می‌کرد  2 ماهی که مشایی درآن جلسه بر آن پافشاری دارد، تا هفته صنایع دستی و گردشگری در سال 87 کش بیاید و این موضوع هرگز جامه عمل نپوشد و همچنان با مشکلات خود دست به گریبان باشد.

تمام روزهای سال که به روزهای مختلف اختصاص یافته، بهانه‌ای است؛ بهانه‌ای برای مرور موضوع‌های به‌اصطلاح مهم که  در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن با برگزار ی چند همایش، بزرگداشت، پاسداشت و کمی  وعده و وعید به پایان می‌رسد و همه چیز راکد می‌ماند تا سال آینده حکایت روز جهانی صنایع دستی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ با مرور برنامه‌های سال گذشته  در این روز می‌توان به این نتیجه  ساده رسید.

 شاید به همین خاطر است که با وجود الزام دولت برای ایفای نقش جدی و فعال در این بخش و نیاز به حمایت از تولید و عرضه صنایع‌دستی بیش از هر زمان دیگر در برنامه‌های سال گذشته، هنوز هم از ایجاد بازارچه‌هایی که مصوب هیأت دولت تعیین کرده بود، خبری نیست. 

با این وجود به جرات می توان گفت هنوز هم بسیاری از افراد، در گوشه و کنار ایران و جهان صنایع دستی را به‌عنوان صنعتی مستقل و بومی و شاخص‌ترین هنر کاربردی ایران که ریشه‌های عمیق و استواری در فرهنگ غنی ایرانی _ اسلامی دارد، می‌شناسند.

صنایع‌دستی ایران که به واسطه ذوق سرشار و اندیشه خلاق هنرمندان پرمایه ولی بی‌‌ادعا تاکنون زنده مانده است و امروزه مخاطبان بسیاری را در هر قشری از جامعه دارد باید به‌صورت جدی و برنامه‌ریزی شده مورد حمایت مسئولان مرتبط قرار گیرد.

امروزه دیگر صنعتگران هنرهای دستی را در هر کوی و برزنی نمی‌توان دید. برای پیداکردن چاقوسازان دستی حتی اگر به زنجان سری بزنید، بازهم کمتر با آنها مواجه می‌شوید، نشان مسگران را  باید در اصفهان جست‌وجو کرد، پته‌دوزان را  به‌سختی می‌توان در کرمان یافت، سراغ حصیربافان را در استان‌های شمالی باید گرفت اما کارهای آنها چندان هم به چشم نمی آید، پس به این نتیجه می رسیم که باید فاتحه‌ای خواند و گذشت.


دیگر امروز در کشورمان، صنایع‌دستی الزاما نسل به نسل از پدر به فرزند منتقل نمی‌شود و موروثی نیست، بلکه فقط کسانی به سراغ این صنایع می‌روند که عاشق هستند؛ کسانی که هیچ گاه پینه دستانشان را نمی‌بینند، درد پشت خمیده‌شان آزارشان نمی‌دهد، کسانی که برایشان فرقی نمی‌کند ساعت‌ها و بلکه روزها برای خلق یک اثر زمان صرف کنند و در نهایت در گوشه‌ای از یک کارگاه نمور و تاریک بدون هیچ نام و نشانی دست از این دنیا بکشند.

در این میان بخش‌های دولتی که در رأس آنها سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری قرار دارد باید دستگیر این صنعتکاران هنرمند که حدود 2 میلیون و 500 هزار نفر در کشور هستند، باشند و انگیزه لازم را برای ادامه کار آنان فراهم کنند.

به جرات می توان گفت صنایع‌دستی به‌عنوان یکی از سه قطب برتر صنایع سنتی جهان،  این روزها در بازارهای کشورمان تبدیل به محصولات گرانقیمتی شده‌اند، با این وجود مردم کشور ما هنوز هم برای محصولات صنایع‌دستی با هر قیمتی ارزش قائل هستند و همواره بخشی از زندگی‌شان را با این محصولات پر می‌کنند که باید این رغبت و میل در آنها را با کاربردی کردن محصولات صنایع‌دستی و در دسترس کردن آنها پاسخ داد.

صنایع‌دستی طی سالیان متمادی، چه در دوران رونق و شکوفایی و چه در دوره‌های رکود، هنگامی که با توسعه صنعت گردشگری همراه بوده سهم شایسته و در خور توجهی در اقتصاد کشور و معرفی هنر ناب و خالص ایرانی و نهایتاً زندگی اقتصادی و حیات فرهنگی کشورمان داشته است.

امروزه تولید صنایع‌دستی که مزین به نقش آثار تاریخی، باستانی و یادمان‌های ویژه هر کشور است در دستور کار صنعتگران جهان قرار دارد و تلاش می‌شود  حتی بخشی از این‌گونه آثار که از سنگ، چوب و فلز یا روی سرامیک و پارچه پدید می‌آید با قیمت‌های ارزان در اختیار توریست‌ها قرار گیرد، اما در کشور ما اتفاقاتی از این دست انعکاس خبری چندانی ندارد.  با وجود تمام این جور و جفاها صنعتگران دستی ایران با خلق آثار برجسته و شاهکارهایی از انواع صنایع‌دستی که هم‌اکنون زینت‌بخش گنجینه‌های بزرگ و دیگر مراکز هنری جهان است، پیوسته توجه و تحسین بازدیدکنندگان و ناقدان آثار فرهنگی را برانگیخته‌اند.

صنایع‌دستی از نظر اقتصادی ویژگی‌های مثبتی چون سهولت ایجاد مراکز تولید، بی‌نیازی به سرمایه‌های کلان، اشتغال‌زا بودن، وجود ارزش افزوده بالا، جنبه‌های کاربردی و تزئینی، داشتن زمینه‌ای مناسب برای جلب جهانگرد و صادرات  دارد و از آنجایی‌که صنایع‌دستی معمولاً کار و تلاش بسیار می‌طلبد و بخش عمده قیمت تمام شده آن نیز تنها دستمزد مادی کار خلاقه و هنرمندانه انسان است و مواداولیه مصرفی، در مقایسه با هنر صنعتگر نقش چندانی در قیمت آثار تولیدات صنایع‌دستی ندارد، بنابراین ارزش افزوده صنایع‌دستی به‌مراتب بیش از سایر صنایع است؛ صنایع‌دستی که بخش کوچکی از آنها  شامل  طراحی سنتی و نگارگری، هنرهای مرتبط با فلز، رودوزی‌ها و بافتنی‌ها، سفالگری و سرامیک‌سازی‌، هنرهای مرتبط با چوب، سنگ تراشی و حکاکی روی سنگ،  رنگرزی و چاپ سنتی، حصیر بافی، نساجی سنتی، صحافی و جلد‌سازی‌ سنتی، فرآورده‌های پوست و چرم، شیشه‌گری، آثار لاکی و روغنی است و حجم عظیمی از آن فراموش شده است.

حیرت، تحسین  توصیف و فراموشی

با بررسی سفرنامه‌های جهانگردان دوره‌های گذشته می‌توان دریافت که همیشه کارگاه‌های بزرگ صنایع‌دستی در تمام نقاط ایران مشغول به فعالیت بوده‌اند.نقش برجسته‌های دوران هخامنشی، ظروف و زینت‌آلات طلای به‌دست آمده از این دوران، قلم‌زنی‌های دوران ساسانی و مینیاتورهای دوران تیموری و صفوی، قالب‌های دوران صفوی و... همه مهر تاییدی است بر توانمندی هنرمندان این مرز و بوم در تمام عرصه‌های هنر.

در هر گوشه و کنار کشور زیبای چهار فصل، ایرانی هنرمند با معماری خاصی که شرایط اقلیمی منطقه ایجاد کرده، در خانه‌های خود که با ساده‌زیستی خاص خود درهای چوبی زیبا، ارسی‌های خیره‌کننده چشم‌نواز، مقرنس‌های زیبا در کنار گچبری‌های ظریف که هر کدام رو به تعالی می‌روند را با آیینه‌کاری‌های خیره‌کننده و کاشیکاری پر از معنا پیوند می‌زند و هنر را نسل به نسل به نسل‌های بعدی خود اعطاء کرده که میراث و سنت خود را جاودانه سازند.

در ایران بیش از دویست نوع رشته در صنایع‌دستی وجود دارد که خیلی از آنها ناشناخته هستند  و خیلی از آنها روبه‌زوال ؛  از طرح‌ها و نقش‌های فی‌البداهه زن عشایری که طرح‌های خیالی آن با رنگ‌های طبیعی و گبه‌های ساده و جاجیم‌های راه راه تمامی خط مشقت بار زندگی را با سرانگشتان خود به زیرانداز منتقل کرده تا نقش پرنده کوچک روی بشقاب میناکاری.

با سیاستگذاری در بخش صنایع‌دستی و با حمایت از هنرمندان می توان بسیاری از هنرها را زنده نگاه داشت. سالانه در ایران تعداد زیادی دانشجوی صنایع‌دستی از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند که تعداد بی‌شماری از آنها به خاطر شرایط محیطی از تخصص خود دور شده و مشغول به کارهای دیگر می‌شوند، چون سرمایه‌گذاری برای شروع هر یک از هنرها بسیار مشکل است و هیچ‌گونه طرح حمایتی از آنها وجود ندارد تا بتوانند از ذوق و استعداد خودشان استفاده کرده و به نوآوری در هنرشان بپردازند. ما اگر بتوانیم دید مثبتی به صنایع‌دستی داشته باشیم، به راحتی می‌توانیم این صنعت پرارزش را از نظر تولید ارز برای کشور پربار کنیم.

می‌توانیم با سیاستگذاری در بخش تولید، عرضه و بسته‌بندی مناسب، با صادرات و ایجاد راهکارهای جدید به توسعه آن بپردازیم و  با حمایت از هنرمندان و هنرآموزان، هنرهای روبه زوال را احیاء کنیم.

در این راستا با استفاده از مواداولیه مرغوب و کیفیت ساخت بالا می‌توانیم صنایع‌دستی را در سطح جهانی به‌صورت گسترده معرفی کنیم.  با برگزار‌کردن نمایشگاه‌های مختلف در سطح جهانی در هر فصل با معرفی هنرهای ایرانی می‌توان پتانسیل قوی صنایع‌دستی را  در درآمدزایی ارزی ملاحظه کرده و محیطی تازه برای رشد و شکوفایی صنایع‌دستی در کشور فراهم ساخت.

در کنار تمامی نمایشگاه‌ها تجلیل از پیشکسوتان و هنرمندان جوان می‌تواند تأثیر بسزایی در رشد هنرهای اصیل ایرانی و تبلیغات گسترده آن داشته  باشد که این خود سبب‌ساز نوعی ایجاد شوق و امید در دل هنرمندان است تا با عشق بیشتر به تولید صنعت خود و تعلیم آن به دیگران همت گمارند.

یکی از گام‌های اساسی که پژوهشگران می‌توانند در زنده نگاه‌داشتن صنایع‌دستی بردارند، پژوهش وسیع در قالب‌های مختلف اعم از ساخت، مواداولیه مرغوب، رنگ‌ها و استفاده از مواد طبیعی است که سبب می‌شود کیفیت و ارزش کارهای دستی دو چندان شود،  چنان که می‌توان مثال زد زمانی که  یک هنرمند نوازنده  یک تار را به‌دست می‌گیرد و می‌نوازد و می‌تواند صدای زیبا و دلنشین از آن تولید کند مشخص می‌شود تنها هنر نواختن او نیست که این حس را تداعی می‌کند بلکه هنر هنرمندی که با تراشیدن چوب و سوار کردن اجزای آن توانسته  تاری  بسازد که این‌چنین صدایش نوازشگر روح انسان شود  و هنرمند نوازنده به راحتی با آن به آفرینش اثر هنری بپردازد نیز در این بین دخیل بوده است.