به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده با تسلیم مردی که خودش را قاتل همسرش معرفی کرده بود، از سوی پلیس آغاز شد. این مرد به نام حمید پس از ورود به یکی از کلانتریهای دزفول مدعی شد همسرش نادره را کشته و جسد نیز داخل خودرواش است.
وی درباره انگیزهاش از این جنایت به پلیس گفت: من و نادره ۱۲ سال باهم عاشقانه زندگی کردیم و زندگی خوبی داشتیم. ثمره زندگی مشترکمان هم دو دختر ۱۱ و ۲ ساله است. اما از یک سال پیش به دلایلی که علتش را نفهمیدم همسرم اصرار داشت از هم جدا شویم. خیلی تلاش کردم که نادره را از تصمیمش منصرف کنم حتی مدتی او را به خانه پدرش در شمال ایران بردم تا تنها باشد و فکر کند اما فایدهای نداشت و همسرم همچنان بر خواستهاش پافشاری میکرد.
وی در ادامه افزود: میدانستم اگر ما از هم جدا شویم دخترانمان زندگی خوبی نخواهند داشت و نگران آینده آنها بودم به همین خاطر از او خواستم تا به خاطر بچهها هر مشکلی دارد کنار بگذارد و از تصمیمش منصرف شود. اما او که مدتی قرصهای اعصاب میخورد توجهی به حرفهایم نداشت و میگفت که نمیخواهد زندگی اش را با من ادامه دهد.
روز حادثه من و نادره و دختر کوچکم در حال بازگشت از سفر بودیم و دختر بزرگم نزد خانواده من در دزفول بود. بین راه دوباره سر همین موضوع بحثمان شروع شد و به او گفتم که طلاقش نمیدهم اگر میخواهد میتواند مدتی به خانه پدرش برود تا حالش بهتر شود. اما او در جواب حرفهای من شروع به فحاشی کرد. سعی کردم واکنشی نشان ندهم اما نادره به یکباره چاقویی از کیفش درآورد و گفت خودش و من را میکشد.
در همان لحظه دختر کوچکم با ترس از خواب پرید. بعد همسرم چاقو را با تهدید روی بچه گرفت و من آنقدر ناراحت شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و ضربهای به او زدم که باعث مرگش شد. بعد هم با جسد به دزفول آمدم تا بچههایم را به خانوادهام بسپارم و خودم را به پلیس معرفی و تسلیم کنم.
با توجه به اینکه قتل در تهران اتفاق افتاده بود بازپرس کشیک دزفول بعد از انجام صورتجلسه پرونده و متهم را به دادسرای جنایی تهران منتقل کرد.
با ارسال پرونده به تهران مرد جوان مورد بازجویی قرار گرفت و اظهاراتش را تکرار کرد.
پس از آن و در ادامه بررسیها دختر ۱۱ ساله مقتول مورد تحقیق قرار گرفت که گفت: از وقتی ۸ ساله بودم متوجه رفتارهای مشکوک مادرم شدم گهگاه با تلفن حرف میزد و بعد هم شماره را از گوشیاش پاک میکرد. میترسیدم موضوع را به پدرم بگویم. مدتی به خاطر این موضوع مریض شدم. حتی به مادرم اعتراض کردم اما او با پرخاشگری تهدیدم کرد و کتکم زد. تا اینکه مادرم گفت میخواهد از پدرم جدا شود من دوست نداشتم پدر و مادرم از هم جدا شوند. از آن به بعد درگیری اش با پدرم زیاد شد. بعد موضوع را مخفیانه به خانواده مادرم گفتم و آنها گفتند با مادرم حرف میزنند و مشکل حل میشود ولی حل نشد.
بعد از آن دختر نوجوان مقتول از مجازات پدرش اعلام گذشت کرد و پدربزرگ پدریاش نیز که قیم نوه ۲ سالهاش بود عنوان کرد که شکایتی ندارد ولی پدر و مادر مقتول درخواست مجازات کردند و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد تا متهم به زودی محاکمه شود.