پای صحبت‌های مرجانه گلچین، بازیگر توانمندی که از نقش‌های جدی به ستاره نقش‌های کمدی تبدیل شده است.

همشهری- الناز عباسیان: خوب کردن حال مردم یک هنر است. حال مردمی که این روزها تعریف چندانی ندارد و کرونا و مشکلات اقتصادی خنده از لب‌هایشان گرفته است. و این قدرتِ هنر است که می‌تواند در شکل‌های مختلف روحیه و انرژی برای شاد زیستن را در کالبد افراد تزریق کند. در شب‌های اخیر شاهد پخش سریالی طنز با فضای مفرح و نقادانه با عنوان «بوتیمار» با هنرنمایی بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون، مرجانه گلچین بودیم؛ بازیگری که هنرش در خلق صحنه‌های خاص و حال خوب کن است. گلچین نیاز به معرفی ندارد چراکه از ابتدای جوانی چهره و صدایش برای مخاطبان آشنا بوده و هنوز مردم با سریال «آیینه» او خاطره دارند. با انگیزه مرور احوالات این روزهای او گفت‌وگویی کوتاه با او کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

  • در همین ابتدا اجازه دهید بپرسیم در این روزهای سخت که حال مردم تعریف چندانی ندارد، پخش سریال‌های طنز تا چه حد می‌تواند برای خلق لحظات شاد و مفرح مؤثر واقع شود؟

مردم در این روزها بیش از هر زمان دیگری نیاز دارند که بخندند و مقداری از مشکلاتشان شاید اینگونه تقلیل پیدا کند. به‌نظرم برای درمان ذهنی مردم با این همه معضلات و مشکلات نیاز است که فیلم‌های کمدی بیشتری ساخته شود. البته باید با نگاهی کارشناسانه، نیازسنجی کرده و بررسی کنند که چه نوع کمدی باید ساخته شود تا روان مردم را التیام دهد. طبیعتاً من در حرفه خودم به‌عنوان بازیگر این مسئولیت را دارم که به بهترین شکل ایفای نقش کنم.

  • از سریال بوتیمار و این کمدی اجتماعی برایمان بگویید. این سریال چقدر همسو با مشکلات مردم جامعه ما بود؟

این سریال، یک‌سریال کمدی با نگاه به مسائل روز اجتماعی و اقتصادی و زهرخندی به گرفتاری‌هایمان بود. بوتیمار، قصه زندگی روزمرگی‌های ماست؛ آدم‌هایی که با مشکلات بسیاری دست‌به‌گریبان هستیم و روزگار می‌گذرانیم. برخی از ما مثل پرنده بوتیمار زندگی می‌کنیم، همیشه نگران داشته‌هایمان هستیم که مبادا همین اندک داشته‌هایمان هم تمام شود و به همین‌خاطر از آنها استفاده نمی‌کنیم و درنهایت به جایی می‌رسم که می‌بینیم اصلا زندگی نکرده‌ایم. من به‌عنوان مادر خانواده مثل تمام مادرهایی که مابازای آن در این جامعه بسیار است طبیعتاً دغدغه فردای بچه‌ها و مسائلی از این دست را داشتم.

  • گرچه این سریال در برخورد با ماجراهای روز جامعه قصه تازه‌ای نداشت اما در برخورد با شرایط کرونا در اجتماع بیش از سریال‌های فعلی دغدغه داشت. این‌طور نیست؟

بله، همینطور است؛ حقیقت این است که برای شکل‌گیری درام در کل دنیا، سوژه‌های اندکی وجود دارد. این نگاه‌های متفاوت به این سوژه‌هاست که آن اثر را متفاوت می‌کند. این سریال شاید قصه جدیدی نداشت اما به دغدغه‌های مردم از دیدگاه جدیدی با توجه به شرایط جدید به‌وجودآمده نگاه می‌کرد. قصه این سریال در دوران کرونا می‌گذشت و تجربه این کار برای من خیلی عجیب بود چراکه رعایت‌ پروتکل‌های بهداشتی، آن‌هم در کنار گروه تقریبا ۵۰ نفره، کار را بسیار سخت‌تر کرده بود. سعی کردیم نکات ریزی که مربوط به همین موضوع کرونا می‌شود را در قصه‌مان رعایت کنیم. مثلاً کسانی که در خانواده‌ها خیلی به رعایت پروتکل‌های بهداشتی پایبندند همین مادران هستند. من در نقش یک مادر چنین رفتاری دارم و مدام به فرزندانم گوشزد می‌کنم که ماسک بزنند و در واقع این جنبه رعایتی را به‌نوعی روی دوش مادر انداخته‌اند که من آن را بازی می‌کردم.

  • از سختی‌های کار در زمان کرونا بگویید. شنیدیم که شما ابتدا به‌خاطر کرونا و شرایط جسمانی مادر بزرگوارتان پیشنهاد این نقش را رد کرده بودید.

بله، من به‌خاطر کهولت سن مادر عزیزم، زهرابانو، ابتدا از پذیرش این نقش ترسیدم چون اگر اتفاقی برای من می‌افتاد یک گروه ۵۰‌نفره یا خانواده‌ام را هم مبتلا می‌کردم. به‌خاطر شرایط مادرم نزد آقای مهران مهام، تهیه‌کننده محترم رفتم تا پیشنهاد را رد کنم. به هر حال شرایط سختی بود. در همان زمان مادرم چند پرستار عوض کرده بود و هیچ‌کس هم مثل خود من نمی‌توانست از مادرم مراقبت کند. گروه هم قرار بود 3ماه شمال کشور اسکان داشته باشد. بنابراین به آقای مهام گفتم با همه علاقه‌ای که برای بازی در این مجموعه دارم اما همچنان می‌ترسم چون نمی‌توانم مادرم را تنها بگذارم. ایشان هم لطف کردند و پیشنهاد دادند که مادرم را هم با خود ببریم و به این ترتیب کار را پذیرفتم. مادرم در این چندماه در کنار من بود و خداروشکر راضی بود و اصلا اذیت نشد.

  • در یک سال و اندی اخیر که شیوع ویروس کرونا محدودیت‌های اجتماعی بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده و بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی و هنری تعطیل شده‌اند، هنرمندان زیادی متضرر شده‌اند. به‌نظر شما راه برون‌رفت از این بحران حداقل برای هنرمندان چه می‌تواند باشد؟

بله، همان‌طور که اشاره کردید هنرمندان زیادی، به‌ویژه در عرصه تئاتر و موسیقی از کرونا لطمه دیدند. خیلی از این عزیزان در شرایط بد اقتصادی قرار دارند. البته این روزها مسائل و فشارهای اقتصادی همه را اذیت می‌کند. اگر از خانه بیرون نرویم شب شام نداریم و اگر بیرون برویم مرگ تهدیدمان می‌کند. البته من جزو خوش‌شانس‌هایی هستیم که در این شرایط بحرانی که تولید پایین آمده است می‌توانم سهمی داشته باشم. از این بابت هم خدا را شکر می‌کنم. امیدوارم مسئولان از این قشر حمایت واقعی کرده و البته در برای همه مردم چاره درستی بیندیشند. مهم‌ترین اقدام هم واکسیناسیون همگانی است که خطر ریسک و ابتلا را به حداقل می‌رساند. به لحاظ معیشتی هم باید برای دروه‌های بیکاری این عزیزان مثل تمام دنیا راهکاری مناسب پیش بگیرند.

  • با توجه به سابقه درخشان شما در ایفای نقش‌های جدی از دهه‌های گذشته تاکنون، خودتان بازی در نقش‌های طنز را دوست دارید یا اساسا این روزها پیشنهادهایی که به شما می‌شود طنز است؟

در حقیقت دوست دارم نقشی را بازی کنم که از خودم خیلی دور باشد و هرچه سخت‌تر، بهتر است؛ حتی شخصیت منفی که شاید از شخصیت واقعی من دور است. البته در لابه‌لای کارهای کمدی، کار جدی هم کرده‌ام و «نفس گرم» از این دست است ولی دوست دارم نقش‌های متفاوت بازی کنم. یک‌بار با استاد مرحوم محمدعلی کشاورز کاری بازی کردم که درباره باند اعتیاد و موادمخدر بود و در آن کار همسرشان بودم. این از معدود نقش‌های منفی‌ای من بود که متأسفم دیگر تکرار نشد.

  • به‌نظرتان مخاطبان کدام ژانر را از شما می‌پسندند؟

مردم مرا در کمدی بیشتر دوست دارند، شاید به‌خاطر این که دیگر دوست ندارند از غم و غصه بشنوند و ببینند.

  • از دوست داشتنی‌ترین نقش‌هایتان بگویید.

نقش‌هایم در «شاهگوش» و «بزنگاه» را خیلی دوست دارم. چون بعد از ۹ سال دوری از دنیای بازیگری در بزنگاه با یک نقش کمدی به صحنه برگشتم و در شاهگوش هم همکاری با آقای میرباقری ارزشمند بود. در میان نقش‌های جدی‌ام هم «شب بیست‌ونهم»، «چشم هایم برای تو» و نفس گرم را بیشتر دوست دارم. نفس گرم پس از چندین بازی من در نقش‌های کمدی و طنز، اتفاق افتاد و این تفاوت شخصیت برای خودم و مخاطب جذاب بود.

  • با نگاهی به صحبت‌ها و سبک زندگی‌تان به‌خوبی می‌توان دریافت که زندگی را چندان سخت نمی‌گیرید و به‌دنبال زندگی آرام و به دور از استرس هستید و حتی به دیگران هم پیشنهاد می‌کنید. این‌طور نیست؟

آرامش و دلخوشی به‌نوعی بزرگ‌ترین سرمایه زندگی‌ محسوب شده و برای من هم همیشه در اولویت بوده است. دوست دارم با گروهایی کار کنم که حین همکاری، آرامش داشته و به دور از استرس باشم. از این‌رو کارنامه کاری افرادی که با آنها کار می‌کنم برایم مهم است.
 

مادر؛ تمام دلخوشی و سرمایه زندگی ام 

با نگاهی به پست‌های مرجانه گلچین در فضای مجازی پیداست که بیشترین وقتش را صرف خدمت و همراهی با مادرش می‌کند. خودش از این ارادت این چنین می‌گوید: «هر فردی در زندگی، به چیزی وابستگی و دلخوشی دارد، تمام دلخوشی و سرمایه زندگی من هم مادرم زهرابانو است. کسی که در تمام این دوران از او عشق و محبت گرفته‌ام و سعی کرده‌ام همین عشق را به‌خودش بازگردانم. هرآنچه انجام داده‌ام جبران ذره‌ای از محبت‌ها و زحماتش نیست. ان‌شاءالله خداوند عمر با عزت به مادرم عطا کند. وظیفه همه ماست که با عشق و محبت به پدر و مادرمان که رنج‌های زیادی را کشیده‌اند رفتار کنیم. خدارا شاکرم که لایق خدمت عاشقانه به مادرم هستم».