به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایران، حدود ۲ سال قبل دختری با شکایت به پلیس مدعی شد از سوی یک دایی و خواهرزاده مورد تعرض قرار گرفته است.
با توجه به شرایط جسمی این دختر بلافاصله بازپرس کشیک او را به پزشکی قانونی معرفی کرد و در همین حین نیز پرونده با توجه به مطرح شدن جرم تجاوز به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی با توجه به جراحاتی که روی بدن این دختر جوان وجود داشت احتمال وقوع تجاوز را تأیید کردند و با توجه به این نظریه بود که قضات شعبه ۷ دادگاه کیفری به تحقیق از لیلا پرداختند.
وی در تشریح حادثه گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با سینا آشنا شدم، چند روزی که گذشت او از من خواست تا همدیگر را ملاقات کنیم من هم قبول کردم. وقتی با خودرواش دنبالم آمد بین راه گفت داییاش سعید هم میخواهد مرا ببیند و از من اجازه گرفت تا دنبال داییاش برویم. من قبول کردم و سینا داییاش را سوار کرد تا به رستوران برویم اما سعید گفت باید به خانه برود و لباس عوض کند. وقتی به مقابل خانه سعید رسیدیم در پارکینگ را باز کرد و داخل ساختمان شد.
با نگرانی و ناراحتی به سینا گفتم چرا وارد ساختمان شدی که او گفت نترس به من اعتماد کن. اما وقتی خودرو را متوقف کرد آنها به زور مرا از خودرو بیرون کشیدند و با خود به داخل خانه بردند.
بعد هم به طرز وحشیانهای اول سعید و بعد سینا به من تعرض کردند. خیلی تلاش کردم مقاومت کنم و خودم را نجات دهم اما بیفایده بود.
آنها تهدید کردند اگر شکایت کنم من را میکشند و به خانوادهام آسیب میزنند. همان لحظه تصمیم گرفتم شکایت کنم چون دیگر برایم مهم نبود که کشته شوم. فقط میخواستم شکایت کنم و این دو نفر مجازات شوند.
بدین ترتیب با توجه به اظهارات لیلا و نشانی خانهای که داده بود مأموران پلیس به سراغ سینا رفتند و او را دستگیر کردند اما وی منکر اتهام خود شد. در ادامه وقتی مأموران بررسی بیشتری کردند متوجه شدند نام واقعی او سیامک است و مشخصاتی که از خودش به لیلا گفته دروغ بوده است.
بعد از یک هفته بازجویی سرانجام این پسر ۲۱ ساله لب به اعتراف گشود و گفت: سعید دایی من نیست، دوستم است او ۲۰ سال از من بزرگتر است اما چند سالی است که با هم دوست هستیم.
متهم گفت: سعید به من گفته بود برایش یک دختر ببرم. او آدم خلافکاری است و اگر کاری را که گفته بود انجام نمیدادم به من آسیب میرساند. به همین خاطر وقتی گفت لیلا را برایش ببرم چارهای جز اطاعت نداشتم.
سیامک درباره اینکه چرا خودش نیز به دختر جوان تجاوز کرد، گفت: من نمیخواستم این کار را بکنم. سعید با شمشیر به سراغم آمد و گفت نمیخواهد اگر گرفتار شد تنها باشد و من را هم وادار کرد به دختر جوان تعرض کنم.
بدین ترتیب با اطلاعاتی که سیامک به پلیس داد چند روز بعد سعید نیز شناسایی و دستگیر شد. مأموران در بازرسی از خانه وی مدارکی به دست آوردند که نشان میداد او یک خلافکار و مجرم حرفهای است.
همچنین مشخص شد سعید با یکی از مدارک شناسایی مسروقهای که در خانهاش بود حساب بانکی هم باز کرده و کارهای خلاف را با آن حساب بانکی انجام میدهد.
وقتی متهم مورد بازجویی قرار گرفت گفت: من در کار جعل بودم و با مدارک شناسایی مردم کار میکردم و این مدارک را هم از یک زندانی خریداری کردم آن زندانی بعدها در زندان فوت کرد.
پلیس متوجه شد سعید سابقهدار است و بارها به اتهام سرقت و کلاهبرداری و شرارت به زندان افتاده و حبس کشیده است. اما سعید موضوع تجاوز را انکار کرد و گفت: من چنین کاری نکردم و سیامک و دختر جوان درباره من دروغ میگویند.
اما مأموران با بررسی تماسها و پیامکهای سعید و سیامک دریافتند وی از سیامک خواسته بود تا لیلا را به خانهاش ببرد. بدین ترتیب مدارک علیه وی کامل شد و پرونده سیامک و سعید به اتهام آدمربایی، تجاوز به عنف و اکراه و سرقت به شعبه هفتم دادگاه کیفری رفت تا متهمان محاکمه شوند.
در جلسه دادگاه باز هم سعید اتهام تجاوز را انکار کرد و سیامک هم مدعی شد اگر به لیلا تجاوز نمیکرد به دست سعید کشته میشد، اما دادگاه هر دو متهم را مجرم تشخیص داد و به جرم تجاوز به عنف به اعدام با طناب دار محکوم کرد.
درباره اتهام آدمربایی نیز هر دو متهم مجرم شناخته و به ۸ سال حبس محکوم شدند. همچنین سعید به خاطر وارد کردن آسیب بدنی به دختر جوان حین تعرض به پرداخت دیه نیز محکوم شد. بدین ترتیب با ابلاغ حکم به متهمان پرونده در انتظار ادامه روند رسیدگی است.