به گزارش همشهری آنلاین، جهان پیش از شیوع کرونا هم شاهد همهگیر شدن بیماریهایی بوده است. تازهترین آنها را شاید بتوان همهگیری آنفولانزای اسپانیایی در ۱۹۱۸ بود و یکی از تاثیرگذارترینها، شیوع طاعون در قرن چهاردهم که به نام طاعون سیاه یا مرگ سیاه از آن یاد میشود. اما شاید بشر مغرور به پیشرفت در دانش پزشکی، فناوریهای فضایی، ژنتیکی و غیره گمان نمیکرد ویروس تاجدار بتواند نظم برساختهاش را مختل کند، پایههای اقتصادش را بلرزاند و چنین ارزان جان عزیز شهروندان جهان را بگیرد.
هر چند با ورود واکسنها، جهان به پایان این فاجعه امیدوار شد، اما در دسترس نبودن واکسیناسیون برای همه، تاکنون نتوانسته کشورها را ایمنی جمعی مورد نظر برساند. هنوز هم روزانه شهروندان زیادی به این بیماری مبتلا میشوند و عده زیادی جان خود را از دست میدهند. اما چرا ناگهان در حالی که اغلب مردم جهان - به غیر از آنها که دغدغههای محیط زیستی دارند یا کسانی که با تماشای فیلمهای وحشت آخرالزمانی انتظار وقوع هر فاجعهای را میکشند - توقع این همهگیری را نداشتند، کرونا شیوع پیدا کرد و همه زندگی ما را تغییر داد؟ و آیا ما دوباره روی زندگی پیش از همهگیری کرونا را خواهیم دید؟
کلاوس شواپ بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد و تیهری مالهره دستیار اجرایی مؤسسه مانتلی باومتر، در کتاب کووید ۱۹؛ بازتنظیم بزرگ، مینویسند که جهان هرگز به وضعیت عادی پیش از کرونا بازنمیگردد. آنها معتقدند آثار همهجانبه همهگیری و سازوکارهای مقابله کشورها با این بیماری، چنان وسیع و عمیقند که نظم جدیدی بر جهان حکمفرما خواهد شد. این نظم جدید لزوما مطلوب، عقلانی و در جهت نجات زمین نیست، اما شاید زمینهساز آن باشد.
به اعتقاد نویسندگان این کتاب، همهگیری کرونا در زمستان ۲۰۱۹ نشان داد که حاکمان جهان چندان به ظرفیتهای بروز ریسکهایی چنین فاجعهبار اشراف نداشتهاند و توان دفاعی کشورها در برابر چنین رخدادهایی چه ضعفهایی دارد. در واقع نقاط ضعف ساختارهای بینالمللی و البته قراردادهای اجتماعی در جوامع گوناگون و ساز و کار اداره کشورها در برابر رویدادهایی این چنین، تا حدود زیادی برملا شد.
هرچند این کتاب، درباره عامل اصلی شکلگیری و انتشار این ویروس، راههای درمان و حتی پیشگیری حرفی برای گفتن ندارد، در عوض با نگاهی کلان به مساله شیوع کووید ۱۹ پرداخته و به طور مختصر شرح داده که چه عواملی بشر را به امروز، اینجا و این فاجعه کشانده است. در واقع نویسندگان این کتاب با ارائه دلایلی معتقدند که همه ما، به دلیل نحوه زندگی و برخوردمان با طبیعت، در این همهگیری دست داشتهایم؛ برخی بیشتر و برخی کمتر.
نویسندگان این کتاب، اقتصاددانند و طبیعتا رویکرد کتاب بیشتر جنبههای اقتصادی و اجتماعی این همهگیری است. تاثیراتی که شیوع این بیماری مقیم دو ساله بر اقتصاد و ساختارهای اجتماعی گذاشته است، حتی در صورت واکسینه شدن مردم جهان و آسان شدن درمان بیماری، از بین نخواهد رفت. شواپ و باومتر از بازتنظیم جهان پس از کرونا میگویند. این بازتنظیم باید بتواند همه چیز را به نحوی سازماندهی کند که هزینه بروز بحرانهای مشابه به حداقل برسد؛ چه جانی، چه مالی و چه روانی و اجتماعی.
این کتاب دارای سه فصل است. یک فصل به بازتنظیم کلان میپردازد، فصلی دیگر به بازتنظیم خرد در حوزه صنعت و کسب و کار و فصل دیگر به بازتنظیم فردی؛ نگاهی کلان و خرد به بازسازی پس از ویرانیهای همهگیری.
نویسندگان کتاب به روایت «وقایعنگاری یک مرگ از پیش اعلامشده» از گابریل گارسیا مارکز ارجاع میدهند. این کتاب درباره کشته شدن جوانی به نام سانتیاگو به دست دو برادر است که همه از پیش از آن خبر داشتند، اما کسی جلوی آن را نگرفت. روایت درباره بیست سال پس از آن قتل است، که هنوز یادش دست از سر شاهدان برنداشته است. در کتاب، همه درباره قریبالوقوع بودن این اتفاق باخبرند، همه فاجعه را احساس کردهاند و حتی نسبت به آن مطمئنند، اما نه کاری برای آن انجام میدهند و نه میخواهند جلوی آن را بگیرند و حتی بدتر، اغلب معتقدند کاری از دست آنها برنمیآید.
این درست شبیه به برخوردی است که ما با جهان داریم. شاید وقوع فجایع را حس میکنیم، شاید نسبت به آن آگاه میشویم، اما اغلب کاری نمیکنیم یا گمان میکنیم کاری از ما برنمیآید. نویسندگان کتاب معتقدند کرونا محصول شیوه زیست بشر روی زمین است و این شیوه، ما را دچار این بحران کرده است. بنابراین، برای جلوگیری از رویدادهایی مشابه، باید شیوه تعاملمان با جهان را تغییر دهیم. در غیر این صورت، شاید وقایعی فاجعهبارتر در راه باشد.
کتاب کووید ۱۹؛ بازتنظیم بزرگ را علیرضا حسنی ترجمه و نشر نو منتشر کرده است.