همشهری آنلاین- فرشته رضایی:
تالاب انزلی این روزها همدرد دیگر تالابهای ایران است و تن خشکیده و بدون آب آن، تمنای روزهای آبی بندر را دارد؛ وقتی که کاکاییها بر بالای سرش آواز دریا میخواندند و قایقها و لوتکاها دور تا دور نیلوفرهای آبی میچرخیدند.
حالا اما قایقهای کوچک به گل نشستهاند و حتی پلهای چوبی آبکنار، روزها میزبان دامهایی است که در سطح مرداب چرا میکنند.
اکنون که جان تالاب به خطر افتاده، معیشت مردم بومی منطقه در حوزه صیادی، کشاورزی، مشاغل وابسته به گردشگری و... نیز با چالش مواجه شدهاست و کسی دلش به حال این زیبای خشکیده نمیسوزد. تالاب انزلی با ۱۱رود اصلی و ۳۰رود فرعی، جزو تالابهای آب شیرین و طبیعی کشور است و این رودها پس از آبیاری مزارع و شالیزارها، همراه با جریانهای سطحی حوضه آبریز تالاب، وارد آن میشوند. این زیستگاه بینالمللی، همچنین مهارکننده سیل، تعدیلکننده آبوهوای منطقه و زیستگاه گونههای زیادی از آبزیان، پرندگان و گیاهان است.
هشدارهایی که جدی گرفته نشد
در دهههای اخیر ورود فاضلابهای صنعتی، خانگی، بیمارستانی، ضایعات کشتارگاهی، سموم کشاورزی، پسماندها و نخالهها، گیاهان مهاجمی چون آزولا و سنبل آبی، تصرف اراضی و ساختوساز در حریم تالاب، موجب شده تالاب انزلی از سال ۱۹۹۳ در فهرست تالابهای درمعرض خطر (مونترو) قرارگیرد.
اما در روزهای اخیر تصاویر بسیار تکاندهندهای از خشکیدهشدن تالاب انزلی در شبکههای اجتماعی منتشر شدهاست؛ موضوعی که کارشناسان محیط زیست میگویند قبلا راجع به آن هشدار داده بودند.
عضو هیأت علمی دانشکده محیط زیست دانشگاه گیلان درباره دلایل و پیامدهای خشک شدن تالاب انزلی به همشهری میگوید: پیش از بحران کمآبی و خشکی تالابها در ایران، کارشناسان محیط زیست در زمینه بحرانهای تالاب انزلی هشدار میدادند. بهعنوان نمونه، آسیبهای وارده به تالابانزلی بیشتر ناشی از بیتوجهی مسئولان مربوط نسبت به ورود میلیونها مترمکعب فاضلاب خانگی و صنعتی، ساخته نشدن تصفیهخانه و کمتوجهی نسبت به ورود سموم و کودشیمیایی است.
سعید نادری میافزاید: هربار تالابانزلی از موضوعی دچار تهدید و بحران میشود؛ از ورود فاضلاب گرفته تا سنبلآبی، تصرف اراضی تالاب و ساخت سد بر جریان اصلیترین منبع آب آن. ایندرحالیاست که برای چالشهای پیشروی این تالاب باید تدابیر ویژهای اندیشیده شود.
وی اظهار میکند: بارها درباره مخاطرات محیط زیستی هشدار دادهایم، اما گویا اثربخش نیست. مشکل اصلی ناشی از نوع نگاه و مدیریت کلی حاکم بر حوزه محیط زیست کشور است که از دانش تخصصی کافی استفاده نمیکند و این نگاه در استانها و درباره تالابانزلی نیز وجود دارد. نادری ادامه میدهد: بیش از ۳ دهه است که کارشناسان مربوط درباره بحرانهای محیط زیستی در کشور هشدار میدهند، اما چندان توجهی به این هشدارهای دلسوزانه نمیشود. اساس علوم زیستی دنیا، براساس مدلسازی و پیشبینی است؛ یعنی علم این قابلیت را دارد که براساس دادهها، واقعیت ۲۰سال آینده را پیشبینی کند.
مشکل کجاست؟
این عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان ادامه میدهد: اگر یک بررسی کلی درمورد تالابهای ایران انجام دهید، به آسانی درمییابید که همه بحرانهای کنونی قبلا هشدار داده شدهبود، اما کسی توجه نکرد.
نادری عنوان میکند: وقتی تالابی مانند انزلی، که یک سیستم درهم پیچیده زیستی است، سالهاست شاهد ورود فاضلاب به آن هستیم، چرا مدیران برنامه هدفمندی برای رفع مشکلات آن نداشتهاند و فکر اساسی برای آن نشدهاست؟ سالهاست که چالشهای کنونی پیشبینی شده، اما چرا کسی پیگیر نشدهاست؟
وی اظهار میکند: برداشت بیرویه از سطح رودخانهها که رسوب و انواع آلایندهها را بهسوی تالاب روانه کرد، فعالیتهای برخی مردم محلی که از مشکلات اقتصادی رنج میبرند و از منافع نگهداشت تالاب بهرهمند نیستند و اقدامهای برخی سودجویان که چشمطمع به منافع آن دوختهاند، زمینهساز گسترش دستاندازی به تالاب و طبیعت آن شدهاست؛ موضوعی که طبیعت بعد از چند سال، نتیجه آن را به ما نشان میدهد.
چالشهای ساخت موجشکن جدید
درسالهای اخیر شاهد تشکیل پروندههای زیادی در زمینه تخریب محیط زیست تالاب انزلی درقالب زمینخواری، ساحلخواری، سدسازی بر سرچشمهها، توسعه مناطق مسکونی، صنعتی و زمینهای کشاورزی بودهایم، اما اکنون کارشناسان میگویند بخشی از خشکی تالابانزلی ناشی از موجشکن جدید است.
عضو هیأتعلمی دانشگاه گیلان دراین زمینه به همشهری میگوید: ۳۰درصد از خشکی تالابانزلی مربوط به موجشکن جدید است که با توجیه توسعه گردشگری ایجاد شده و حریم تالاب را تحت تاثیر قرارداده و سبب عدم ورود و خروج آب تالاب شدهاست.
نادری میافزاید: با وجود چند موجشکن قدیمی، نباید موجشکن جدید ساخته میشد. موجشکن جدید انزلی بدون توجیه محیط زیستی و بهصورت غیرقانونی ساخته شدهاست و باید تخریب شود. در نتیجه چنین اقدامهایی، درعوض اینکه هر ۳۰سال، یکمتر از عمق تالاب کاسته شود، درمدت کوتاهی ۳ متر از عمق تالابانزلی کم شدهاست و اکنون هم خطر خشک شدن آن را تهدید میکند.
وی ادامه میدهد: در سالهای اخیر نشستهای مختلفی در دانشگاهها، موسسههای گوناگون، دستگاههای دولتی و... درباره ضرورت حفاظت از محیط زیست و تالابها، بهویژه تالابانزلی، برگزار شده، اما برآیند آن چندان مطلوب نبودهاست. دلیلش هم این میتواند باشد که در حوزههای تخصصی به نظرات افراد صاحبنظر آنچنان که باید، توجه نمیکنند.
کمبود بودجه
نادری عنوان میکند: وقتی دلایل و ریشههای مشکلات کنونی تالابانزلی را بررسی میکنیم، درمییابیم که حالت انباشتگی دارند و مربوط به چندین سال گذشته است. درطول سالیان گذشته، بسیاری از منابع طبیعی و زیستی خود را از دست دادهایم، بدون اینکه آنها را چندان که باید، بشناسیم. وقتی آنها را نمیشناسیم، چطور باید احیا کنیم؟ به نظرم مشکل اساسی، نوع مدیریت در سطح کلان حوزههای محیط زیستی است که به ردههای پایینتر هم سرایت کردهاست.
وی عنوان میکند: چالش دیگر، کافی نبودن بودجه سازمان حفاظت محیط زیست است که موانع بسیاری در مسیر احیای تالابانزلی و همچنین دیگر منابع طبیعی و زیستی کشور ایجاد میکند.
این استاد دانشگاه اضافه میکند: تالابانزلی، بینالمللی است و هرساله پرندگان زیادی به این تالاب مهاجرت میکنند. وقتی کارشناسان جهانی مشاهده کنند که این اتفاقها براثر سهلانگاری برای تالاب رخ دادهاست، چه بسا نتوانند در شرایط حاضر، برخی کمکهای مالی را برای احیای تالاب دراختیار ما قرار دهند.