همشهری آنلاین_سارا جعفرزاده: «ایرج پاشایی» کارمند پاکدست شهرداری منطقه ۱۵ یکی از این افراد است که اخیراً مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان چک را پیدا کرد و به صاحب اصلیاش بازگرداند. شاید در نگاه اول اینکه این چک به صاحبش بازگردانده شده است چندان مورد توجه نباشد اما تلاشهای پاشایی برای پیدا کردن صاحب اصلی چک قابل تحسین است.
مرد آرام و متینی به نظر میرسد. به محض دیدن ما از پشت میز کارش بلند میشود و احوالپرسی میکند. ساعت ۱۱ صبح است و به دلیل اینکه از ازدحام و شلوغی واحد شهرسازی و معماری دور باشیم، به او پیشنهاد میدهیم که در محوطه حیاط شهرداری با او گفتوگو کنیم. بدون هیچ چونوچرایی میپذیرد. در گوشهای از حیاط شهرداری روی یک صندلی مینشینیم. پوشهای در دست دارد که کپی چکهای مفقودی و مدارک مربوط به صاحب چک از جمله کپی کارت ملی داخل آن است. پاشایی میگوید که یک روز قبل از تاریخ چک یعنی روز ۱۳ مهر چکها را پیدا کرده و از لحظه پیدا کردن چک تا لحظه رساندن آن به دست صاحبش استرس عجیبی داشته است.
- پیدا کردن چک به ارزش ۲۵۰ میلیون
۲۳ سال خدمت صادقانه در معاونت شهرسازی و معماری شهرداری منطقه ۱۵ از او کارمند پاکدست و صادقی ساخته است. «ایرج پاشایی» درباره چگونگی پیدا کردن چکها میگوید: «حدود دو هفته پیش برای خرید ماسک به واحد رفاه شهرداری رفتم. با یکی از دوستانم در پلههای ساختمان معاونت ایستاده و مشغول صحبت بودیم. بعد از خداحافظی حدود ۱۰ دقیقه بعد دوستم سراغم آمد و گفت: «آقای پاشایی چکهایت از جیبت افتاد.» مبلغ چکها ۲۵۰ میلیون تومان بود. آنها را تحویل گرفتم و گفتم: «چکها مال من نیست اما سعی میکنم صاحبش را پیدا کنم.» متنی را نوشتم و روی تعدادی کاغذ چاپ کردم که «۲ فقره چک پیدا شده است. صاحب چک به معاونت شهرسازی و قسمت بازرسی فنی مراجعه کند.» این برگهها را روی در ورودی یعنی قسمت مراجعات شهروندی چسباندم. چون چکها در شهرداری پیدا شده بود مطمئن بودم صاحب چک شخصی است که در شهرداری تردد دارد و احتمالاً این برگهها را میبیند.»
- تماسهای مکرر افراد ناشناس
پیدا کردن صاحب اصلی چک مفقود شده به ارزش ۲۵۰ میلیون تومان کار بسیار سختی است اما حفظ این چکها و رساندن آن به صاحب اصلیاش به مراتب سختتر است. پاشایی میگوید: «تماسهای زیادی با من گرفته میشد که خودشان را صاحب اصلی چک معرفی میکردند. برخی از تماسها جنبه شوخی و مزاح داشت اما در این میان تماسی از جانب خانمی داشتم که اظهار میکرد این چکها متعلق به همسرش است و او بهعنوان مهریه از او دریافت کرده و در شهرداری گم کرده است.
تماسهای این خانم به جایی رسید که میگفت اگر چکها را به او ندهم از من شکایت میکند و من هم در پاسخ گفتم اتفاقاً از راه شکایت زودتر به نتیجه میرسد. از همان لحظه اول که این خانم تماس گرفت متوجه شدم که دروغ میگوید و میخواهد صاحب یک مال مفت شود. در طول آن چند روز حدود ۱۲ تماس دریافت کردم که همگی ادعا میکردند چکها متعلق به آنهاست اما به محض اینکه از آنها میخواستم مبلغ چک را بگویند یا با ارائه مدرک و کارت شناسایی برای تحویل چکها به شهرداری بیایند دیگر از آنها خبری نمیشد.»
- تحویل چکها به صاحب اصلیاش
بعد از گذشت چند روز از پیدا کردن چکها یکی از افرادی که در همان محدوده خیابان خاوران دفتر فنی و مهندسی دارد با پاشایی تماس میگیرد و میگوید که چکها مال مشتری او است. پاشایی ادامه میدهد: «یکی از دوستانم که در همین محدوده دفتر فنی و مهندسی دارد با من تماس گرفت و گفت که چکها متعلق به مشتری اوست و بهصورت کامل مبلغ و نام صاحب چک را بیان کرد.
با توجه به اینکه من اطلاعات چک یعنی مبلغ و نام صاحب چک را در برگههایی که روی در و دیوار نصب کرده بودم قید نکرده بودم، مطمئن شدم که دوستم با صداقت کامل صحبت میکند و در نهایت به او گفتم گوشی را به صاحب چک بدهد. به محض اینکه صدای پر از استرس و دلهره صاحب چک را پشت تلفن شنیدم متوجه شدم که صاحب اصلی چکها خود اوست. این شخص ملکی را معامله کرده و بابت مابقی مبلغ قرارداد از خریدار چک دریافت کرده بود که از شانس بدش این چکها از جیبش افتاده بود. در نهایت این شخص با مراجعه به شهرداری و ارائه مدارک شناسایی چکها را در حضور جانشین معاون شهرسازی از من تحویل گرفت.»
- کیف پول من را هم برگرداندند
پاشایی معتقد است که از هر دست بدهی از همان دست میگیری. از نظر او، برخی از انسانها در اوج نیاز به او درس انسانیت میدهند و او شخصیت امروزش را بر اساس رفتارهای دیگران ساخته است. او در این مورد میگوید: «در شلوغیهای ماه محرم امسال کیف پولم را که داخل آن مبلغ ۵ میلیون پول نقد و تعداد زیادی مدرک از جمله کارت شناسایی بود گم کردم.
مسافت زیادی را در میان جمعیت به دنبال کیف پولم گشتم، اما پیدایش نکردم. تا اینکه خانمی با من تماس گرفت که کیف پولم را پیدا کرده است و آدرس داد تا برای گرفتن کیف پولم بروم. قبل از رسیدن به آدرس تصور میکردم که حتماً پول نقد داخل کیفم را برداشتهاند و فقط مدارکم را تحویل میدهند. اما در کمال ناباوری دیدم که پول و مدارک من دست نخورده داخل کیفم بود و همان خانمی که کیف پول من را پیدا کرده بود به من گفت: «برای پرداخت قبض برق منزلم از خانه بیرون آمده بودم که از برادرم پول قرض بگیرم که کیف پول شما را پیدا کردم. » واقعاً چنین انسانهایی به من درس انسانیت میدهند. پس من چطور میتوانستم چکهای مفقودی را به صاحبش برنگردانم. من دقیقاًکاری را انجام دادم که وجدانم به من گوشزد میکرد.»
آینده فرزندانم برایم اهمیت داشت
در هنگام پیدا کردن چک برخی از آشنایان پاشایی به او پیشنهاد داده بودند که چکها را خرج کند اما او از این کار امتناع کرده بود. خودش در اینباره میگوید: «من ۵۳ سال دارم و پدر ۳ فرزند هستم. از لحاظ مالی در حد متوسطی قرار دارم و شاید به نظر برخی از اطرافیان و آشنایان میتوانستم با مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان این چکها حرکتهایی در زندگیام بکنم اما به چه قیمتی؟ در این شرایط عدهای به من میگفتند با چند سال کار کردن میخواهی ۲۵۰ میلیون پول به دست بیاوری، اما من هرگز به تصاحب چکها فکر نکردم چون معتقد بودم که پولها حلال نیست. از طرفی برایم بسیار مهم است که چه لقمهای سر سفره خانوادهام میبرم. آینده فرزندانم بسیار مهم است و نمیخواهم با لقمه حرام آینده آنها را تحت تأثیر قرار دهم. شاید هر کس دیگری هم جای من بود این کار را میکرد و در واقع این درستترین کار ممکن بود.»