به گزارش همشهریآنلاین، از میانه هفتهای که گذشت مردم از هم میپرسیدند: «خبر داری هفته دیگه چطور میشه؟ باز میکنند یا تعطیله؟» کاهش تدریجی آمار روزانه فوتیها و خلوتشدن نسبی بیمارستانها نشان داد سیاستهای ستاد ملی مقابله با کرونا برای مهار شیوع بیماری در این دوره، دستاورد نسبتا موفقیتآمیزی داشته است، اما آنچه حالا بهدست آمده است، چقدر میتواند پایدار بماند و تداوم داشته باشد؟ ۲ هفته دیگر آمار مرگومیر روزانه ناشی از کرونا در ایران چقدر خواهد بود و آیا همچنان میتوان این روند کاهشی را حفظ کرد؟
۱. استراتژی محدودیت باید ادامه داشته باشد: پاسخ به پرسشهای بالا سهل و ممتنع است. ساده نیست؛ چون تجربه قرنطینه در کشور همزمان با پیک اول بیماری نشان داد چگونه بعضی تصمیمات شتابزده و تکبعدی نهادهای بالادستی پس از یک دستاورد موفقیتآمیز و دورقمی شدن آمار فوتیها در مدت زمان کوتاهی ورق را برگرداند و بعد از آن بهطور مستمر کشور با افزایش آمار و بار سنگین ابتلا و مرگومیر کرونایی مواجه شد.
در عین حال تجربه اخیر نشان داد دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا راهحل کاهش آمار را در دست دارد، البته اگر بخواهد آن را اجرا کند. این راهحل الزاما مساوی با تعطیلی کسبوکارها نیست و بخش مهمی از آن محدود کردن ارتباطات اجتماعی و نیز اجرای پروتکلهای بهداشتی است.
تثبیت نسبی شرایط کنونی با تداوم محدودیتها ولو با تغییراتی نسبت به ۲هفته گذشته امکانپذیر است و در غیر این صورت با همان تجربهای که از اردیبهشتماه در بازگشاییها و کاهش یکباره محدودیتها بهدست آمد، آمارهای ابتلا و مرگومیر بهطور بالقوه آماده بازگشت سریع به وضعیت پیشبینیشده هستند.
به نظر میرسد در شرایط کنونی بنا بر اطلاعاتی که تاکنون از طرف ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شده است یکی از سناریوهای اصلی کاهش محدودیتهای کسبوکارها، فراخوان یک پلهای کارمندان ادارهها و سازمانها و در عین حال حفظ محدودیتهای اجتماعی (ممنوعیت تردد شبانه) باشد.
۲. آسیبپذیری از زاویه بازگشت کارمندان: سوی دیگر ماجرا تصمیمی است که درباره سازمانها گرفته شده است. سازمانها نمیتوانند با وجود کرونا به طور کامل بسته بمانند. این روشن است و اختلافنظری درباره آن وجود ندارد، اما نکته مهم این است که ما از ناحیه بازگشت بهکار کارمندان بهشدت آسیبپذیر هستیم.
به نظر میرسد حضور ۵۰درصدی کارکنان دولت در سازمانها بعد از یک دوره تعطیلی ۲هفتهای، تصمیم پرمخاطرهای برای شرایط کنونی بهویژه در تهران باشد. قابل پیشبینی است که این تصمیم منجر به شلوغی دوباره پایتخت خواهد شد.
مسئله دیگر که اغلب کمتر مورد توجه قرار گرفته ناکارآمدی نسبی دورکاری در ایران است. این مسئله دلایل مختلفی دارد که در این مجال قابل بحث نیست، اما از آنجا که در ماههای گذشته دورکاری در ایران آنچنان که باید اثربخش نبوده اکنون نهتنها سازمانهای دولتی که بخش خصوصی نیز برای تداوم دورکاری با اما و اگرهای زیادی مواجه شدهاند.
انتظار این بوده که دولت در این زمینه با آسیبشناسی دقیق و ارائه راهکارهای عملیاتی و نیز آموزش همگانی و تقویت زیرساختها امکان دورکاری بیشتر مشروط به بهرهوری را افزایش دهد، اما عملا در این زمینه دستاورد چندانی بهدست نیامده.
این در حالی است که شرکتهای بزرگی در جهان مانند گوگل، فیسبوک و... بهدلیل فراهم بودن زیرساختها و برخورداری از سیستمهای نظارتی کارآمد تصمیمشان را گرفته و دورکاری طولانیمدت را برای کارمندانشان اعلام کرده و به آن پایبند بودهاند.
۳. افزایش مشکلات اجتماعی و تابآوری: یک مسئله اجتماعی مهم وجود دارد که هماکنون بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده است و به نظر میرسد در ماههای پیش رو بیشتر هم خواهد شد؛ کاهش تابآوری اجتماعی برای همزیستی با محدودیتها.
در ۲ هفته گذشته جامعه با سیاستهای محدودکننده دولت همراهی کرد و شهرها بدون مداخله آشکار پلیس و اجبارهای فیزیکی شکل تعطیل بهخود گرفتند. جامعه پا به پای سیاست قرنطینه دولت آمد. اما این پرسش مهمی است که واکنش مردم به طولانی شدن این محدودیتها چگونه خواهد بود؟
قطع ارتباطات اجتماعی، خانهنشینی مستمر در کنار مشکلات اقتصادی که طبعا پیش روی طبقات ضعیفتر جامعه و بهویژه افراد روزمزد خواهد بود، میزان مشارکت و همراهی مردم با این سیاستها را در طول زمان کاهش نمیدهد؟ میدهد.
استمرار محدودیتها در مقطع زمانی کنونی برای آحاد جامعه دشوارتر از پیک اول و دوم بیماری است. محدودیتها خستهکننده و طولانی شده و بسیاری از افراد نمیدانند برای تابآوری در این شرایط و زندگی نسبتا طولانیمدت با محدودیتهایی که برای آنها واقعی است و توصیه روی کاغذ نیست دقیقا چه باید بکنند.
ما مشخصا با کاستی جدی در ارائه خدمات آموزشی برای زندگی با کرونا، خودمراقبتی و حتی مراقبت از دیگران مواجه هستیم؛ چراکه در این زمینه عملا برنامهای پیشبینی نشده و آنچه به اجرا درآمده محدود، گزینشی و پراکنده و فاقد ارزیابیهای ادواری منظم برای سنجش میزان اثربخشی بوده است.
ما به تداوم محدودیتها برای پیشگیری از مرگومیرهای پرهزینه ناشی از ویروس کرونا که منجر به از دست رفتن جانهای بیگناه، بیسرپرست شدن خانوادهها و مجموعه مسائل اجتماعی دیگر میشود نیاز داریم، اما اجرای طولانیمدت این محدودیتها هم مستلزم و وابسته به مجموعهای از طرحها و برنامههای دقیق است که زندگی در محدودیت نسبی را برای مردم امکانپذیر و آنها را برای چگونگی مواجهه با این شرایط ولو برای یک دوره موقت که نسبتا هم طولانی خواهد بود، آماده کند.
در ماههای گذشته روانشناسان به کرات هشدار دادهاند که توجه به این آموزهها که مشخصا با سلامت روان مردم در ارتباط است به کلی تحتتأثیر مشکلات فراوانی که این روزها وجود دارد به حاشیه رانده شده است.
کارشناسان، دولت و سیاستگذاران بالادستی از جامعه انتظار همراهی و خودمراقبتی دارند درحالیکه در این زمینه حداقل خدمات و حداقل آموزشهای مؤثر برای عبور از این دوران و مواجهه با فشارهای روانی و پیچیدگیهای ناشناختهاش به آنها ارائه نشده و ستاد ملی مقابله با کرونا در زمینه آموزش همگانی و پیشبینی سیاستهای اجرایی که منجر به تابآوری بیشتر جامعه شود و جامعه را از نظر بهداشت روان برای مواجهه با شرایط کنونی و پذیرش آن آماده کند دستاورد قابل اشارهای نداشته است.
تأسفآور و البته نگرانکننده است که برخی سیاستگذاران هنوز معتقدند در شرایطی که معیشت و نیازهای اولیه جامعه در خطر است باید اولویت را به آنها داد. این برداشت مخرب و یکسویهای است که از برداشتهای سطحینگرانه و سطحی به مسئله چندلایه و چندوجهی کرونا ناشی میشود. برای عبور از بحران کنونی که بحرانی است تمامعیار، تجربه نشده و آکنده از سختیهای طاقتفرسا اگر یک مسئله بیش از هر چیز اولویت داشته باشد، آماده کردن جامعه و اقناع افراد آن برای چگونگی مواجهه با بحران و پذیرش آن است؛ موضوعی که اولویت آخر ما در سیاستگذاریها و اقدامات بوده است.
منبع: همشهری ـ شیده لالمی، دبیر گروه جامعه