بخش قابل توجهی از مساحت مناطق 9 و 22 غیرمسکونی بوده و فاقد بافت شهری است. در این بخش‌ها اغلب، واحدهای صنعتی و نظامی به چشم می‌خورد.

همشهری آنلاین_ مهدی اسماعیل‌پور:  بسیاری از کارخانه‌های بزرگ کشور در حاشیه بزرگراه‌های شهید «لشکری»، «فتح» و بزرگراه «تهران‌ـ کرج» و معابر اطراف آنها جا خوش کرده‌اند. به اینها باید چند پادگان و پایگاه نظامی را هم اضافه کرد، به شکلی که کمتر از یک سوم مساحت منطقه به بافت‌های مسکونی و تجاری اختصاص دارد. منطقه 9 هم شرایط مشابهی دارد. بخش قابل توجهی از مساحت این محدوده را فرودگاه «مهرآباد» و مراکز نظامی و دولتی و صنعتی اشغال کرده‌اند. اکنون سؤال اینجا است که بیشتر بودن بافت صنعتی و نظامی نسبت به بخش مسکونی و تجاری برای مناطق 9 و 21 در مواقع بحرانی و بروز حوادثی مانند سیل و زلزله و حریق، بیشتر حکم تهدید را دارد یا می‌شود به‌عنوان یک فرصت بزرگ هم به آنها نگاه کرد؟ در شرایطی که چند زلزله به نسبت خفیف اطراف تهران را به لرزه در آورده و به فصل بارش‌ها وخطر سیل و هم‌چنین سرما نزدیک می‌شویم، تهدیدها و فرصت‌های بافت صنعتی و نظامی در مناطق غربی را در گفت‌وگو با مسئولان و کارشناسان شهری بررسی می‌کنیم.
دبیر ستاد بحران منطقه 21، درباره تهدیدها و فرصت‌های بافت صنعتی به «همشهری محله» می‌گوید: «کارخانه‌ها و بافت صنعتی که خارج از تهران و اطراف شهر قرار داشتند با توسعه و گسترش پایتخت به بافت شهری رسیده و با آن ادغام شده‌اند. وجود مراکز صنعتی در جوار بافت مسکونی موجب شده تا شهروندان از مشکلاتی نظیر آلودگی‌های زیست‌محیطی یا سر و صدا و رفت‌وآمد خودروهای سنگین و مشکلات ترافیکی شکایت داشته باشند، اما صنعتی‌ها که بخش قابل توجهی از مساحت منطقه 21 را اشغال کرده‌اند، تنها تهدید نیستند و می‌توان به‌عنوان فرصت هم به آنها نگاه کرد. صنعتی‌ها تعداد زیادی نیروی انسانی دارند که شبانه‌روز و در چند شیفت‌کاری مشغول به کار هستند. اغلب کارخانه‌های بزرگ و استراتژیک کشور به‌ویژه در بخش تولید خودرو و تولید دارو مانند کارخانه‌های «ایران‌خودرو»، «سایپا»، 


«دکتر عبیدی» و «خوارزمی» در منطقه 21 حضور دارند. اینها فرصت‌هایی است که می‌شود در بخش‌های مختلف از آنها استفاده کرد. در زمینه حوادث و ایمنی هم به همین شکل است و وجود مراکز صنعتی از یک سو حکم تهدید را دارند و از سوی دیگر، فرصت بزرگی است که می‌شود به خوبی از آنها بهره‌برد. تهدید از این نظر که در انبارهای آنها مواد اولیه قابل اشتغال و شیمیایی وجود دارد که می‌تواند منجر به بروز حادثه شود. اینها بخش خطرناک یا همان تهدیدهای صنایع است. در بخش صنعت، فرصت‌های بزرگی هم وجود دارد. هزار و 160 واحد صنعتی در منطقه داریم که هرکدام دارای امکانات و تجهیزات امداد و نجات مانند آمبولانس، موتورسیکلت، ماشین آتش‌نشانی و پد بالگرد هستند. برای مثال، یک شرکت، 3 آمبولانس و 3 ماشین آتش‌نشانی دارد و کارخانه دیگری هم 12 دستگاه آمبولانس و ماشین آتش‌نشانی دارد. از این تعداد تاکنون با 50 مرکز صنعتی برای همکاری و تعامل به توافق رسیده‌ایم.»

  • نگرانی در مورد صنایع نداریم

«هادی اسماعیلی» بر این باور است علاوه بر امکانات نیروی کار شاغل در کارخانه‌ها با پشت سر گذاشتن دوره‌های امداد و نجات، شاهد یکی دیگر از ظرفیت‌ها و فرصت‌های صنایع در هنگام بروز بحران هستند. او می‌گوید: «اگر بتوانیم کارگران شاغل در صنایع را آموزش دهیم، در هنگام بروز بحران‌های احتمالی آنها می‌توانند خود امدادی و دیگر امدادی کنند و به اماکن و محله‌های اطراف خودشان هم کمک کنند که این موضوع در کاهش خسارت‌های جانی و مالی ناشی از حوادث، بسیار تأثیرگذار خواهد بود.» در سال‌های گذشته، شاهد حوادثی مانند آتش‌سوزی در صنایعی از جمله شرکت «کروز»، ایران‌خودرو و داروسازی خوارزمی بودیم و اکنون این سؤال مطرح است که نگران و دغدغه خاصی درباره برخی از صنایع با توجه به نوع فعالیت و مواد اولیه که با آنها سر و کار دارند و انبار کرده‌اند، وجود دارد یا خیر؟ پاسخ دبیر ستاد بحران منطقه به این سؤال منفی است: «برای حوادث احتمالی، نگرانی خاصی نداریم. تقریباً بافت فرسوده ما صفر است، معابر پهنی داریم، تقریباً یک سوم مساحت منطقه را کارخانه‌ها و یک سوم را هم مراکز نظامی و فضای سبز اشغال کرده‌اند و تنها یک سوم مسکونی و تجاری است. فاصله منطقه از گسل و مبدأ و سرچشمه رودخانه دور است و در صورت بروز سیل و زلزله آن شدت اولیه را نخواهد داشت. درباره کارخانه‌ها و صنایع هم مشکل و نگرانی خاصی مانند وجود انبار «نفت» در منطقه 5 نداریم. صنایع، مرتب و منظم از سوی آتش‌نشانی، سازمان محیط‌زیست، ستاد بحران، رصد و بازدید می‌شوند و آنهایی که اصول ایمنی را رعایت نکرده‌اند و مشکل دارند، برای برطرف کردن هرچه سریع‌تر آن، اخطار داده می‌شود. علاوه بر این، خود صنایع برای گرفتن «ایزو» به‌ویژه در بخش خصوصی و انتفاعی، یکسری الزامات را رعایت می‌کنند. در سال‌های گذشته، حوادثی مانند آتش‌سوزی در برخی از صنایع اتفاق افتاده بود که تعدادشان بسیار کم است و همان‌گونه که اشاره کردم، مشکلات و نواقص ایمنی هم شناسایی و برای برطرف شدن آنها اقدامات لازم صورت می‌گیرد. در مجموع، برای حوادث و بحران‌های احتمالی درباره صنایع نگرانی خاص و حاد نداریم.»
منطقه 9 در محاصره مراکز نظامی، صنایع و فرودگاه 
دبیر ستاد بحران منطقه 9 درباره تهدیدها و فرصت‌های صنایع و مراکز نظامی و فرودگاه مهرآباد به «همشهری محله»، می‌گوید: «منطقه 9 نزدیک به هزار و 980 هکتار مساحت دارد و جمعیت ساکن در آن بالغ بر 158 هزار و 482 نفر است. هم‌چنین، این محدوده به سبب وجود فرودگاه «مهرآباد»، وجود مراکر صنعتی و تجاری و هم‌جواری با پایانه «غرب»، جمعیت شناور قابل توجهی دارد. فرودگاه مهرآباد و تأسیسات و تجهیزات و سازمان‌های وابسته به حمل‌ونقل هوایی مانند سازمان هواپیمایی کشوری و سازمان هواشناسی و سازمان نقشه‌برداری روی هم هزار و 103 هکتار از مساحت منطقه را به خودشان اختصاص داده‌اند. پادگان «جی»، مراکز آموزش عالی نظامی و پایگاه شکاری شهید «ستاری» نیز قریب به 5/87 هکتار از مساحت منطقه را اشغال کرده‌اند. صنایع و کارگاه‌ها و مراکز حمل‌ونقل نیز روی هم حدود 188 هکتار از اراضی منطقه را پوشش می‌دهند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به شیر پاک، لبنیات می‌ماس، کفش ملی، ساسان(پارسی کولا)، شیشه و گاز، پلاسکو کار، آتاکو، ریسندگی و بافندگی نخ کار ایران پویا، جنرال استیل و پارس قوطی اشاره کرد. بنابراین مشخص است که بخش عمده‌ای از مساحت منطقه به فرودگاه مهرآباد، مراکز نظامی و صنایع اختصاص دارد.»

  •  نقش مراکز نظامی و فرودگاه در روزهای بحرانی

«محمدرضا زند مقدم»، کارشناس برنامه‌ریزی شهری و استاد دانشگاه، درباره خطرات و مخاطرات مراکز نظامی، صنایع و فرودگاه مهرآباد نظر متفاوتی دارد و در این‌باره به همشهری محله می‌گوید: «ابتدا از مراکز نظامی آغاز کنیم که در مناطق 9 و 21 وجود دارند. اطلاعات این مراکز کاملاً سری و محرمانه است به شکلی که در نقشه‌ها و عکس‌های هوایی و ماهواره‌ای تنها تصویر سفیدی از آنها منتشر می‌شود و کوچک‌ترین اطلاعاتی از آنها ارائه نمی‌شود. در چنین شرایطی باید گفت اگر زاغه مهمات این مراکز به اندازه نیاز خودشان و آموزش سربازان باشد، در هنگام وقوع بحران‌هایی مانند زلزله، خطر و تهدیدی ندارند. مراکز نظامی با توجه به امکانات و نیروهای آموزش دیده‌ای که دارند در هنگام بروز بحران می‌توانند کمک بزرگی باشند. هم‌چنین، با توجه به فضای باز داخل مراکز نظامی می‌توانیم برای اسکان مردم در داخل آنها برنامه‌ریزی کنیم. مراکز نظامی در زمینه برقراری امنیت هم نقش بسیار مهمی دارند و حضورشان می‌تواند یک فرصت بزرگ باشد.» این کارشناس وجود فرودگاه مهرآباد در غرب تهران را هم یک فرصت بزرگ در هنگام وقوع بحران‌های طبیعی می‌داند. او می‌گوید: «فرودگاه مهرآباد با توجه به فضای باز و امکاناتی که دارد در هنگام بروز حوادث طبیعی، یک فرصت بزرگ برای غرب تهران است که می‌تواند کمک بزرگی برای امدادرسانی به شهروندان باشد و در حوادثی مانند سیل و زلزله برای بافت شهری نیز خطر و تهدیدی ندارد.»

  •  صنایع و بحران آلودگی هوا 

پس از مراکز نظامی نوبت به صنایع و کارخانه‌ها می‌رسد. زند مقدم، نگاه چندان مثبتی به این بخش ندارد: «در زمینه صنایع باید به این موضوع اشاره کرد که حضور آنها در غرب تهران یک تهدید کلی برای شهر تهران است. در برنامه‌ریزی شهری یک نکته بسیار مهم وجود دارد که موضوع «باد غالب» است. باد غالب تهران از سمت غرب و شمال غرب می‌وزد و با توجه به آلایندگی کارخانه‌ها و صنایع، بحران آلودگی هوا را ایجاد می‌کند. پس این نخستین بحرانی است که وجود صنایع در غرب تهران ایجاد کرده است. موضوعی که در شهر «اراک» هم شاهد آن هستیم. بنابراین، برای مقابله با بحران آلودگی هوای تهران باید این صنایع به شرق و جنوب‌شرق تهران منتقل شوند.‌کاری که بسیار سخت، پر هزینه و زمانبر است. یکی از دلایلی که صنایع بدون توجه به مسئله باد غالب در غرب تهران و استان «البرز» شکل گرفته، وجود رودخانه‌ها و آب فراوان در این محدوده است. صنایع به‌ویژه برای تولید مواد غذایی و داروسازی به آب فراوان نیاز دارند. بنابر این، برای انتقال آنها علاوه بر همه ملاحظاتی که وجود دارد، باید مسئله آب و دیگر زیرساخت‌ها را نیز در نظر گرفت. در مجموع، نخستین تهدید صنایع غرب تهران، موضوع بحران آلودگی هوا است.»

  •  خطرات صنایع و آتش‌سوزی در زمان بحران

زند مقدم، در دیگر بحران‌های طبیعی مانند سیل و زلزله هم تهدید صنایع را بزرگ‌تر از فرصت آنها می‌داند: «در هنگام بروز حوادث، یکی از مواردی که بسیار مهم و تعیین‌کننده است، به تعداد جمعیت ساکن مربوط می‌شود. تمرکزصنایع در غرب تهران موجب شده تا شاهد افزایش جمعیت در این محدوده باشیم. همان‌گونه که اشاره شد، بیشترین منابع آبی تهران در غرب و شمال غرب است. در نتیجه، خطر سیل در این محدوده بیشتر است. زلزله هم براساس صحبت‌های کارشناسان، هر 150 سال یک‌بار، رخ می‌دهد و گریزی از آن نیست. بنابر این، هر 2 بحران طبیعی باید جدی گرفته شوند و باید آنها را قریب‌الوقوع قلمداد کرد. درباره صنایع باید این نکته را در نظر گرفت که اگر بر اثر وقوع حادثه جاده‌ها بسته شوند، همین صنایع سبب ایجاد زحمت بیشتر و دردسر خواهند بود. علاوه بر این، باید توجه داشت که مواد اولیه برخی از آنها، مواد شیمیایی و آتش زا هستند. به‌ویژه در صنایع داروسازی و شوینده‌ها که تعدادشان در منطقه 21 زیاد است. صنایعی که با این مواد سر و کار دارند، باید کیلومترها از فضای شهری دور باشند، چراکه در صورت بروز بحران و حادثه می‌توانند موجب بروز فاجعه انسانی شوند. از سوی دیگر، می‌دانیم امکان و اعتبارات لازم برای جابه‌جایی این صنایع وجود ندارد. برای جابه‌جایی یک کارخانه 400 متری با همه ادوات و تجهیزات و نیروهایش، حدود 2 سال وقت لازم است. اکنون کارخانه‌های عریض و طویل که جای خود را دارند. بنابراین، جابه‌جایی آنها یک برنامه بلندمدت است و در کوتاه‌مدت باید آنها را مدیریت کرد و روی عملکردشان نظارت داشت تا در هنگام بروز بحران، صنایع می‌توانند کمک کنند.»

  • فرصت‌های بزرگ در بحران‌های طبیعی 

«گودرز همتی»، درباره تهدید یا فرصت بودن این مراکز در هنگام بروز بحران بر این باور است در بحران‌های طبیعی خطری برای مردم ندارند، هرچند در بحران‌های انسانی و غیرطبیعی این موضوع کاملاً برعکس است. او می‌گوید: «بحران‌ها به 2 دسته تقسیم می‌شوند. بحران‌های طبیعی و بحران‌های غیرطبیعی مانند جنگ، که تهدید یا فرصت بودن مراکز نظامی، فرودگاه و صنایع در آنها کاملاً متفاوت است. در بحران‌هایی مانند جنگ، مشخص است که دشمن برای زدن تأسیساتی مانند فرودگاه مهرآباد یا پایگاه‌های نظامی مانند پایگاه یکم شکاری تلاش می‌کند. بنابراین، در چنین شرایطی، وجود آنها تهدید محسوب می‌شود. در بحران‌های نظامی مانند سیل و زلزله، این موضوع برعکس است. در این شرایط، فرودگاه، مراکز نظامی و صنایع به فرصت تبدیل می‌شوند. فرودگاه، محلی است که مواد غذایی و کمک‌های اولیه و انتقال مجروحان از طریق آن انجام می‌شود و هرچند کارکردی فرا منطقه‌ای دارد، اما دسترسی اهالی غرب تهران و به‌ویژه منطقه 9 سریع‌تر و آسان‌تر از دیگر بخش‌ها و مناطق شهر تهران است. مراکز نظامی هم با توجه به نیروهای زبده و دوره دیده و هم‌چنین تجهیزات و فضایی که در اختیار دارند، کمک بزرگی در هنگام بروز بحران‌های طبیعی خواهند بود. در زمینه صنایع نیز از آنجا که ما کارخانه‌ای نداریم که با مواد شیمیایی و سمی و خطرناک سر و کار داشته باشد، نگرانی خاصی از این باب وجود ندارد. برعکس، سوله‌های انبار مراکز صنعتی در مقابل زلزله مقاوم است و در شرایط بحرانی می‌توانیم از فضای داخل و اطراف صنایع برای چادر زدن و اسکان شهروندان استفاده کنیم. از سوی دیگر، اغلب کارخانه‌های منطقه در بخش تولید مواد غذایی و خوراکی فعالیت دارند و انبارهای آنها پر است و در صورت لزوم می‌توانیم برای خدمت‌رسانی به شهروندان بحران زده روی آنها حساب کنیم. امکانات و تأسیسات صنایع مانند سرویس بهداشتی و آب و برق و ادواتی که دارند هم می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد. بنابراین، می‌توانیم بگوییم در بحران‌های طبیعی، صنایع منطقه 9 یک فرصت بزرگ محسوب می‌شوند.»