امیلیا کلارک، بازیگر نقش دنریس تارگرین مادر اژدها در سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) می‌گوید یک کتاب در دوران قرنطینه به او کمک کرده با اندوه حاصل از مرگ پدرش کنار بیاید.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از BBC's Cultural Frontline، امیلیا کلارک می‌گوید: «من معمولا در کتابفروشی‌ها زندگی می‌کنم و همیشه در حال خواندن هستم. وقتی در میانه خواندن کتابی نباشم، ناشادم.»

در میان همه کتاب‌هایی که این ستاره سریال بازی تاج و تخت در دوران قرنطینه کرونایی مطالعه کرده، یکی از آن‌ها نه تنها دیدگاهش را درباره زندگی، بلکه درباره مرگ هم تغییر داده است: «چرا کاری را که بهت گفته‌اند انجام نمی‌دهی؟» (Why Didn't You Just Do What You Were Told) اثر رمان‌نویس و مقاله‌نویس، «جنی دیسکی» (Jenny Diski). 

جنی دیسکی در سال ۲۰۱۶ پس از مدت‌ها جدال با سرطان از دنیا رفت. این کتاب، مجموعه‌ای از ۳۳ مقاله او است که از میان بیش از ۲۰۰ مقاله‌ که در طول حیاتش برای مجله لاندن ریویو (London Review of Books) نوشت، انتخاب شده است. 

کلارک می‌گوید: «وقتی (به دلیل همه‌گیری کرونا) دیگر نتوانستم به کتابفروشی بروم، عضو یک سرویس ارسال کتاب شدم و هر ماه یک کتاب برایم فرستاده می‌شد که از قبل نمی‌دانستم چیست و این خیلی هیجان‌انگیز بود. این کتاب هم یکی از آن‌ها بود.» او اعتراف می‌کند که جذب سبک نوشتن دیسکی شده است.

نیویورک تایمز چندی پیش در رابطه با این کتاب نوشت: (این کتاب) دارای ظرافتی به دور از پیچیده‌گویی و حاصل تفکر جذاب دیسکی است.

دافنه مرکین، نویسنده این مقاله نیویورک تایمز می‌گوید: کاش آدم‌های بیشتری شبیه به دیسکی فکر می‌کردند. در آن صورت دنیا بخشنده‌تر، کمتر سطحی و بی‌نهایت جای جذابتری بود. 

کلارک این کتاب را در صفحه اینستاگرام خود با ۲۷ میلیون فالوئر معرفی و آن را کتابی شوخ‌طبعانه، اندوهناک، دارای نگاهی عمیق و خردمندانه توصیف کرد. این پست اینستاگرامی نظر دکتر ایان پترسون، شاعر و استاد دانشگاه را جلب کرد که تا زمان مرگ دیسکی همسر او بود.

پترسون از طریق BBC World Service خطاب به کلارک گفت: «شگفت‌انگیز بود وقتی تصویر تو را دیدم که آن کتاب را به دست گرفته‌ای. ناگهان یاد زمانی افتادم که جنی زنده بود و با هم سریال بازی تاج وتخت را تماشا می‌کردیم.»

همسر پترسون یکی از طرفداران این مجموعه تلویزیونی بلند بود که کلارک در آن نقش دنریس تارگرین، مادر اژدها را بازی می‌کرد. به گفته پترسون، این فانتزی بود که در آن سریال، جنی را جذب می‌کرد. 

پترسون گفت: «جنی واقعا دوست داشت مادر اژدها باشد و او کاملا مجذوب این ایده بود. نمایش‌های خوب تعقیب و گریز پلیسی یا چیزهایی مثل سریال بازی تاج و تخت به شما کمک می‌کنند که ذهن خود را از نگرانی‌ها و اضطراب‌ها پاک کنید.»

همان‌طور که مشخص شد، مجموعه مقالات دیسکی نیز خاصیتی مشابه برای املیا کلارک در دوران همه‌گیری کرونا داشت.

تشنه دانستنِ بیشتر

امیلیا کلارک می‌گوید: نکته اصلی جنی در این کتاب همین بود. من همراه او به زمان گذشته سفر کردم تا کتابی را بیابم که در این دوره زمانی حقیقتا من را از خودم بیرون آورد. به خودم آمدم و دیدم تشنه آن هستم که بدانم جنی واقعا که بود و زندگیش چگونه بود. 

تاملات شخصی دیسکی که در آن‌ها اغلب مرور کتاب‌ها را به عنوان نقطه شروع در نظر گرفته است، بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۴ نوشته شده‌اند. در آخرین یادداشت با عنوان «تشخیص» دیسگی لحظه‌ای را با مخاطبش در میان گذاشته که متوجه می‌شود به سرطان ریه غیر قابل درمان مبتلا است و آن را با یک شوخی بیان می‌کند. پترسون همسر دیسکی که هم آن موقعیت را به یاد می‌آورد: «دکتر گفت که می‌دانید که به سرطان مبتلا شده‌اید. جنی گفت: «عجب پس بهتر است بروم و شیشه (ماده مخدر) بپزم.» اشاره او به سریال برکینگ بد بود که بیشتر مردم آن را دیده‌اند، اما پزشک متخصص سرطان آن را ندیده بود.»

دارویی برای تقویت روح و روان

دیسکی توانسته بود نگاهی رک و شوخ‌طبعانه به مرگ داشته باشد، همان‌طور که در یادداشتی در مورد گورستان‌ها، تابوت‌ها و خاکسپاری‌ها در سال ۱۹۹۴ چنین کرده بود.

این موضوع مورد علاقه کلارک است و درباره آن می‌گوید:‌ این مقاله مرا از خنده روده‌بُر کرد. و این مطلب به وضوح پیش از تشخیص سرطان او نوشته شده است. 

نویسنده در این مقاله از ارزش‌های نسبی یک برنامه خاکسپاری اشتراکی و یک کفن پشمی طبیعی برای مرگ خودش در آینده نوشته است. او همچنین درباره مرگ پدرش وقتی که ۱۷ ساله بود تامل می‌کند؛ تجربه‌ای که کلارک با آن ارتباط برقرار کرده است. 

کلارک می‌گوید:«او طوری درباره مرگ می‌نویسد که باعث می‌شود حس کنید همه چیز روبه‌راه است.» او ادامه می‌دهد: «من چهار سال پیش پدرم را از دست دادم ولی احساسم این است که همین دیروز بود. و از زمان مرگ او من بسیار به مرگ و رفتن او فکر می‌کنم.  بنابراین خواندن نگاه جنی دیسکی درباره مرگ واقعا مانند دارویی برای تقویت روح و روان بود.» 

پترسون، همسر دیسکی، در سراسر این مجموعه مقاله‌ها حضور دارد اما تنها به عنوان «شاعر» او را می‌شناسیم. یک «ناشناسی مرموز» که خود پترسون از آن لذت می‌برد.

این ناشناس بودن زمانی از میان رفت که پترسون برای همسر فقیدش سوگنامه نوشت. مرثیه او که شعری با عنوان هیچیِ بسیار بود، در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه فوروارد برای بهترین تک شعر شد.

پنج سال پس از مرگ دیسکی، همسرش می‌اندیشد که چگونه «خواندن این کتاب‌ و این‌گونه حرف زدن درباره‌اش، او را با قدرت زیاد برمی‌گرداند.» 

کلارک هم موافق این ایده است: «این گونه ما (بعد از مرگ هم) به حیات‌مان ادامه می‌دهیم.»

برچسب‌ها