جوامعی که بر تشکیل سرمایه انسانی تأکید کردهاند از نظر رشد اقتصادی، اشتغال، کاهش فقر و توزیع عادلانه درآمد عملکرد بهتری داشتهاند. در نظریات اقتصاددانان کلاسیک، انسان تنها بهعنوان یکی از نهادههای تولید در چرخه تولیدکالاها و خدمات مورد توجه بوده است و اقتصاددانان مدتها بر این عقیده اصرار داشتند که عناصر تشکیل دهنده ثروت یک کشور صرفا سرمایههای فیزیکی است ولی در مطالعهای که توسط بانک جهانی در 192 کشور انجام شد، سرمایه فیزیکی بهطور متوسط تنها 16 درصد، سرمایه طبیعی 20 درصد و سرمایه انسانی 64 درصد ثروت یک کشور را تشکیل میدادند، حتی در الگوهای رشد اقتصادی دهه 1950 نیز رشد اقتصادی تنها به میزان سرمایه و نیروی کار موجود در اقتصاد ربط داده شده است.
امروزه شاخص توسعه انسانی، مدرنترین معیاری است که جای هر کشور را در جدول سازمان ملل تعیین میکند. مشارکت مردم در فرایند توسعه اقتصادی و سپس امکان استفاده از بهداشت، آموزش و مواردی از این قبیل، عنوان شاخصهای دیگری برای ارزیابی پیشرفت کشورهای مختلف است که مجموعه آنها تحت نام شاخصهای توسعه انسانی مورد توجه آژانسهای بینالمللی است.
هدف اصلی توسعه انسانی، خدمت به انسان و بشریت است. پرورش قابلیتها، توانایی و شکوفایی استعدادها، گسترش فرصتها و اشتغال، افزایش درآمد، بهبود کیفیت زندگی و برخورداری از زندگی سالم و خلاق در محیط زیستی پایدار هدف نهایی توسعه است.
مفاهیم توسعه انسانی
بهطور کلی میتوان برای توسعه انسانی دو مفهوم کلی را منظور کرد: شکلگیری و افزایش توانمندیهای انسانی از طریق سرمایهگذاری در نیروی انسانی و دیگری شیوه به کارگیری تواناییهای رشدیافته از طریق مشارکتهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه مفاهیم توسعه انسانی.
در دنیای امروز این نظریه که آزادی انسانها و میزان مشارکت آنها در فرایند توسعه نقش مستقیمی در رشد شاخصهای صنعتی - اقتصادی دارد، تئوری اثبات شدهای است و به جرأت میتوان گفت این امر همواره زیربنای اصلی رشد و توسعه اقتصادی کشورهای صنعتی بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. بر همین اساس سازمانهای بینالمللی وابسته به سازمان ملل متحد «شاخص توسعه انسانی» را در کشورها اندازهگیری و آنها را براساس آن رتبهبندی میکنند.
بدون شک یکی از جذابترین گزارشهای سازمان ملل، گزارش شاخص توسعه انسانی است که از سال 1990 تاکنون هر ساله این گزارش را که مبتنی بر چندین شاخص مهم زندگی انسانهاست، ارائه میدهد.شاخص توسعه انسانی در واقع یک شاخص 3 بعدی بوده که و براساس 3 شاخص دیگر به دست میآید. شاخصهایی مانند میزان امید به زندگی، میزان سواد و تحصیلات که براساس میزان سواد افراد بالغ جامعه و همچنین وضعیت استخدام آنها، در دورانهای مختلف تحصیلات اندازه گیری میشود. همچنین نسبت یک زندگی استاندارد شاخصی است که براساس شاخص برابری قدرت خرید محاسبه میشود.
ایران و گزارشهای سال 2000
براساس گزارشهای سال 2000 رتبه ایران به لحاظ شاخص توسعه انسانی 98 است و در میان کشورهای دارای شاخص مورد بحث در رده متوسط قرار میگیرد. در بررسی وضعیت توسعه انسانی در جهان آمده است: «برای اندازهگیری شاخص توسعه انسانی به کشورها نمرهای از صفر تا یک تعلق میگیرد که هر چه این عدد از صفر به سمت یک حرکت کند، نشان دهنده وضعیت بهتر شاخص توسعه انسانی در میان کشورها است.
گزارش سال 2003
نتایج اندازهگیری این شاخص در کشورهای مختلف جهان در سال 2003 نشان میدهد که 49 در صد کشورها دارای شاخص توسعه انسانی متوسط (که ایران نیز در همین گروه قراردارد) و6/30 درصد از کشورها دارای شاخص توسعه انسانی متوسط پایین هستند. براساس این گزارش ایران با شاخص توسعه انسانی رتبه 98 را بهخود اختصاص داده و در گروه کشورهای دارای شاخص توسعه انسانی متوسط قرار گرفته است.
این بررسی توسعه انسانی در جهان اعلام میکند، رشد تولید نا خالص داخلی سرانه ایران در افزایش شاخص توسعه انسانی این کشور مؤثر بوده است. هرچند ارزیابی رتبه کشور به لحاظ شاخص توسعه انسانی نشان میدهد که رتبه ایران از 90 در سال 1999 به 98 در سال 2000 نزول کرده است؛ اما باید توجه داشت که در همین مدت تعداد 11 کشور به فهرست بررسی شاخص توسعه انسانی اضافه شده است که از این تعداد 8 کشور به لحاظ شاخص توسعه انسانی در مکان بالاتر از ایران ایستادهاند.
امروزه شاخص توسعه انسانی و ضریب رشد آن سهم بسزایی در آمادهسازی کشورها برای حضور در عرصه اقتصاد جهان دارد، یعنی هر کشوری نتواند معیارهای توسعه انسانی (مشارکت، آزادی و برابری در دستیابی به فرصتها) را به وجود آورد مورد سوءاستفاده کشورهای دیگر قرار خواهد گرفت و باید در کنار مبادلات جهانی بایستد. به همین علت بسیاری از کشورهای جهان، امروز به این درک رسیدهاند که باید نقش مردم را در مناسبات اقتصادی خود افزایش داده و آنها را بهطور مستقیم درگیر توسعه کشور کنند تا از این طریق در جهان بهعنوان کشور توسعه یافته تلقی شوند.ایران همواره جزء آن دسته از کشورهایی است که به لحاظ توسعه انسانی دچار وضعیت مناسبی نبوده است. گرچه طی 5 تا 6 سال گذشته این شاخص اندکی افزایش یافته است اما هنوز هم فاصله بسیار زیادی تا شرایط مطلوب دارد.
یکی از دلایل رشد توسعه انسانی در ایران طی سالهای گذشته پرداختن به حفظ کرامت انسانی و بسط مردم سالاری به تمام معنای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بوده است. میتوان گفت که بهدلیل مشکلات موجود در این راه کشورمان با سرعت لاکپشتی در این مسیر حرکت کردهاست. یکی از مهمترین موانع موجود بر سر راه توسعه انسانی، اقتصاد سنگین وزن دولتی است که با توجه به عزم جدید دولت برای کاهش حجم اقتصادی، امیدواریم این مشکلات با سرعت بیشتری از بین برود. با تمام این مشکلات، ایران به لحاظ دستیابی به توسعه انسانی طی سالهای گذشته یک حرکت بسیار آرام صعودی را تجربه کرده است که در نوع خود بسیار تجربه سودمندی است.
گزارش سال 2005
براساس گزارش توسعه انسانی سال 2005 سازمان ملل متحد، رتبه جمهوری اسلامی ایران در شاخص توسعه انسانی در بین 177 کشور از 101 در سال 83 به 99 در سال 84 ارتقا یافته است.
براساس این گزارش ارزش شاخص توسعه انسانی ایران که در سال83، 732/0 بوده است، در سال 84 با 004/0 افزایش به 736/0 رسید. براساس گزارش توسعه انسانی 2005، شاخص امید به زندگی در ایران از 75/0 در سال 83 به 76/0 درصد در سال 84 افزایش یافت و امید به زندگی در مردان ایرانی از 8/68 سال در سال 83 به 69 سال و در زنان ایرانی نیز از 7/71 سال در سال 83 به 9/71 سال رسیده است. سازمان ملل متحد با اعلام اینکه متوسط امید به زندگی در ایران در سال 83، 1/70 سال بوده است، این رقم را در سال 84، 4/70 سال اعلام کرده است.
گزارش سال 2007
در گزارش توسعه انسانی سال 2008-2007 سازمان ملل متحد، که اخیرا منتشر شده است، جمهوری اسلامی ایران با کسب امتیاز 759/0، در میان 177 کشور، در جایگاه 94 ایستاده است. این رتبه اگر چه پیشرفتی را نسبت به سالهای گذشته نشان میدهد اما جایگاه واقعی و مورد انتظار برای کشور ما نیست و انتظارات از کشوری دارای چنین سابقه تاریخی، بسیار بیشتر از اینها است.
براساس آمار و جدول منتشر شده کشورهایی مانند بحرین در رتبه 41، لاتویا در رتبه 45، ماریتیوس در رتبه 65، دومینیک در رتبه 71، سنت لوسیا در رتبه 72، ساموا در رتبه 77، بلیز در رتبه 80، سنت وینسنت و فیجی در رتبه 92 هستند.