به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، روز سوم نوامبر، امریکاییها این فرصت را پیدا کردند تا رای بدهند و در آینده کشور تاثیرگذار باشند. هشت روز بعد، در روز ملی کهنهسربازان، بسیاری از امریکاییها یاد و خاطره کسانی که جان خود را برای خدمت در ارتش به خطر انداختند، گرامی میدارند. این مناسبت، فرصتی برای تامل درخصوص پیامدهای انتخابات گذشته بر راهبردها و نحوه درگیریهای نظامی امریکاست.
متاسفانه در طول تبلیغات انتخاباتی نامزدها فرصت زیادی برای تفکر درخصوص این مساله پیش نیامد. در سال ۲۰۲۰، نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری درباره بحران کووید۱۹، احیای اقتصاد، مقابله با نابرابری نژادی مزمن و تغییرات آب و هوایی حرفهای زیادی رد و بدل کردند. البته هیچیک از دو نامزد برای این مسائل پاسخ قاطعانهای نداشتند، اما حداقل تاحدی میدانیم در قبال چنین معضلات مهمی از آنها چه انتظاری داشته باشیم. با این حال، نمیدانیم نامزدها در مورد نقش امریکا در جهان و استفاده از قدرت نظامی این کشور چه دیدگاهی دارند.
این دور از انتخابات میتواند از نظر نقش جهانی امریکا، اهمیت بسزایی داشته باشد. تنها از سابقه دو نامزد است که میتوانیم بفهمیم دونالد ترامپ و جو بایدن در چهار سال گذشته چگونه عمل خواهند کرد. در مناظره دوم میان دو نامزد قرار بود بخشی به نام «امنیت ملی» وجود داشته باشد، اما بحث میان دو طرف خیلی زود به موضوعات دیگری مثل حسابهای بانکی کشیده شد.
در این مناظره تقریبا هیچ چیز در مورد جهانبینی بایدن و ترامپ متوجه نشدیم. در چهار سال گذشته، ترامپ نشان داده است که تحتتاثیر غریزه برتریجو و شخصیت خودبرتربینش عمل میکند. او استراتژی خاصی ندارد و علاقهای هم به تاریخ نشان نمیدهد. ترامپ دوجانبهگرایی یا یکجانبهگرایی را به همکاری با متحدان سنتی و دیگر طرفهای بینالمللی ترجیح میدهد. او در این چهار سال از اعلام ناگهانی خروج نیروهای امریکا از منطقه تا تهدید ایران و کرهشمالی به جنگ مستقیم را در کارنامه خود ثبت کرده است.
سابقه بایدن در دوران عضویتش در مجلس سنا و معاونت اولی اوباما، بیشتر متکی بر سنت است. او از ناتو و توافقهای چندجانبه و تعهدات به پیمانهای بینالمللی حمایت میکند و امریکا را در قبال تعهدات و وظایف بینالمللیاش مسوول میداند. اما رویکرد او در قبال طرح مشارکت نیروهای امریکایی در عراق و افغانستان همواره یکسان نبوده است.
هر دو کاندیدا در حالی از جنگ عراق حمایت کردهاند که قبلا مخالف آن بودند. جو بایدن از حفظ برخی نیروهای امریکا در افغانستان سخن گفته است. اما ترامپ روز ۷ اکتبر وعده داد تا کریسمس نیروهای امریکایی را از افغانستان به خانه بازمیگرداند. این تصمیم که در یک توییت اعلام شده بود، بعدا از سوی دیگر مقامات دولت تکذیب شد.
روز ملی کهنهسربازان فرصتی برای مواجهه با تاریخ کشورمان نیز محسوب میشود. کمتر از ۳درصد کهنهسربازان زندهای که امسال برایشان یادبود میگیریم در جنگ جهانی دوم جنگیدهاند. جنگ آنها با یک هدف نظامی مشخص انجام شد؛ تسلیم بیقید و شرط دشمنان. دستیابی به این هدف به معنای پایان جنگ بود.
اما جنگهای بعدی ما در کره، ویتنام، عراق و افغانستان هیچ هدف و ماموریت نظامی مشخصی نداشتند. به استثنای یک مورد -عملیات توفان صحرا در سال ۱۹۹۱- همه این جنگها تبدیل به یکسری عملیات تاکتیکی نظامی شدند که فاقد هر گونه استراتژی ملی یا هدفی مشخص بودند. انتخابات ماه نوامبر فرصت خوبی برای اندیشیدن به این کارنامه نظامی است.
هفتاد سال قبل، ژنرال داگلاس مکآرتور قول داد نیروهای امریکایی حاضر در جنگ کره، شام کریسمس را در خانه میل کنند. متاسفانه تنها کسانی که در کریسمس سال ۱۹۵۰ به خانه بازگشتند، مجروحان و کشتهشدگانی بودند که با کشتیهای بیمارستانی و تابوت به امریکا رسیدند. تا ماه اکتبر، امریکا هدف اولیه خود یعنی دفاع از کرهجنوبی در برابر ارتش کرهشمالی را به شکست کامل کرهشمالی تعمیم داده بود.
اما همان زمانی که مکآرتور وعده بازگرداندن نیروها تا کریسمس را میداد، ارتش هشتم امریکا در نبردی در شمالغرب کره تلفات سنگینی داد و دیگر نیروها نیز مشغول عقبنشینی بودند. پنجاه و پنج سال پیش، در نوامبر ۱۹۶۵، ارتش امریکا نخستین نبرد بزرگ خود در جنگ ویتنام را آغاز کرد. جانسون رییسجمهور وقت امریکا بهار همان سال نیروهای زمینی این کشور را برای «تقویت نظم جهانی» و «حفظ جان مردم» ویتنام جنوبی به ویتنام اعزام کرده بود.
پس از آن نبرد، هر دو طرف ادعای پیروزی کردند، اما هیچ تغییری در وضعیت آن منطقه به وجود نیامد؛ همین الگو تا هفت سال بعد نیز ادامه یافت تا اینکه پس از یک توافق آتشبس، همه نیروهای امریکایی از ویتنام خارج شدند. در جریان مذاکرات طولانی که در پاریس برگزار شد، وزیر خارجه وقت هنری کیسینجر به ارتش امریکا در ویتنام یادآورد شد: ما درگیر پیچیدهترین بازی با حکومت شوروی هستیم و در این بازی مسائلی وجود دارد که فراتر از جنگ ویتنام و بسیار مهم است. دو سال پس از امضای آتشبس، ویتنام شمالی به سایگون حمله کرد و اکنون منطقه لادرانگ و دیگر جبهههای نبرد جزیی از جمهوری سوسیالیست ویتنام محسوب میشود.
عملیات نظامی امریکا در افغانستان ۱۹ سال پیش در واکنش به حملات یازده سپتامبر آغاز شد. امریکا و نیروهای ناتو میخواستند اسامه بنلادن و شبهنظامیان القاعده را تنبیه کرده و دولت طالبان را با دولت مورد حمایت خود جایگزین کنند. حمله نظامی در اکتبر ۲۰۰۱ آغاز شد و یک ماه بعد، نیروهای ائتلاف امریکا و ناتو و ائتلاف شمال افغانستان توانستند ابتدا مزار شریف و بعد کابل و قندوز را تصرف کنند. سایر نیروهای طالبان به خانههایشان بازگشته یا به پاکستان عقبنشینی کردند.
اما بعد، امریکا با تعمیم اهداف خود به مسائل سیاسی، خواستار استقرار دولتی باثبات و «دموکراتیک» در افغانستان و مشارکت در «جنگ علیه تروریسم» شد. اکنون پس از سالها جنگ و خونریزی، مشاهده میکنیم که طالبان خود را از نو سازماندهی و مناطقی را در اطراف مزار شریف تصرف کرده است و حالا در جایگاهی برابر با امریکاییها و دولت افغانستان مذاکره میکند.
شانزده سال قبل در نوامبر ۲۰۰۴ نیروهای امریکایی به فلوجه عراق حمله کردند تا نیروهای مقاومت این کشور را که شهر دراختیارشان بود، شکست دهند. پس از یک هفته جنگ خانه به خانه و تلفات سنگین، این نیروها توانستند کنترل بخش عمدهای از شهر را به دست گیرند. پیش از این نبرد، امریکا در بهار ۲۰۰۳ تصمیم گرفته بود دولت صدام را ساقط کند و سلاحهای کشتار جمعی او را نابود سازد.
درست مثل افغانستان، این بار نیز اهداف جنگ تغییر کرد و امریکا بار دیگر با نظارت ارتش، به دنبال اهداف مدنی و اقتصادی رفت. در سال ۲۰۱۴ داعش شهر فلوجه را تصرف کرد، هر چند که دو سال بعد ارتش عراق دوباره کنترل این شهر را در دست گرفت. امریکا باید از این جنگها و نبردها عبرت بگیرد. این جنگها فاقد هدف نظامی مشخص و ثابت بودند و هیچ استراتژی جامعی برای دستیابی به موفقیت وجود نداشت.
این چهار جنگ هزینههای جانی و مالی بسیار سنگینی برای امریکا به همراه داشته است: بیش از ۱۰۱ هزار سرباز زن و مرد کشته شده و نزدیک به ۳۱۰ هزار زخمی شدهاند و البته جمعیت بسیار بزرگتری از غیرنظامیان بومی قربانی شدهاند.
شاید خیلیها عکس جورج دابلیو بوش را به خاطر بیاورند که در ماه مه ۲۰۰۳ روی ناو آبراهام لینکلن و در مقابل یک بنر بزرگ با عنوان «ماموریت با موفقیت انجام شد» ایستاده بود. برخی هم این عکس را مسخره میکنند، چرا که جنگ عراق تا ۱۷ سال پس از آن عکس ادامه یافته است و نظامیان امریکا هنوز در این کشور حضور دارند. اما طنز ماجرا اینجاست که ماموریت امریکا در عراق در همان زمان تمام شده بود،
درست مثل جنگ کره در اوایل پاییز ۱۹۵۰ و جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱. ادامه این جنگها تنها سبب از دست رفتن دستاوردهای قبلی شد. در روز انتخابات، مهم است که مردم امریکا بدانند نتیجه انتخابشان چه خواهد شد. نکته تاسفبرانگیز اینجاست که دو نامزد در مورد سیاست امنیت ملی خود در طول کارزار انتخابی حرف چندانی نزدهاند. با این حال، در این برهه زمانی، لازم است در مورد درگیری نظامی با ایران به شکل راهبردی فکر کنیم. این فیلم را قبلا روی پرده تماشا کردهایم.
مترجم: گلی اصغری