همشهریآنلاین - روناک حسینی: مردم معمولی که اغلبشان زن هستند، ناگهان یک روز صاحب تواناییهایی خارقالعاده میشوند. آنها کمکم قدرتهایی عجیب در خود پیدا میکنند و در این میان، هر کدام گرفتار سرنوشتی غریب میشوند. بعضی به شکل مرموزی ناپدید میشوند، برخی به قتل میرسند و بعضی دیگر ناچار تواناییهای خود را پنهان میکنند.
در لندن عصر ویکتوریایی زنانی با آستینهای پفی و دامنهای پرچین، در مشتشان آتش درست میکنند، چیزها را منجمد میکنند، اجسام را خرد میکنند و چیزهایی از این دست که بیشتر در فیلمهای ابرقهرمانی دنیای سینمایی مارول (MCU) نظیرشان را دیدهایم.
تعدادی از این زنان در محلی به نام یتیمخانه دور هم جمع شدهاند و هدایت این یتیمخانه بر عهده زنی بزنبهادر با قدرت پیشبینی آینده به نام آمالیا ترو با بازی لورا دانلی است که تا قسمت آخر نیمفصل، سریال چیزی از ماموریت او و دلیل دور هم جمع کردن این زنان به ما نمیگوید. دوست صمیمی و دستیار او، پننس ادیر با بازی آن اِسکلی، مخترعی بااستعداد است که میتواند امواج انرژی را ببیند و آن را در مسیر دلخواهش هدایت کند. او و دکتر هوراشیو، پزشکی با توانایی جادویی برای درمان بیماران، با بازی زاکاری مومو تنها کسانی هستند که از ماموریت آمالیا باخبرند. صاحب اصلی یتیمخانه هم، لاوینیا بیدلو با بازی اولیویا ویلیامز، زنی است از طبقات بالای اجتماع که باز هم تا پایان نیمفصل، چیزی از ارتباط او و آمالیا ترو برای ما روشن نیست.
در مقابل این شهروندان با تواناییهای خارقالعاده، گروهی به رهبری لرد گیلبرت ماسن با بازی پیپ تورنس قرار دارند که به بهانه محافظت از سلطنت، به دنبال از بین بردن این افراد و منشأ قدرت آنها هستند. ظاهرا گروه دیگری هم به دنبال پیدا کردن منشأ این قدرتها، شهروندان خارقالعاده یا عجیب و غریبها را میدزدند و آزمایشهایی روی آنها انجام میدهند. در این بین، عدهای از مردم که از ناشناخته بودن این اتفاقها هراساناند، سعی در حذف و نابودی شهروندان خارقالعاده دارند.
در پنج قسمت ابتدایی سریال، ما شاهد نمایش قدرتهای فراطبیعی زنان، زد و خورد میان عجیب و غریبها (در سریال آنها را Touched صدا میزنند) و دشمنانشان و خردهروایتهایی هستیم که گرهی از آشفتگی شیوه قصهگویی سریال برای ما باز نمیکنند. در واقع روایت درهم و برهم داستان، علیرغم جذابیتهای بصری و برانگیختن حس کنجکاوی، تاحدودی خستهکننده است. شما مشتاق تماشا و شنیدن داستانید، اما چینش روایت به شکلی است که گویی نویسنده و کارگردان مدام در حال طفره رفتن از گفتن اصل ماجرا هستند. در این بین احتمالا خط روایی اصلی را گم کنید، به سختی متوجه روابط شخصیتها شوید یا نسبتها را از یاد ببرید. در این صورت به گیرندههای خود دست نزنید، چون اشکال از شما نیست. البته اگر صبوری به خرج دهید و تا انتها کنجکاو بمانید، در قسمت آخر نیمفصل، تا حدود زیادی از ماجرا سردرمیآورید. اما در نهایت باید بیشتر منتظر بمانید، چون جاس ویدون، سازنده اصلی سریال، از ادامه پروژه انصراف داده است.
ویدون، یکی از نویسندگان انیمیشن محبوب «داستان اسباببازی ۱۹۹۵» و نویسنده و کارگردان «اونجرز ۲۰۱۲» است و البته عمده شهرت خود را مدیون ساخت سریال «بافی؛ قاتل خونآشامها ۱۹۹۷-۲۰۰۳» است. جاس ویدون همینطور پس از مرگ دختر زک اسنایدر، جای او را در کارگردانی لیگ عدالت ۲۰۱۷ گرفت و بعد از آن، سر و صدای اتهاماتی علیه او میان همکارانش بلند شد. عدهای از همکاران او را به آزار و اذیت و سوءاستفاده از قدرت متهم کردند و همسر سابق او کی کول نیز گفت که ویدون فرد متظاهری است که خود را طرفدار حقوق زنان نشان میدهد اما در حقیقت جور دیگری رفتار میکند. ظاهرا این اتهامات در کنار رفتن از تیم سازنده این سریال موثر بوده، هرچند ویدون دلیل جدا شدن از تیم را مسائل مربوط به پاندمی کرونا اعلام کرد.
پس از ویدون، فیلیپا گازلت از اعضای تیم تولید، نقش شورانر سریال را بر عهده گرفت و ظاهرا این اولین تجربه او در این نقش است. گازلت، فیلمنامهنویس بریتانیایی، یکی از نویسندگان فیلم کمدی-رمانتیک و علمی-تخیلی «چطور با دخترها در مهمانیها گپ بزنیم ۲۰۱۷» است که از داستان کوتاهی به همین نام از نیل گیمن اقتباس شده است که در همان سال برای نمایش در بخش خارج از مسابقه هفتادمین جشنواره فیلم کن انتخاب شد. او همینطور یکی از نویسندگان فیلم «مریم مجدلیه ۲۰۱۸» با بازی رونی مارا و واکین فینیکس است.