ممیزی فقط مربوط به مسائل سیاسی نمیشود.اساس ممیزی از بدو پیدایش برای این بوده که مطلب غلطی به اشتباه چاپ نشود و در اختیار مردم قرار نگیرد.
بهعنوان مثال در کتابخانهام کتابی دارم که در آن نویسنده، دیوانه وار هر آنچه در خیالش بوده راجع به رودخانههای خورشید به رشته تحریر در آورده و چاپ کرده است.
اگر این مطالب من درآوردی را یک نوجوان بخواند، لابد باور میکند که در خورشید هم رودخانه وجود دارد.
برای چنین مواردی نیازمند ممیزیهای علمی هستیم تا اینگونه موارد از دل کتابها بیرون آورده شود. اما متأسفانه از چند دهه گذشته، ممیزی فقط به شکل غیرعلمی انجام میشود.
این نوع ممیزی به سمتی حرکت میکند تا مطلبی برخلاف میل کسانی که ممیزی میکنند، نباشد. پس ممیزی اگر به شکل علمی صورت گیرد، بسیار مفید است.
نکته دیگر آن است که آیا ممیزی باید قبل از چاپ صورت گیرد، یا بعد از چاپ ؟ دردوران گذشته و حدود 50 - 40 سال پیش، اول کتاب حروفچینی وچاپ میشد وبعد چند نسخه از آن برای بازبینی و ممیزی فرستاده میشد.
با این حساب اگربا انتشار کتاب مخالفت میشد، ناشر که برای چاپ کتاب هزینه صرف کرده بود، ضرر میکرد. در این شرایط ناشر بهخودسانسوری روی میآورد تا مبادا
سرمایه اش از بین نرود.
اما در حال حاضر که حروفچینی با رایانه انجام میشود میتوان سی دی کار را برای بررسی ارسال کرد تا اگر مشکلی در کار هست، بهطور علمی اصلاح شود. با این رویکرد دیگر ناشر ضرر مالی نمیکند.
اگر ناشری سرمایه خودش را در خطر ببیند از ادامه کار منصرف میشود. کما اینکه بسیاری از ناشران را میشناسم که امروز نشر را رهاکردهاند و به کارهای دیگری روی آوردهاند.
ممیزی قبل از چاپ هم به لحاظ اصلاح کار، حرکت درستی است وهم برای حفظ سرمایه ناشر.
قیاس مقوله ممیزی کتاب با مطبوعات از اساس غلط است؛زیرا اگر در مطبوعات، خبری به اشتباه چاپ شود، در شماره بعد این مطلب تصحیح میشود ولی در مورد کتاب اینگونه نیست زیرا نمیشود کتاب دیگری را چاپ کرد تا اشکالات کتاب اول را در کتاب دوم برطرف کرد.
اگرچه مطبوعات پرمایه و علمی هم ماندگاری دارند ولی مطبوعات بهطور کلی کارکردها و ماندگاری یک کتاب را ندارد.
*مدرس دانشگاه شهید بهشتی