اگرچه اجراهای سفارشی همچون «رسول عشق و امید» یا«این فصل را بامن بخوان » برای 10 شب و اجرای قبلی استاد شجریان و گروه آوا برای 6 شب، این قاعده را مستثنی کرده اند، اما همواره تعداد کم اجراهای مداوم یک گروه موسیقی این سؤال را بهدنبال داشته است که چرا حتی با وجود علاقهمندان بسیاری که پشت در بلیت فروشیها یا سایتهای فروش بلیت صف میکشند، کنسرتهای موسیقی بیش از چند شب ماندگار نیستد.
اگرچه میتوان تعداد نسبتا کم شبهای اجرای یک کنسرت را در مقایسه با سایر کشورهای دنیا به مشکل همیشگی موسیقی ما یعنی «هنری در سایه» نسبت داد، اما یکی از دلایلی که بهنظر میرسد، مانع ادامه یافتن یک کنسرت برای چندین شب متوالی است، نبود مخاطب کافی و در نتیجه نبود توجیه اقتصادی برای ادامه دادن کنسرت است.
آیا واقعا موسیقی نسبت به دیگر هنرهای شهری مثل سینما یا تئاتر مخاطبان کمتری دارد که هم تعداد این اجراها و هم مدت اجرای یک کنسرت موسیقی بسیار کمتر از آنهاست. «رامین صدیقی» مدیر نشر هرمس که در زمینه برگزاری کنسرت نیز بسیار فعال است و کنسرتهای مختلفی از جمله کنسرتهای حسین علیزاده، گروه نور، پیمان یزدانیان و هوشیار خیامی برگزار کرده است، معتقد است:« اولویت را باید مردم تعیین کنند و زمانی که امکان انتخاب برابر از میان این هنرها داشته باشد، آن وقت است که میتواند ادعا کرد که این انتخاب درستتر است و مردم واقعا رفتن به تئاتر و سینما را بر کنسرت موسیقی ترجیح میدهند، اما زمانی که تعداد کنسرتها و مدت اجرای آنها اینقدر کم است، چطور میتوان اینگونه قضاوت کرد.در حالی که در کنسرتهای بزرگان موسیقی مثل شجریان، علیزاده و لطفی و دیگران میبینیم که موسیقی چه طیف مخاطبان وسیعی دارد و همیشه تعداد بسیاری هستند که موفق به تهیه بلیت نمیشوند.»
اما قیمت نسبتا بالای بلیت کنسرتهای موسیقی در مقایسه باهزینههای استفاده از سینما و تئاتر یکی از دلایل که بهنظر میرسد، موجب بیاقبالی کنسرتها و بهدنبال آن کم بودن تعداد روزهای اجراهاست، صدیقی در این زمینه عنوان کرد:« مسلم است، زمانی که سطح درآمدها پایین میآید و شرایط اقتصادی نامساعد میشود، کالاهای فرهنگی اولین چیزی هستند که خط میخورند و در مقام مقایسه کنسرت موسیقی از سایر کالاهای فرهنگی پر هزینهتر است.
در این شرایط اگر قیمت بلیت 10 درصد هم اضافه شود، همه صدایشان در میآید. درصورتی که این هنرمندان هم در همین جامعه و با همین تورم زندگی میکنند و زمانی که از اجاره محل اجرا گرفته تا دستمزد نوازنده بالا رفته، خوب قیمت هم متناسب با این تورم بالا میرود. اما مردم انتظار دارند قیمت پیتزایی که میخورند بالا برود، اما قیمت کالاهای هنری ثابت بماند. در هر صورت من فکر نمیکنم که قیمت بلیت چندان تاثیرگذار باشد، زیرا آنهایی که علاقهمند به موسیقی هستند، به هر حال این مسئله برایشان اولویت دارد. البته مسلم است، در این شرایط زمانی که مثلا سه کنسرت نزدیک به هم برگزار شود، تعداد مخاطبان میشکند. »
«بابک رضایی»، رئیس انجمن موسیقی نیز مشکل اقتصادی را یکی از عوامل میداند که ممکن است موجب کم اقبالی کنسرتهای شود:« زمانی که مردم هزار ویک مشکل معیشتی دارند، فرهنگ اولین چیزی است که از سبد اقتصادی آنها حذف میشود. اما اگرچه ممکن است اکثریت مردم موسیقی برایشان در اولویت نباشد، امادر تهران علاوه بر دانشگاهها و هنرستانهای موسیقی که بسیاری دانشجو دانش آموز دارد، بیش از سه هزار آموزشگاه آزاد موسیقی داریم که هنرجویان بسیاری دارند وتمام اینها بخشی از مخطبان موسیقی هستند که فعالان حوزه موسیقی را هم باید به آن اضافه کرد. اما با وجود تمام اینها تهیه کنندهها ترجیح میدهند که در زمانهای نزدیک به هم کنسرت ندهند چرا که بهدلیل همین مسائل مالی ممکن است گیشه فروش نکند و آنها سود لازم را به دست نیاورند.»
صدیقی علاوه بر این محدودیتهای زمانی را یکی دیگر از موانع داشتن کنسرتهای طولانی مدت در کشور ما دانست:« در خارج از کشور اگر تقریبا در 12 ماه سال امکان برگزاری کنسرت وجود دارد. به دلایل مختلف این در کشور ما این مدت به حتی کمتر از 8 ماه کاهش مییاید. در ماههای محرم و بخشی از ماههای صفر و رمضان بهدلیل مناسبتهای مذهبی امکان برگزاری کنسرت وجود ندارد و ما حدود 3 ماه را در اینجا از دست میدهیم که البته این شرایط فرهنگی ماست و به آن پایبند هستیم. از طرف دیگر ما حدود یک ماه پیش از عید نوروز یعنی از 15 اسفند تا آخر فروردین را نیز از دست میدهیم، چرا که در ایران هیجان سال نو بسیار زیاد است و هیچ سرمایهگذاری ریسک نمیکند که در این مدت برنامهای برگذار کند، چرا که در این مدت مردم چندان تمایلی برای رفتن به کنسرت ندارند.»
اما مشکل کمبود سالن و فضای مناسب اجرای موسیقی درد مشترک تمام برگزارکنندگان کنسرت است. تالار وحدت و تالار رودکی تنها سالنهایی هستند که برای اجرای موسیقی استاندارد هستند و اصولا به همین منظور هم ساخته شدهاند. البته سالهای دیگری مثل تالار کشور، اریکه ایرانیان یا سالنهای فرهنگسراها نیز وجود دارند که جدا از غیراستاندارد بودنشان یا بسیار بزرگ هستند یا بسیار کوچک. اما با وجود قبول این نواقص فنی نیز تعداد سالهای مناسبت در تهران از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکند.
اگرچه میتوان از فضاهای باز که پیش از این در آنها کنسرت برگزار شده همچون فرهنگسرای نیاوران، سعد آباد، مایشگاه بینالمللی و حتی ورزشگاه آزادی نیز بهعنوان محلهای مناسب برای برگزاری کنسرت نام برد، اما این محلها تنها در فصل گرم و تابستان امکان اجرا در آنها وجود دارد. صدیقی نیز مهمتر از موضوع زمان را کمبود مکانهایی میداند که در آنها امکانات فنی مناسب برای اجرای موسیقی وجود دارد:« مگر ما چقدر فضای کافی و سالن برای اجرای موسیقی داریم؟ ما سالن خوب نداریم که بتوان در آنها کنسرت داد که البته آنهایی هم که وجود دارند بیشتر برای برگزاری کنسرتهای موسیقی بزرگ مناسب است. بهنظر من موسیقی و اهالی آن نیاز به سوبسید و وام و موارد این چنینی ندارند، اگر زیرساختها که یکی از مهمترین آنها سالن اجراست، فراهم شود، بخش خصوصی و خود این هنرمندان میتوانند کنسرت بدهند.»
زمانی که تعداد سالنهای پایتخت که جمعیت ثابت آن از 8 میلیون هم گذشته است، فقط نزدیک 10 سالن برای برگزاری کنسرت وجود داشته باشد، بهطور حتم زودتر هم با مشکلات فنی روبهرو میشود و به قول صدیقی سالنی مثل تالار وحدت که گاهی 4 شیفت در آن برنامه اجرا میشود، بعد از مدتی مثل چمن ورزشگاه آزادی میشود که یک روز چمنش خراب است و یک روز دیگر مشکل دیگری دارد.
رئیس انجمن موسیقی ایران نیز با تایید اینکه نبود سالنهای مناسب یکی از مشکلات اساسی در این زمینه است، آن را بخشی «ویترینی» میداند که هنر موسیقی به آن نیازمند است:« ما برای موسیقی ویترین مناسب نداریم که این شامل محدودیت در تبلیغات، کبود سالن تمرین و اجرا، نبود فضای مناسب برای تولید آثار موسیقایی و مهمتر از همه محدودیت در تربیت شنوندکان موسیقی میشود. تمام این عوامل باعث میشود که از میزان توجه به موسیقی و مخاطبان آن کاسته شود و به تبع روزهای برگزاری این کنسرتها هم کمتر شود.»
وی ادامه داد:« در تلوزیون ساز نشان داده نمیشود، روزنامه و سایت تخصصی موسیقی نداریم و بسیاری از امکانات دیگری که برای اشاعه یک هنر مورد نیاز است. اما در مقابل سینما و تئاتر هزاران برابر از طریق رسانهها امکانات تبلیغی بیشتری دارند. خوب طبیعی است که به این ترتیب موسیقی در اولویت آخر قرار میگیرد و بهترین ساعتهای برای در اختیار گرفتن سال و اجراهای طولانیتر برای تئاتر و سینماست.»
صدیقی، نادیده گرفتن طبقه متوسط موسیقی را ریشه اصلی بیتوجهی زیرساختهایی همچون سالن مناسب میداند که همیشه مورد نیاز موسیقی است:« موسیقی از نظر مخاطب سطوح مختلفی دارد. یعنی نه به موسیقی پاپ خلاصه میشود و نه موسیقی سنتی، اسم این طبقه را میتوان طبقه متوسط موسیقی نام گذاشت که البته شاید فعلا خیلی هم وسیع نباشد. اما به طبقه متوسط موسیقی مان توجهی نداریم.
این طبقهای است که ظرفیتها در آن تولید میشود و از داخل این طبقه بزرگان موسیقی بیرون میآیند و معمولا در هر جامعهای طبقه متوسط فرهنگ جامعه را در دست دارند. اینجا منظور نه طبقه اقتصادی متوسط است و نه گروهها و هنرمندانی که از نظر کیفیت کار متوسط هستند. اما در عمل مثلا تعداد سالنهایی که گروههای باب میل این طبقه بتوانند در آن برنامه اجرا کنند بسیار کم است. مثلا بیشتر سالنهای موجود نیز بالای هزار نفر ظرفیت دارد که اصلا برای این گروهها اجرا و بهخصوص بهصورت باند مدت صرف نمیکند.»
اما «پیمان سلطانی» رهبر ارکستر ملل ایران که حدود 5 سال ارکستر ملل را تشکیل داده است، نظر متفاوتی دارد و معتقد است که اتفاقا تعداد روزهای اجرای کنسرت در ایران کم هم نیست:« اصولا ساختار موسیقی با سینما و تئاتر متفاوت است و نمیتوان از آن انتظار داشت که اجرای این هنر نیز با آنها شباهت داشته باشد. اگرچه موسیقی هم همچون تئاتر هنری است که در لحظه خلق میشود، اما به اعتقاد من جزئیات در موسیقی بسیار بیشتر از تئاتر دارای اهمیت است و نوازنده بسیار بیشتر از یک بازیگر در اجرای درست آنها تلاش کند و اگر در اجرای جزئیات توجه نشود به اثر لطمه میخورد و مخاطب نمیتواند لذت ببرد. خوب زمانی که تعداد شبهای اجرا طولانیتر شود، خستگی نوازنده بر اجرای این جزئیات تاثیرگذار است.»
وی ادامه داد:« به همین دلیل فکر میکنم تعداد کنسرتهای بیشتر از 5، 6 شب مناسب نباشد و به اجرای قطعات لطمه وارد کند و همان طور که در تمام دنیا تعداد روزهای اجرای کنسرت به اندازه تئاتر و سینما نیست.»