به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایبنا، دو کیلو سیبزمینی میخواستم و یک کیلو پیاز؛ اما فکرش را هم نمیکردم که کنار این دو، «انسان و ایمان» مطهری هم جای بگیرد. اگر شما هم برای خرید چند قلم میوه وارد این مغازه میشدید و میدیدید که در کنار میوهها قفسهای مملو از کتاب قرار داده شده، شاید همین تجربه برایتان اتفاق میافتاد؛ قفسهای که نه با میوه و سبزی، بلکه با کتاب پر شده است؛ که به شما یادآوری کند در کنار غذای جسم به فکر غذای روحتان هم باشید.
قاسم خیری که بهخاطر اسم مغازهاش (میوهفروشی رضا)، اهالی محل او را به «آقا رضا میوهفروش» میشناسند، این میوهفروشی متفاوت را که در خیابان رزم و در محله معروف به عدل خمینی در مشهد اداره میکند؛ قفسه کتابهای این میوهفروشی کوچک که صاحب خوشبرخورد آن بهواقع دلی مهربان دارد، کتابهای متعدد و متنوعی را در خود جای داده و دیوارهای مغازه هم پر است از نقاشیهای بچههای محل برای آقا رضای میوهفروش.
آقای «خیری» به ما گفت که قبلاً در مشهد کتابفروشی داشته و روزهای جمعه هم در جمعهبازار کتاب، کتاب میفروخته است؛ اما چرخ کتابفروشیاش نمیچرخید و بههمین خاطر، تصمیم میگیرد که میوهفروشی راه بیندازد. او که کتاب را صادقترین دوست خود میداند و میگوید درسهای زیادی از آن آموحتهام، تصمیم میگیرد پای کتاب را هم به میوهفروشیاش باز کند؛ تا هم ارتباط خودش با کتاب (به واسطه شغل جدیدش) قطع نشود و هم مردم از کتاب استفاده کنند.
میگوید که از قبل تعدادی کتاب از کتابفروشیاش باقی مانده بود؛ که با شروع کارش در این میوهفروشی، تعدادی کتاب دیگر هم میخرد و در قفسه بالای میوه فروشی میگذارد و به این ترتیب مغازهاش تبدیل شد به «میوهفروشی-کتابخانه محل» که با استقبال اهالی محله عدل خمینی مشهد هم روبهرو شد؛ آنها کتابها را با خود میبردند و بعد از مطالعه، طبق یک مرامنامه نانوشته، آنها را برمیگرداندند و گاهی هم کتابی به این کتابخانه-میوهفروشی، اضافه میکردند.
جانمایی کتاب در میوهفروشی برای کار آقای خیری برکتهای زیادی داشته است. او با ذکر این نکته، میگوید: خیلیها در بدو ورود به میوهفروشی و رویارویی با کتابها، تعجب میکردند. البته این برای خودم که سالها با کتاب مانوس بودم، هیچ جای تعجب نداشت؛ اما حضور کتاب در مغازه باعث شد مردم جور دیگری رویم حساب باز کنند، مودبانه صحبت کنند و رفتار محترمانهای داشته باشند؛ و این، کم چیزی نیست.
این میوهفروش مشهدی معتقد است که کتاب لازمه رشد و پیشرفت هر فردی است. استفاده از تفکرات و تجربیات دیگران در خلال مطالعه برای آقای خیری راهگشا بوده و همیشه دوست داشته مردم نیز آن بهرهای که او از کتابها برده را تجربه کنند. او خود در این مورد میگوید: مطالعه کتابهای مختلف اعم از داستانها و رمانها و سایر کتابها، برای خود من بسیار راهگشا بوده و باعث شده اطلاعات خوبی در حوزههای مختلف به دست بیاورم و درواقع اینها برای من، نوعی کسب تجربه بوده است؛ بههمین خاطر دوست داشتم خودم هم سهمی در ترغیب مردم به مطالعه کتاب داشته باشم.
اکثر کتابهای موجود در این میوهفروشی را میشود در سه دسته روانشناسی، مذهبی و داستان تقسیمبندی کرد؛ که همانطور که انتظار میرود، به گفته آقای خیری، کتابهای داستان بیشتر مورد استقبال مردم قرار میگیرد.
«اگر تنها یک نفر با مطالعه کتابهای میوه فروشی حال خوبی کسب کند، چیزی یاد بگیرد و حتی سرنوشتش تغییر کند، این برای من کافی است». این را آقای خیری میگوید و ادامه میدهد: من به افرادی که میخواهند از کتابهای اینجا استفاده کنند، فقط میگویم کتاب را «ببر، بخوان و بیار»؛ نه اسمی مینویسم و نه حق عضویتی میگیرم چون احساس میکنم با این کار به آنها توهین کردهام ولی، بههمین شکل با اعتمادی که من به آنها میکنم، اکثرا آنها هم جواب این اعتماد را میدهند. البته، گاهی هم شده که کتابی برگردانده نشود، اما، این برای من مهم نیست، مهم بهرهای است که آنها از کتاب میبرند.
یکی دیگر از مواردی که در میوهفروشی آقای خیری جلب توجه میکند، نقاشیهایی است که یکی از دیوارهای مغازه را کامل پوشانده است. از او در مورد این نقاشیها و صاحبان آنها میپرسم، در پاسخ میگوید: من همیشه به بچههایی که به میوهفروشی میآمدند، هدیههای کوچکی میدادم، یکی از بچهها در جواب این محبت من نقاشی کشید و برایم آورد، من نیز آن نقاشی را به دیوار پشت سرم زدم بعد از آن، سایر بچههای محل از او یاد گرفتند و برایم نقاشی کشیدند، من هم برای خوشحالی آنها، همه نقاشیها را به دیوار زدم.
«در مملکت ما فقیرترین چیز کتاب است» این میوهفروشِ کتابدوستِ مشهدی، در پایان این گپ و گفت کوتاه، با بیان این جمله، میگوید: متاسفانه کتاب اولویت دست چندم این روزهای ماست. کتاب گران است و هزینهها بالا، با این وجود، میتوان این بستر را فراهم کرد تا افراد بیشتری از یک کتاب که توسط یک نفر تهیه شده است، استفاده کنند. اگر همه مغازهداران در کنار قفسههای فروش کالاهایشان، یک قفسه هم برای کتاب داشته باشند، این باعث میشود که کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و کتابخوانی تبدیل به یک عادت شود. طبیعتاً در چنین شرایطی، مردم بیشتر از کتاب استفاده میکنند و کتابخوانی بیشتر رواج پیدا میکند.