عبدالله آل بوغبیش: بالاخره دولت وحدت ملی هم در لبنان تشکیل شد و لبنانی ها روز جمعه صاحب دولتی متشکل از 30 وزیر شدند که هشتاد و سومین تجربه دولتی آنان از زمان استقلال در 1926 به شمار می‌رود

تشکیل این دولت فارغ از وابستگی های جناحی و حزب اعضای آن، مانند انتخاب رئیس جمهور برای لبنان با مشکلات و اختلاف نظر های فراوانی همراه بود و پنج هفته وقت لازم بود تا لبنانی ها این مرحله را نیز از سر بگذرانند.

اما سئوال مطرح در اینجا این است که آیا لبنانی ها از این پس آسایش و آرامش را تجربه خواهند کرد یا خیر؟ و اینکه لبنانی ها پس از انتخاب رئیس جمهور و تشکیل دولت، اکنون با چه چالش هایی مواجه اند؟

برای پاسخ به این پرسش ها باید اندکی به عقب برگشت، زمانی که برخی مهره ها به میدان بازگردانده شدند، برخی ترورها انجام گرفت و اتهامات، درگیری ها و اختلافات در لبنان بیش از گذشته شدت گرفت.

در همان ابتدای کار، سمیر جعجع رئیس هیئت اجرایی نیروهای لبنان پس از 12 سال بازداشت به دلیل دست داشتن در کشتار فلسطینیان مهاجر به لبنان از زندان آزاد شد و میشل عون رئیس جریان ملی آزاد هم از پاریس به بیروت بازگشت تا آغازگر مرحله جدیدی در تعاملات سیاسی کشور خویش باشد.

در واقع چنین برنامه ریزی شده بود که با ورود جعجع و عون به میدان( هر دو مسیحی هستند)، لبنان سمت و سویی غربی تر خواهد یافت و از حوزه نفوذ ایران و سوریه خارج شده و به دست جبهه دیگری سپرده می شود. این هدفی دراز مدت بود که نیاز به زمینه سازی ها و سازوکارهای اجرایی فراوان داشت. بازگشت این دو بخشی از این برنامه تعریف شده بود.

در کنار آن رفیق حریری می بایست ترور شود تا انگشت اتهام به سوی سوریه نشانه رود تا این کشور به عنوان کشور حامی تروریسم، مقبولیت خود را در جهان عرب و در درجه بعد در سطح بین المللی از دست دهد. این البته صرف نظر از اتهاماتی بود که درباره دخالت در مسائل عراق متوجه سوریه بود.

در کنار آن و به دنبال فعالیت لابی آمریکایی در لبنان، فریادها به منظور خروج نیروهای سوری از کشور بیشتر شد و دمشق تحت فشار بین المللی و منطقه ای مجبور به انجام این هدف از پیش تعیین شده گردید.

پس از آن، اتحادیه اروپا پروژه بازار مشترک اروپا و سوریه را به حالت تعلیق درآورد. سرمایه گذاری های جهان عرب در سوریه به شدت کاهش یافت و برخی از کشورها و از جمله فرانسه روابط خود با این کشور را قطع کردند.

در پی آن، شخصیت های مسیحی بیشتری هدف قرار گرفتند که در رأس آنان پی یر جمیل یکی از اعضای پارلمان لبنان و فرزند امیل الجمیل رئیس جمهور اسبق این کشور قرار داشت. این اقدامات هم با هدف ایجاد نوعی تفرقه و دو دستگی در میان گروه های مسیحی و شیعی صورت می گرفت تا به نحوی از انحا در کنار سنی ها بایستند و جبهه ای را علیه محور سوری – شیعی در لبنان تشکیل دهند که تا حدی موفقیت آمیز هم بود. امین الجمیل رئیس حزب کتائب لبنان پس از ترور فرزندش، خواستار تعقیب مرتکبان این جنایت شد و موضعی خصمانه علیه محور سوریه و شیعیان اتخاذ کرد.

در همین راستا، دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری به رغم مطالبات لبنانی ها به منظور تحقیق درباره این ترور در داخل کشور، شکل گرفت و طرف های غربی مسئولیت بررسی ها را به عهده گرفتند و تاکنون این ماجرا ادامه دارد و انگشت اتهام متوجه سوریه است. این در حالی است که تاکنون هیچ سند و مدرک قطعی درباره دست داشتن سوریه در این ترور یافت نشده است.

لبنان در حالی این رویدادها را از سر می گذراند که حزب الله لبنان دو نظامی ارتش اسراییل را ربوده و اسراییل را به نشستن بر سر میز مذاکره به منظور مبادله اسرا فراخواند اما اولمرت با چراغ سبز واشینگتن، جنگی سی و سه روزه را با هدف ظاهری آزادی نظامیانش و با هدف باطنی خاموشی چراغ مقاومت در جنوب لبنان آغاز کرد که نه تنها هدف ظاهری محقق نشد بلکه هدف دوم نیز روی واقعیت به خود ندید.

اکنون در دومین سالگرد آغاز این جنگ، اسراییل مجبور به قبول پیشنهاد حزب الله برای انجام مبادله اسرا شده و علاوه بر آزاد کردن تمامی اسیران لبنانی، قرار است شماری از اسیران فلسطینی را نیز آزاد نماید و پیکرهای 199 شهید لبنانی، فلسطینی و از تابعیت های مختلف عربی را تحویل دهد که خود به مثابه پیروزی دیگری برای حزب الله به شمار می رود.

اختلافات داخلی لبنانی ها آن قدر ادامه یافت تا اینکه نوبت به پایان یافتن ریاست جمهوری امیل لحود رسید، رئیس جمهوری که به دلیل تمایلش به محور شیعی – سوری مورد غضب غرب گرایان لبنانی بود. وی پس از پایان یافتن دوره اش، صندلی ریاست جمهوری را بی جانشین وانهاد و رفت تا لبنانی ها نوزده ماه بدون رئیس جمهور بودن را هم تجربه کنند.

در طی این مدت زمان، درگیری های منطقه ای در داخل لبنان گسترش یافت و طرفداران و مخالفان دولت هر از گاهی به صورت مسلحانه با هم درگیر می شدند که کشته ها و زخمی های فراوانی را در پی می داشت تا اینکه نوبت به درخواست دولت فواد السنیوره به منظور جمع آوری سیستم ارتباطاتی حزب الله در فرودگاه بیروت و عزل وفیق شقیر رئیس دستگاه امنیتی این فرودگاه رسید. این درخواست و دستور در واقع با سفارش غیر مستقیم اسراییل و بر اساس گزارش وینوگراد صورت می گرفت. چرا که از خلال این سیستم امکان نظارت بر رفت و آمدهای مشکوک در فرودگاه بیروت فراهم می شد.
پس از آن و با دخالت ها و میانجی گری های طرف های منطقه ای و بین المللی، لبنانی ها در دوحه پایتخت قطر و نه در بیروت پایتخت خویش، به اختلافات خود پایان دادند و رایزنی ها برای تشکیل دولت آغاز شد که آن هم پنج هفته از عمر لبنانی ها را به خود مشغول داشت.

هدف از تمامی این رویدادها، خارج کردن محور شیعی سوری از دایره تصمیم گیری در لبنان و میدان دادن به محور طرف دیگر بود که تاکنون چندان موفقیت آمیز هم نبوده است. اکنون لبنان در مرحله ای حساس ایستاده است. بزرگ ترین چالش فراروی آن هم بحث انتخابات پارلمانی بهار آینده است که از این دولت، دولتی انتخاباتی می سازد.

از امروز باید به انتظار شکل گیری هم پیمانی های جدید در لبنان نشست و باید دید این کشور در مرحله آتی با چه چالش هایی دست به گریبان خواهد بود. 

یکی دیگر از چالش های فراروی دولت جدید لبنان، مسئله دادگاه ترور رفیق حریری است که تاکنون بحث بر سر آن ادامه دارد. اسحله حزب الله لبنان نیز یکی دیگر از بندهای توافقنامه دوحه است که قرار است لبنانی ها پس از اندکی نفس راحت کشیدن بدان بپردازند.

تعامل با سوریه به عنوان کشوری همسایه که از آن گزیری نیست، هم به عنوان یکی دیگر از مسائل پیش روی دولت السنیوره به شمار می رود.

لبنان تاریخ پرهیجانی را تاکنون از سر گذرانده و هیجان سیاسی، دیگر در لبنان سنتی مألوف و معهود شده است.  از این رو، نباید هم چندان انتظار داشت این هیجان به این سرعت و با تشکیل دولت جدید فروکش کند.

همشهری امارات

برچسب‌ها