همشهری- بهنام سلطانی: در اتاقهای کوچک و نمور پشتقفسها و بدون اعتنا به بوی تند و تیزی که گاهی متعفن میشود و فضای باغوحش را پر کرده، لقمهها را آماده میکنند؛ مثل آشپزهایی که هر روز باید شکم یک جماعت پرخور و شکمباره را سیر کنند در این اتاقکها محبوس ماندهاند. کمی آنطرفتر حیوانات وحشی که بوی غذا به مشامشان خورده، انتظار آنها را میکشند و دهانشان باز است. لقمهها را با دستان لرزان و با قاشق در دهان حیواناتی میگذارند که افراد عادی از شعاع چند متری آنها رد نمیشوند. شغلشان مراقبت از این حیوانات است و غذا دادن بهگونههای وحشی فقط بخشی از شغل پرمخاطره و دلهرهآور آنها بهشمار میرود.
تخصص و حواس جمع
خودشان را «مراقب» معرفی میکنند. مراقبها برای گونههای جانوری که در باغوحش از آنها نگهداری میشود، غذا تهیه میکنند و برای رفت و روب داخل قفسها جانشان را به خطر میاندازند. آنها با جانشان معامله میکنند. کافی است هنگام غذا دادن مورد هجوم شیر و پلنگ و سایر حیوانات وحشی قرار بگیرند یا هنگام باز و بسته کردن در قفسهای توری درنگ کنند. اگر در یکی از این قفسها بهطور ناگهانی باز شود یا هنگام غذادادن به حیوانات وحشی دستشان طعمه قرار بگیرد راه فرار ندارند. مراقبها با صدم ثانیهها سر و کار دارند و هنگام کار در باغوحش چشم از حیوانات داخل قفس بر نمیدارند.
شهرام حقیقتنیا، یکی از مراقبهای کهنهکار باغوحش ارم است که ۲۵ سال از خرسهای قهوهای مراقبت کرده و آنها را به اسم صدا میکند. او میگوید: «برخلاف تصوری که عموم دارند مراقبت از گونههای مختلف جانوری کار سختی است و تخصص میخواهد. همین خرسهایی که میبینید یک برنامه غذایی مشخص دارند که شامل میوه و سبزی و پروتئین میشود و هر روز باید نان و عسل بخورند. خرسها پنجههای نیرومندی دارند و اگر کمتر از نیم متر با آنها فاصله داشته باشید در چنگال آنها گرفتار خواهید شد.»
خرسهای قهوهای با مراقبها که از بدو تولد کنارشان بودهاند، مهربانترند اما طبیعت این گونه جانوری وحشی است. کافی است بیش از حد گرسنه باشند یا بنا به شرایط محیطی عصبانی شوند، آن وقت دیگر تفاوتی بین آشنا و غریبه قائل نیستند و در چشم بر همزدنی حمله میکنند.
حیوان چهار و نیم تنی
بعد از عبور از قفس شیرها و پلنگها و فاصلهگرفتن از محل نگهداری شامپانزهها به ضلع غربی باغوحش ارم و محوطه تابستانی فیلها میرسیم. اوضاع در این قسمت کمی آرامتر است و بهنظر میرسد مراقبین فیلها در مقایسه با مراقبین شیر و پلنگ کار آسانتری دارند اما چنین تصوری باطل است؛ چرا که فیلها هم جزو گونههای خطرناک جانوری به شمار میروند و مراقبت از آنها شرایط خاصی را میطلبد. پوست بدن فیلها در فصل تابستان ترک میخورد و به همین دلیل سیستم مهپاش مدام باید روشن باشد تا پوست فیلها را مرطوب کند. فیلها از ناحیه ناخن هم بهشدت آسیبپذیرند و به همین دلیل سالی یکبار باید ناخن آنها گرفته شود. این کار بدون حضور کارشناس آلمانی امکانپذیر نیست. فیلها با دستور کارشناس دست و پایشان را بالا میبرند تا مراقبها ناخنشان را بگیرند اما نزدیکشدن به فیل چهار و نیم تنی دل شیر میخواهد.
محمدحسن حسینی، مدیر اجرایی باغوحش ارم میگوید: «فیل حیوانی است که گاهی با انسان خو میگیرد اما بهطور غریزی وحشی است و هنگامی که رم میکند باید مراقب را از آنها دور کرد. برای همین دور تا دور محوطه تابستانی فیلها با کابل برق فشار قوی پوشش داده شده تا جلوی خروج حیوان از محوطه را بگیرد». شغل مراقبها مثل هر شغل دیگری نقاط تاریک و روشن بسیاری دارد. بخش لذتبخش کار آنها این است که بهرغم همه مخاطرات، با حیوانات ارتباط عاطفی برقرار میکنند و همه آنها را به اسم میشناسند. مثلا شیرهای ماده را به نام کاترین و یگانه صدا میکنند و نام شیرهای نر را هم آرش و اصلان گذاشتهاند. همه گونههای جانوری در بدو ورود به باغوحش شناسنامهدار میشوند. مایکروچیپهایی که توسط دامپزشک در بدن آنها کار گذاشته میشود، حکم شناسنامه را دارد و نام و سن و موقعیت جغرافیایی حیوان را هم نشان میدهد. مراقبها گاهی در نامگذاری حیوانات نقشآفرینی میکنند. این روشنترین نقطه شغل کسانی است که روزیشان را از دهان شیر بیرون میکشند.
دور از قفس
در باغوحش پارک ارم تمهیداتی برای حفاظت از جان مراقبها درنظر گرفتهاند اما کافی نیست و از مخاطرات شغل آنها کم نمیکند. مثلا قفس شیرها را با شیشههای سکوریت که یک لایه لمینت روی آنها چسبیده شده، پوشاندهاند تا جلوی ضربات محکم شیرها را بگیرد. با این حال سیستم حفاظتی باغوحش پارک ارم مثل بسیاری از باغوحشهای ایران کاملا سنتی است. با اینکه بیش از ۳دهه از ساخت این مجموعه گذشته هنوز از درهای الکتریکی که با فشاردادن یک کلید و از راه دور باز و بسته میشوند، خبری نیست. شرایط کار در قسمت شرقی باغوحش که به محل نگهداری شامپانزهها اختصاص دارد، بهمراتب سختتر بهنظر میرسد؛ جایی که به تاریکخانههای ترسناک میماند و باز و بستهکردن درهای سنگین و فولادی انرژی مضاعفی را از مراقبها میگیرد.
طاهر نیکزاد ۱۵ سال است از شامپانزههای باغوحش ارم که تعدادشان به ۸ قلاده رسیده، مراقبت میکند و هر روز غذای آنها را با قاشق در دهانشان میگذارد؛ کاری بهغایت خطرناک که هنگام عصبانیت این گونه جانوری، خطرناکتر هم میشود. او میگوید: «غذای شامپانزهها خیلی شبیه غذای انسان است. مثلا عدس پلو و چلومرغ میخورند و عسل را هم با قاشق در دهانشان میگذاریم. خطرناکترین بخش مراقبت از این گونه جانوری وقتی است که باید ناخن آنها را بگیریم و بهدستهایشان وازلین بمالیم تا ترک نخورد. شامپانزهها قدرت بدنی بالایی دارند. یک شامپانزه بالغ، ۷ برابر یک انسان قدرت دارد و اگر دست مراقب را بگیرند به آسانی رها نمیکنند. برای همین هنوز هم با ترس و استرس به آنها غذا میدهم».
نزدیکشدن به قفس شامپانزهها ریسک خطرناکی است و مراقبها برای نظافت داخل قفس باید آنها را به جایی منتقل کنند که با حفاظی از جنس ورق آهن پوشانده شده. اگر شامپانزهها از این حفاظ عبور کنند، باید منتظر وقوع فاجعه بود.
بالاتر از خطر
محمود نیکزاد، یکی دیگر از مراقبهای قدیمی باغوحش است که ۱۸ سالی میشود در بخش گربهسانها کار میکند و کارش مراقبت از شیر و پلنگ است. ناگفته پیداست که سر و کار داشتن با حیوانات درندهای مثل شیر و پلنگ تا چه حد ترسناک و خطرناک است. اینجاست که شغل مراقبها اهمیت پیدا میکند. او میگوید که مراقبها حق اشتباه ندارند و این مهمترین بخش شغل آنهاست؛ «برای نظافت داخل قفسها لازم است که شیرها و پلنگها را به داخل قفسهای دیگری که معمولا زیرزمین تعبیه شدهاند، هدایت کنیم. اگر هنگام نظافت حواسمان نباشد و در قفس باز بماند، شیرها و پلنگها وارد فضای باغوحش میشوند و جان دهها نفر که روزانه از اینجا بازدید میکنند، به خطر میافتد. مراقبها حق اشتباه ندارند و تا وقتی به سن بازنشستگی برسند، باید با این واقعیت کنار بیایند.»
تهیه غذا برای برخی گونههای جانوری مثل شیرهای عظیمالجثه آفریقایی که تعدادشان به ۴ قلاده رسیده روی دیگر سکه است و مراقبها در یک وعده غذایی روزانه بین ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم گوشت را با مهارت خارقالعادهای جلوی شیرها میاندازند. آنها گوشتها را با شگردهای خاصی از بالای فنسها به داخل پرتاب میکنند. اینجا مراقبها بهمعنای واقعی با دمشیر بازی میکنند.