همشهری- نیلوفر ذوالفقاری: برای آنها که روزگارشان با کلمهها، نوشتهها، کتاب و ادبیات میگذرد، دورههای مختلف زندگی، چه سخت و چه آسان، با ادبیات سپری میشود. برای اسدالله امرایی که سالهاست سراغ نوشتن و ترجمه رفته، سختی روزهای کرونایی با رفتن سراغ ادبیات تحملپذیر شده است. او از آثار مهم ادبیات جهان میگوید که از دورههای تاریخی مهم مانند جنگها و بیماریها تأثیر گرفتهاند و معتقد است ادبیات میتواند روشنیبخش روزگار ما باشد.
- بهنظر شما شعر و ادبیات میتوانند در روزهای سخت، پناه علاقهمندان بهخود باشند؟
ادبیات و فرهنگ و هنر بهویژه شعر، داستان، موسیقی و نمایش همیشه در روزگار سختی و عسرت، روشنیبخش زندگی آدمهای روزگار ما بوده و هستند، حداقل در این یک مورد خاص میتوان گفت که همه جای جهان اینگونه است. ادیبان در بزنگاههای تاریخی به یاری مردم آمدهاند و با خلق آثار امیدبخش در روزهایی که اندوه و هراس بر جان مردم مستولی شده است، پناهگاهی برای آنان هستند. خالقان این آثار بهعلت آنکه در خلوت به آفرینش هنری خود میپردازند، شاید کمتر از نظر روحی آسیب ببینند اما خلق و خوی آنها متاثر از وضع معیشت و روزگار مردم است.
- در روزگار کرونایی ادبیات چه کمکی میتواند به ما مردم بکند؟
تنها راه مقابله با ویروس کرونا طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت و به تبع آن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رعایت بهداشت فردی و شستوشوی دستهاست و دوری از اجتماعات و پرهیز از رفتوآمدهای غیرضروری. اما این راه صرفاً به سلامت جسمی و بدنی محدود میشود. در بعد روانی هنر و فرهنگ در انواع و اقسام اشکال از کتاب و نشریه تا فیلم و موسیقی کمک بزرگی بوده است. در مواقعی که استرس داریم باید درنظر بگیریم که چه کارهایی مثل گوش دادن به موسیقی انجام دهیم؟ محققان دانشگاهی و روانشناسان توصیه میکنند در مواقع استرس باید مطالعه کرد. تحقیقات آنها نشان داده است که مطالعه در مقایسه با موسیقی، پیادهروی و حتی نوشیدن قهوه بهترین روش برای غلبه بر استرس است. کتاب، این یار همیشه مهربان، در این شرایط به مهار احساسات منفی و عبور از بحران کمک شایانی میکند.
- خانهنشینی فرصتی شد برای گرایش عمومی به ادبیات. شما رفتن سراغ چه آثاری را در این موقعیت پیشنهاد میکنید؟
بله، من گمان میکنم این اقبال بیشتر به این علت است که امکانات خرید کتاب با تخفیف و ارسال به در منازل، ترویج گسترده نرمافزارهای کتابخوانی چه عمومی و چه خاص ناشران، کمک زیادی به گسترش کتابخوانی در این ایام کرده است. نسخههای صوتی کتابها هم بیتأثیر نبوده است. من شخصا کتاب خاصی را پیشنهاد نمیکنم چون یقین دارم علاقهمندان کتاب و کتابخوانی از شعور بالایی برخوردار هستند.تنها توصیهام این است که سراغ آثاری بروند که دوستشان دارند و در واقع بهخود فرصت بدهند که این علایق و تمایلاتشان بیشتر صیقل بخورد. ادبیات کلاسیک ایران و جهان و ادبیاتی که به دورههای عسرت و پاندمی پرداخته و راههای رفته دیگران را نشان میدهد ادبیات امیدبخشی است.
- خودتان در زمانهایی که حال روحی مناسبی ندارید، سراغ خواندن میروید یا نوشتن؟
معمولا به سراغ نوشتن میروم. اگر هم حوصله نوشتن نباشد، خواندن بهترین راه است. البته نه توهم دارم و نه توصیههای بلندپروازانه. در وضعیت سخت و دشوار معیشتی مردم چنین توصیههایی به ضدخود بدل میشود. این توصیهها عمدتا برای افرادی است که خانهنشین هستند و امکان خواندن دارند.
- بهنظر شما این شرایط جمعی تجربهنشده و تبعات آن، چه ردپایی بر ادبیات ما باقی خواهد گذاشت؟
البته این شرایط در شکلهای مختلف بیشتر تجربه شده بود. سالهای وبا، طاعون، دربهدریها و بیجا شدن حاصل از جنگهای داخلی و فشار و تحریم اقتصادی هرکدام به شکلی خود را نشان داده است. اگر خاطرتان باشد برخی کتابها و فیلمها توصیه میشد و «طاعون» آلبر کامو، «کوری» ژوزه ساراماگو یا فیلم «شیوع» و فیلمهایی با مضامین آخرالزمانی با استقبال گسترده روبهرو شد. حتی برخی این نوع ادبیات را پیشگویانه خواندند؛ داستانهایی که در زمان خود علمی- تخیلی بهحساب میآمدند و حالا به واقعیت بدل شدهاند. ادبیات ما هم بهنظرم کمکم به سمت تأثیرپذیری از کرونا پیش خواهد رفت.
- روزهای کرونایی برای شما چطور گذشت و به چه کارهایی مشغول بودید؟
روزهای سختی بود، مدام دوستان و آشنایان خود را از دست میدادم. بسیاری از نامداران عرصه هنر و ادبیات را از دست دادیم و نتوانستیم تسلیبخش خانوادههایشان باشیم؛ انسانهای بینظیری که هرکدام ستونی برای جامعه فرهنگی بهحساب میآمدند. خودم در این مدت مدام کار کردهام که حاصلش بهزودی معلوم خواهد شد؛ ترجمه کردهام، کتاب خواندهام، کتاب خریدهام و معرفی کردهام. مدتی کارگاههای ترجمه برگزار کردم که بهعلت شیوع بیماری و محدودیتهای تردد، آن را بهصورت آنلاین اداره کردم. در فضای مجازی تا توانستهام به معرفی کتاب و مناسبتهای فرهنگی پرداختهام. از خواندن کتاب و نشریات ادبی و معرفی آنها به دوستان کم نگذاشتهام. برخی از آنها را برای انتشار ترجمه کردهام و برخی را صرفا برای آشنایی دوستانم و خواندن در محافل خصوصیتر. بهطور متوسط روزانه ۸تا ۱۰ساعت خواندهام و ترجمه کردهام، البته نه بهصورت پیوسته. خواندن مجلات ادبی خارجی و مکاتبه و مصاحبه با نویسندگان و شاعران از آن جمله است.
- شاعر و نویسنده چقدر و چگونه از شرایط اجتماع و دورهای که در آن زندگی میکند، تأثیر میپذیرد؟
انسان در هر صورت از محیط طبیعی و اجتماعی خود تأثیر میپذیرد و نویسندگان و شاعران هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما تأثیرپذیری نویسنده و شاعر در شعر او است و در تیزتر شدن شاخکهای آفرینش ادبی. نویسنده بهدلیل خلاقیت خود ضمن تأثیر پذیرفتن از شرایط، تجربیات را در قالب داستان و شعر و نمایش با آفریدههای خود تجاربش را به گروه مخاطب گستردهتری منتقل میکند. البته همه اینها در شرایط عادی است و باید علاوه بر مردم مسئولان حکومت هم کمک کنند تا این شرایط دشوار را به سلامت طی کنیم. یکی از راههایی که میشود بر این بحران غلبه کرد و از فشار مالی بر خانوادهها و افراد کتابخوان کاست، گسترش فعالیت کتابخانهها در این ایام و ارائه خدمات آنلاین به خوانندگان است. این خدمات از ارسال کتاب برای اعضای کتابخانهها گرفته تا اعلام کتابهای جدید و عناوین جدیدی که به کتابخانهها اضافه شده و تشکیل گروههای کتابخوانی و بحث و نظر است. البته شاهد هستیم که برخی از کتابفروشیها و انتشاراتیها با تشکیل جلسات دورهمی و گروههای فرهنگی در شبکههای مجازی این کار را انجام میدهند.
- این روزها خواندن چه شعر یا داستانی حال شما را بهتر میکند؟
شعرها و داستانهای دوستان جوانم که با همه مشکلات موجود، اعم از اقتصادی و سیاسی پا به این راه گذاشتهاند و کشف استعدادهایی که در اقصینقاط کشور پراکنده شدهاند و خواندن آثار ادبی کلاسیک خودمان. از کتابهای حال خوب کنی مثل سعدی و مولانا گرفته تا استادان شعر و ادب امروز، همه و همه حال مرا خوب میکند. همین که در این شرایط وحشتناک کسانی پیدا میشوند که هم حال خودشان را خوب میکنند و هم به فکر جامعه هستند، نکته بسیار مثبتی است.
- در تاریخ ادبیات جهان شرایط خاصی مثل همهگیری بیماری، قحطی و جنگ چطور بازتاب داشته است؟
ببینید! بسیاری از آثار درجه اول جهانی حاصل همین دورههای فلاکت و مصیبتهای عمومی است. قصههای کنتربری زمانی شکل میگیرد که مردم از وبا و طاعون گریختهاند، بخش بزرگی از ادبیات آمریکا در دوران رکود اقتصادی بزرگ در دهه ۳۰ و بعد جنگ جهانی است. فقط اگر تیتروار بخواهیم بشماریم، صفحات روزنامه کم میآید. وداع با اسلحه، طاعون، کرگدن، کوری، سلاخ خانه شماره پنج، خوشههای خشم، جنگ و صلح، در غرب خبری نیست و... .
داستانهای ناگهان - نشر گویا - از متن کتاب: «وقتی یکی از من شغلم را میپرسد، از خجالت آب میشوم، خون بهصورتم میدود و رنگ به رنگ میشوم. به تته پته میافتم. من - آن هم کسی که به حفظ ظاهر و خویشتنداری معروف است - به آدمهایی که خیلی راحت میگویند (من بنا هستم) حسودیم میشود. به کتابدارها، آرایشگرها، نویسندگان و سادگی بیان آن مشاغل و به همه حرفههایی که گویا هستند و نیازی به توضیح و تفسیر ندارند، رشک میبرم.»
پیژامه همینگوی - نشر گویا - از متن کتاب: «همینگوی برگشت و به ما زل زد. سرمان را پایین انداختیم و خندهمان را فروخوردیم. آیا همینگوی تن به ابتذال بقیه میدهد؟ من چی؟ معلمها فقط محض تفریح و خوشگذرانی این کار را کردند. شاید احمقانه باشد، اما خوب ضرری برای کسی نداشت. چشمغره نمیرفتند، ویرم گرفته بود بلند شوم از سر میز، بروم به معلمها بپیوندم. پیژامهای قرمز بگیرم و بپوشم اگر بشود.»