به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، این شاعر ادبیات کودک و نوجوان در پی درگذشت محمود کیانوش - شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی- اظهار کرد: آقای محمود کیانوش پیش از انقلاب شاعر کودکان و نوجوانان بود، شاعر موفقی هم بود. کار مهمی که او نسبت به شاعران کودک و نوجوان قبل از خود کرد، این بود که خیال را وارد شعر کرد. شاعران قبلی بیشتر آموزشی کار میکردند. بعد از اینکه ایشان آمد و در مجلات «پیک» شروع به کار کرد، شعر تقریبا یک پله بالاتر رفت. بعد هم پنج مجموعه شعر خیلی خوب از مجموعه کارهایی که در پیک داشت، بیرون داد. این کتابها یک بار چاپ شدند و بعد از انقلاب هم به کمک دوستان کانون در کانون تجدید چاپ شدند.
او افزود: کیانوش در آن سالها کاری کرد که در آن روزگار کاری استثنایی بود، او شعرهای کودکان دنیا را به فارسی برگرداند؛ البته عین شعر را برنگرداند بلکه مفهوم، محتوا، تصویر و پیام شعر را به صورت شعر فارسی درآورد و بعدا به صورت کتاب مستقل هم چاپ شد. او از زبان اشیاء گفت و به آنها جان بخشید، از شعرهای دیگران گفت. کیانوش در دنیای قبل از انقلاب، شاعر موفقی بود اما قبل از پیروزی انقلاب از ایران مهاجرت کرد و به انگلستان رفت و در شعر بعد از انقلاب واقعا جایش خالی بود.
رحماندوست سپس بیان کرد: من در سالهای بعد از انقلاب یکبار به لندن رفتم و خدمت او رسیدم. به خانهاش رفتم و با او گپ و گفت کردیم و نمونههای شعرهای موجود خودمان را برایش برده بودم تا بخواند. برای هرکدام از شاعران نامهای نوشت. حسنها و اشکالات شعرهای دیگران را برایشان در نامهای خوشخط توضیح داد و من نامهها را بعد به یکیک دوستان دادم. از او خواهش کردم دومرتبه شعر بگوید و وارد شعر کودک شود. یکی دو ماه بعد برای ما چند شعر فرستاد. آن زمان در مجلات رشد که جانشین پیک شده بود، شعرها را بررسی کردیم و دیدیم زبانش خیلی نسبت به زبان روز قدیمی شده است. برایش نامه نوشتم، گفتم حیف است، شما خوشسابقه هستید و خوب کار کردید، کمی زبانتان را سادهتر کنید و امروزیتر بگویید. او برای من نامهای نوشت و گفت زمانی که آدم از کار فاصله میگیرد، دیگر زبان، حس و خیال را از دست میدهد و برایم نوشت که دیگر نمیتواند شعر بگوید.
او با بیان اینکه احترام زیادی برای محمود کیانوش قائل بوده است، گفت: یکبار به من خبر داد که دارد به ایران میآید، آن زمان مدیرکل دفتر مجامع وزارت ارشاد بودم. این خاطره را هیچگاه یادم نمیرود. از وزارت ارشاد خواستم تا ماشینی در اختیار او بگذارند تا هفتهشت روزی که در ایران است ماشین همراه یک راننده داشته باشد. این کار را کردند. خدا رحمت کند خانمش، پری منصوری را، به من گفت سالهاست میآییم و میرویم اما هرگز اینقدر مورد احترام قرار نگرفته بودیم. فکر میکنم زمان نمایشگاه کتاب بود و کلی از آنها تجلیل کردند. من بعد دوباره نامهای به او نوشتم و گفتم برای بچهها دوباره کار کنید. او برای من نامهای نوشت و گفت من وارد وادی دیگری شدهام و در وادی فلسفه حرکت میکنم. یک بار دیگر برای او نامه نوشتم که ما برای کتابخانه ملی کودک و نوجوان، عکس پیشکسوتان هنر و ادبیات کودک و نوجوان را به دیوار زدهایم و شما هم لطفا برای ما عکسی بفرستید. او به من گفت، من خودم را دیگر نویسنده کودک و نوجوان نمیدانم و وارد وادی دیگری شدهام و کتابی به زبان انگلیسی فرستاد که برگرفته از عرفان شرق بود و گفت من در این وادی حرکت میکنم. اما جالب اینجاست چه آن زمانی که کار میکرد و چه آن زمانی که کار نمیکرد همیشه پیش شاعران کودک و نوجوان به عنوان پیشکسوت قابل احترام بودند و حرمتشان را حفظ میکردند.
این شاعر درباره اینکه چرا زندهیاد کیانوش دوست نداشت به عنوان شاعر ادبیات کودک و نوجوان شناخته شود، اظهار کرد: از زمانی که به لندن رفت، دیگر در باغ کودکان و نوجوانان ایران نبود، خواه ناخواه چون از محیط و مخاطب فاصله گرفته بود، چیزهای دیگری توجه او را جلب میکرد؛ مثلا عرفان شرقی یا عرفان مولانا. اینها نیاز آن فضا بود و احساس میکرد در ادبیات شرق گفتنیهایی هست که به درد مردم غرب میخورد. دیگر اینکه به زبان انگلیسی مینوشت. خب طبیعی است. من هم اگر یکسال کار نکنم کاملا مود کار کردن برای بچهها را از دست میدهم. در آنجا که بود مجله کودکی نبود که بخواهد با آنها کار کند و اگر میخواست شعر بگوید باید انگلیسی میگفت که خود ماجرای دیگری داشت، زبان شسته رفتهای که در شعر فارسی داشت و هنوز هم زبانش قابل مطالعه و اهمیت دارد، آنجا به دردش نمیخورد.
رحماندوست در پایان گفت: اعلام تأسف بسیار زیاد من از دو چیز است؛ یکی اینکه از دستمان رفت و دیگر اینکه سالهای سال میتوانست برای بچهها بنویسد و ننوشت.