یک دهه پیش چندان اهمیتی به این موضوع داده نمیشد، زیرا انیماتورها، سازندگان و سیاستگذاران سینمایی اساساً به این فکر نمیکردند که ما بخواهیم روزی صاحب سینمای انیمیشن شویم.
درست است که انیمیشن ما بیش از 50 سال قدمت دارد اما همواره در طول سالیان پیش این کارها به شکل انفرادی و یا در گروههای بسیار کوچک صورت گرفته و این آثار عمدتا جشنوارهای بودهاند. علت آن هم به سختی تولید انیمیشن باز میگشت و همین مسئله باعث میشد انیماتورها و سازندگان، هیچگاه در فکر ساخت فیلم بلند انیمیشن نبودهاند.
البته این موضوع در بسیاری از کشورها که سالهاست انیمیشن میسازند و آثارشان از نظر قدمت و تکنیک از ما جلوتر است هم صدق میکند.
در این میان میتوان به کشورهای اروپایی اشاره کرد که تکنیک بالایی در انیمیشنسازی دارند، اما سینمایی جدی در این زمینه ندارند. در این کشورها سریالها و فیلمهای کوتاه خوب انیمیشن ساخته میشود اما کمتر به سمت تولید فیلمهای انیمیشن بلند حرکت میکنند. مثلاً در انگلیس ما شاهد فیلمهای عروسکی، انیمیشن عروسکی و کارهای استاپموشن خوبی هستیم ولی معمولاً انحصار ساخت فیلمهای سینمایی انیمیشن در اختیار آمریکاییهاست که بسیار خوب هم میسازند و به همین خاطر هم سالیان سال است که بازار انیمیشن را در اختیار دارند.
امروز میشود در کشور خودمان فیلم انیمیشن سینمایی ساخت. اکنون 4 - 3 گروه هستند که در این زمینه فعالیت میکنند و متعاقباً 4 - 3 انیمیشن خوب نیز در سالهای اخیر ساختهاند. بسیاری از این گروههای انیمیشن ساز، برای ساخت کارهایشان از جیب خرج میکنند. آن هم تنها بهخاطر عشقی که به این کار دارند. از این گروهها میتوان به برادران یغمائیان که خودشان هزینه کارهایشان را پرداخت میکنند، اشاره کرد. این افراد هم با علم به اینکه ممکن است بازگشت سرمایهای در کار نباشد پاپیش میگذارند تا شاید بعدتر بتوانند حمایت گر مالی پیداکنند که دست کم بتوانند هزینههای تولید کار را بازگردانند.
امروز بسیاری از ارگانها و سازمانهای دولتی هستند که دنبال ساخت فیلمهای انیمیشن میگردند ولی هنوز تهیهکننده خصوصی به بازگشت سرمایهاش اطمینان ندارد چون هنوز انیمیشنی ندیده که در کشور بازگشت سرمایه داشته باشد. پس نمیشود به سراغ تهیهکننده خصوصی رفت. البته در این میان هستند تهیه کنندگانی که حاضرند 200 تا 300 میلیون برای تولید انیمیشن هزینه کنند اما ساخت فیلم انیمیشن بسیار بیشتر از این ارقام است. بهدلیل کمی تجربه در این حوزه، برآوردها هم خطای زیادی دارد. از آنجا که امکانات و لوازم مورد نیاز برای ساخت انیمیشن قیمتهای متغیری دارد، با کوچکترین اتفاقی در دنیا، این قیمتها دچار نوسان میشود. به همین خاطر برآوردها هم کم و زیاد میشوند. دستمزدها نیز در کار انیمیشن متفاوت است.
انیماتورها هنر و تخصص خاص خود را دارند و نمیشود به انیماتوری که ماه پیش 500 هزار تومان میگرفته امروز یک کار سینمایی پیشنهاد داد و برایش همان حقوق قدیمی را در نظر گرفت. یک انیماتور خوب اکنون ماهی 2 میلیون تومان حقوق میگیرد. پس برای ساخت یک فیلم بلند انیمیشن باید برنامهریزی دقیقی داشت و شرایط تولید را فراهم کرد. تازه در شرایط فعلی، اگر همه امکانات فراهم شود، همچنان مشکل اصلی یعنی فراهم کردن یک داستان مناسب برای ساخت انیمیشن وجود دارد.
در بسیاری از مواقع انیمیشنهایی ساخته میشود که میخواهند با بازارهای بینالمللی و تولیدات هالیوودی رقابت کنند. اما باید پذیرفت که پایان این رقابت معلوم است. کدام یک از فیلمهای سینمایی اکشن ما توانسته با فیلمهای درجه 5 هالیوودی رقابت کند؟ ما همچنان در خلق یک صحنه تصادف معمولی ضعفهای اساسی داریم. در انیمیشن هم همین گونه است و ما باید صرفا به سوی ساخت یک فیلم انیمیشن ایرانی حرکت کنیم. البته منظور از ایرانی بودن، نشان دادن مردان سیبیلو با کلاههای نمدی و زنانی با مدل لباسهای بته جقه و محلی نیست بلکه فیلم ایرانی پسند است؛ یعنی فیلمهایی که مردم دوست داشته باشند برای دیدنشان به سینما بروند.
در مورد داستانهای فولکلور هم ما باید بهجایی برسیم که کارمان از نظر تکنیکی پیشرفت داشته باشد. باید برایمان مشخص شود که کدام داستان را میخواهیم بسازیم؛ اگر قرار باشد همان داستانهای تکراری را بسازیم که عمده مخاطبان وقایع آن را میدانند، به جایی نخواهیم رسید. باید گشت و داستانهایی یافت که ماجرا و پایان آن برای مخاطب قابل پیشبینی نباشد. ما در داستانهای کهنمان داستانهای فراوانی داریم که در آنها غول و جن و پری هست و پر از آدم بد و خوب است. باید به سمت انتخاب این نوع کارها برویم. چون در یک داستان سینمایی انیمیشن، باید نشانهای بارزی از خیر و شر وجود داشته باشد.
از سوی دیگر برخی از دوستان میگویند که اگر ما فلان سیستم هالیوود و یا کمپانی دیزنی را داشتیم، میتوانستیم کارهایمان را مانند آنها بسازیم اما اینگونه نیست زیرا در آنجا یک مدیریت، یک نظام و هماهنگی وجود دارد که طی سالها بهوجود آمده است. ولی در میان انیماتورهای ما این هماهنگی و روابط نیست.
ممکن است به ذهن نویسنده و کارگردانی یک سوژه انیمیشن برسد که فلان کاراکتر را خلق کنم و یا فلان نما را بسازم. اینجاست که باید یک انیماتور به ذهنیت و ایده او شکل و فرم دهد. اما آیا انیماتور حرف و ذهنیت کارگردان و نویسنده را درک میکند؟ حتی درصورت درک، آنرا میپذیرد ؟ مشکل دیگر کار انیمیشن در کشور ما این است که روابط حاکم درکار این حوزه مانند پادگان است، اگر یک روز دیرتر وارد شوی باید از کسی که یک روز زودتر از شما آمده و ارشد شماست اطاعت کنید. این مسائل در کار ایجاد مشکل میکند.
از آنجا که در کشورهای دیگر این مشکلات وجود ندارد آنها بهراحتی در کنار هم قرار میگیرند و در نتیجه همکاریشان آثاری تولید میشود که جهانی هستند.