همشهری آنلاین - بهاره خسروی : «در روزهای آخر مبارزات ارتش هم به مردم پیوست. اما حضور نیروی هوایی به نسبت پررنگتر دیده شد.»
«جعفر پژمان» همسایه ما در خیابان شهید سبحانی با اشاره با بیان این مطلب سر صحبت را باز میکند: «درگیریها از دوشان تپه مرکز آموزشهای هوایی شروع شد. دوران انقلاب پایگاه یکم در شکاری خدمت میکردم. از چند روز آمدن امام تقریباً ۹ یا ۱۰ هم بهمنماه پایگاه را تعطیل کردند. از پایگاه تازه به خانه رسیده بودم. آن زمان در خانههای سازمانی نیروی هوایی که بعدها به شهرک توحید تغییر نام داد ساکن بودیم. پایین بلوکهای ما خاکی بود. مشغول عوضکردن لباسهایم بودم که صدای شعار شنیدم. همکاران من همراه خانوادههایشان قصد تظاهرات و پیوستن به مردم را داشتند. بهسرعت به جمع آنها پیوستم. قصد خروج از شهرک را داشتیم که دژبانی ورودی مانع ما شد و فرماندهان را خبر کرد. اما چون جمعیت خشمگین و متعرض زیاد بود، اجازه خروج از شهرک را دادند. همگی راهی خیابان آزادی شدیم.»
پژمان در ادامه از پیوستن به کارمندان نظامی صنایع هلیکوپترسازی تعریف میکند: «کارمندان نظامی این مجموعه هم شلوغ کرده بودند و شعارهای انقلابی سر میدادند. نیروی نظامی دستور تیراندازی را داد. گفتیم کاری نداریم فقط میخواهیم یک قطعنامه را بگیرم و برویم. از فردای آن روز یک سری از بچهها را شناسایی و دستگیر کردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ۲۳ بهمنماه دوباره همگی به محل کارمان بازگشتیم.»