تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۳:۴۰

امام موسی صدر کیست؟ چه نقشی در منطقه ایفا و چه هدفی را دنبال می‏کرد؟ چرا وجود او ترس و دلهره در دل برخی افکند؟ چرا مرتکب چنین جنایتی در حق او شدند؟ چرا تاکنون که سه دهه از ربودن او گذشته، پیگیری درخوری برای آزادی‏اش صورت نگرفته؟ چرا مجامع بین المللی سکوت پیشه کرده‌اند؟

سی سال تمام از ربودن امام موسی صدر و همراهانش می‏گذرد و خانواده و هموطنانشان هنوز چشم به راه بازگشت آنان از لیبی هستند. امام صدر و همراهانشان به دعوت رسمی دولت لیبی به این کشور سفر کردند، و در آنجا ربوده شدند؛ تمامی شواهد و قراین حاکی از آن است که ربودن امام و همراهانش در لیبی اتفاق افتاده و سران دولت لیبی مسئول این حادثه هستند، اینها عیناً نتایجی است که سازمانهای امنیتی و قضایی ایتالیا و دستگاه امنیتی لبنان بدان دست یافته‎اند و پس از تحقیق و بررسی بسیار بارها ادعای مقامات لیبیایی مبنی بر خروج امام و یارانش را از لیبی به مقصد ایتالیا تکذیب کرده‎اند.

سی سال از ربودن ایشان گذشته اما گذر ایام و بروز و ظهور حوادث متعدد و متنوع گرد فراموشی بر حادثة ربودن ایشان ننشانده است. اقران ایشان با دریغ و امید همواره جویای بازگشت امام هستند و جوانان امروز نیز با کنجکاوی و اشتیاق این مسئله را پی می‏گیرند. اما افسوس که مجامع بین المللی که حقیقت را در مسلخ مصلحت ذبح می‎کنند، با جنایت ربودن امام موسی صدر چنین برخورد می‎کنند. مصالح مختلف که دیروز وجود داشتند، امروز نیز هستند و فردا نیز احتمالاً خواهند بود....

 شاید که با مروری بر زندگی امام موسی صدر علل ربودن و حذف ایشان را بهتر درک کنیم.

  • نگاهی به زندگی امام موسی صدر

 ولادت
  «موسی» فرزند چهارم آیت‏الله‏ العظمی سید صدرالدین صدر، فقیه بزرگ، جزو مراجع ثلاث قم و جانشین آیت‏الله ‏العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزة علمیة قم، است.

جد پدری ایشان مرحوم آیت‎الله سید اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت‎الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری ایشان مرحوم آیت‎الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت‎الله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضا خان بود. سید موسی در 14 خرداد 1307ش. در قم به دنیا آمد. پس از اتمام دورة ابتدایی و فراگرفتن مقدمات علوم حوزوی، در سال 1322 ش. رسماً وارد حوزة علمیة قم شد.

حوزه علمیه قم

ایشان طی مدتی کوتاه دروس سطح را به پایان رساند و از بهار 1326 دروس خارج فقه و اصول را آغاز کرد و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزه‎های علمیة قم و نجف کسب فیض نمود و دیری نپایید که به درجة اجتهاد نایل گشت. اساتید او در قم آیات عظام سلطانی طباطبایی، محقق داماد، حجت کوه‏کمره‏ای، امام خمینی(ره)، سید احمد خوانساری در فقه و اصول و علامه طباطبایی و سید رضا صدر در فلسفه بودند.

سید موسی صدر در فراگیری علم بسیار کوشا و پرتلاش بود و ذهن فعال و استعداد ذاتی‏اش هم برای درک سریع مسائل بیشتر به وی کمک می‏کرد و این سبب شده بود تا خیلی زود نزد اساتید و سایر شاگردان برجسته و شاخص شود.

او ضمن تحصیل به تدریس کتب مطول، قوانین، رسائل و مکاسب می‏پردازد و از سرآمدان و اساتید برجسته دروس سطح در حوزة علمیة قم می‏شود و درس او به یکی از شلوغ‏ترین دروس سطح در حوزة علمیه تبدیل می‏شود.

 دوستان نزدیک و هم‎بحثهای اصلی ایشان در قم آیات عظام سید موسی شبیری زنجانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، شهید بهشتی، سیدمهدی روحانی، شیخ مجدالدین محلاتی و ناصر مکارم شیرازی بودند.

 دانشگاه تهران

 سید موسی صدر در سال 1329 وارد دانشکدة حقوق، و در رشتة اقتصاد از دانشگاه تهران در سال 1332 فارغ‏التحصیل می‏شود. او اولین روحانی‌ای است که به دانشگاه وارد شده است. وی به زبانهای عربی و فرانسه تسلط و با انگلیسی آشنایی کامل داشت. در همین سال بود که پدر بزرگوار او از دنیا می‏روند.

 ورود به حوزه علمیه نجف

 سید موسی صدر پس از آن به نجف می‏رود تا دورة جدید تحصیلات حوزوی خود را آغاز کند و تا سال 1337 در نجف می‏ماند و به تکمیل تحصیلاتش می‏پردازد. در این سالها نزد آیات عظام سید محسن حکیم، شیخ مرتضی آل‏یاسین، سید عبدالهادی شیرازی و شیخ حسین حلی به فراگیری فقه و در محضر آیت‏الله‏ العظمی سید ابوالقاسم خویی به فراگیری اصول می‏پردازد و فلسفه را نیز نزد آیت‏الله شیخ صدرا بادکوبه‏ای می‏آموزد.

در نجف به عضویت هیئت امنای جمعیت «منتدی النشر» درآمد و در حوزة نجف نیز رسائل (اصول)، مکاسب (فقه) و شرح منظومه (فلسفه) را تدریس کرد. هم‎بحثهای ایشان در نجف، آیت‏الله شهید سید محمدباقر صدر و مرحوم سید محمدعلی موحد ابطحی بودند. 

سفر به لبنان

 در ایام اقامت در نجف برای دیدار از بستگان به لبنان رفت و با رهبر شیعیان آن کشور، آیت‏الله ‏العظمی علامه شرف‏الدین، دیدار کرد. این دیدار از لبنان سبب علاقة فراوان علامه شرف‏الدین به آقای صدر و زمینه‏ساز دعوت برای هجرت سید موسی به لبنان شد. در همین ایام بود که آیت‏الله بروجردی از ایشان می‏خواهد که برای کارهای تبلیغاتی و ارشادی به ایتالیا برود، اما آقای صدر از ایشان عذرخواهی می‏کند و این درخواست را نمی‏پذیرد.

 بازگشت به ایران

 آقای صدر در سال1337 از نجف به ایران بازمی‏گردد. هنگامی که ایشان نجف اشرف را به قصد سرزمین مادری خود قم ترک کرد، خاطرة خداحافظی آیت‌الله سید علی یثربی، با استاد بزرگوارش آیت‌الله ‌العظمی آقا ضیاء عراقی، برای بسیاری از فضلا و مدرسین آن حوزة کهنسال تداعی گردید. برخی از بزرگان نجف، مراتب تأثر و تعلق خاطر خود به آقای صدر را در قالب جملاتی زیبا و دلنشین بیان کردند. از جمله این بزرگان، مرجع بزرگ آیت‌الله‌العظمی سید ابوالقاسم خویی بود که چنین گفت: «سه نفر از فضلای قم به نجف آمدند، مدتی کوتاه ماندند و سریع بازگشتند. کاش هرگز اینها را نمی دیدم و به آنها دل نمی‎سپردم.» بعد سه تن از بزرگان امروز را نام بردند که اولین آنها امام صدر بود.

به هر روی این هجرت انجام شد. سید موسی صدر پس از بازگشت به ایران سردبیری اولین نشریة حوزة علمیة قم به نام «درسهایی از مکتب اسلام» را به همراه جمعی از روحانیون به عهده می‏گیرد.

 اعضای هیئت مؤسس و تحریریه آقایان سید موسی صدر، علی دوانی، جعفر سبحانی، مجدالدین محلاتی، ناصر مکارم شیرازی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، حسین نوری همدانی، محمود واعظ‎زاده خراسانی و سید مرتضی جزایری بودند. از جمله آثار قلمی ایشان سلسله مقالات مکتب اقتصادی اسلام است که در همین مجله منتشر شد. از دیگر کارهای فرهنگی در این ایام گرفتن امتیاز و اداره یک دبیرستان ملی در قم بود. همچنین با همفکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی طرحی گسترده برای اصلاح نظام آموزشی حوزه‏های علمیه طراحی و تدوین کردند.

هجرت به لبنان

 اواخر سال 1338 است که سید موسی صدر به لبنان هجرت می‏کند. اگر به تاریخ لبنان نگاهی بیفکنیم، ملاحظه می‌کنیم که شیعیان آن کشور همواره از جانب حکام مورد ظلم و ستم واقع می‏شدند. در ابتدا به دست بنی‏امیه و بنی‏عباس و سپس سلسلة ایوبیان و بالاخره نوبت به امپراطوری عثمانی می‏رسد. در زمان احمد پاشا جزار، حاکم لبنان، بود که از جانب امپراطوری عثمانی فرمان قتل‎عام شیعیان  صادر می‏شود. پس از عثمانی نیز، لبنان مستعمره فرانسه می‏شود. در تمام این سالها شیعیان مظلوم‏ترین قشر جامعة لبنانی بودند.

 آقای صدر با آگاهی از این پیشینه و با تلاش برای زدودن این غبار و زنگار چند صدساله پس از ورود به لبنان، شهر صور را برای فعالیت برمی‏گزیند. وی با توجه به ویژگی‏های جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی لبنان و منطقه اقداماتی را برای بهبود اوضاع شیعیان آغاز می‏کند. در این راه پر از رنج و سختی لحظه‏ای آرام ننشست، تا به اهداف خود رسید.

 ایشان با تلاش و کوشش شبانه‏روزی موفق می‏شود در لبنان، کشوری که بیش از هفده طایفه و مذهب را در دل خود جای داده است، منظومة منسجم فکری و آرمان‏های والای خود را اجرا کند. در ابتدای ورودش به لبنان جمله‏ای برسر زبانها افتاده بود: «جاء شرف‏الدین شاباً» یعنی علامه شرف‏الدین جوان نزد ما آمده است. چندی نگذشت که مردم لبنان  سید موسی صدر را «امام موسی صدر» خطاب کردند.

 اعتقاد به تشکیلات

 امام موسی صدر به داشتن تشکیلات منسجم و کار هماهنگ بسیار اعتقاد دارد و کار خود را با ایجاد چنین ساز و کارهایی آغاز کرد. ایشان در این باره چنین می‏گوید: «در این دنیای سازمانی، اگر ما بخواهیم تک‎روی کنیم به نظر من نهایت سادگی است. ما اگر امروز عمل دسته‎جمعی نداشته باشیم کلاهمان پس معرکه است که هست. برای اینکه همه چیز منظم و تشکیلاتی و  سازمانی است.»

امام موسی صدر با یاری‎گرفتن از تحقیقات و بررسی‏های عمیق میدانی که یا خود و همکارانشان در مناطق مختلف لبنان انجام دادند، یا از نتایج تحقیقات و بررسی هیئت‏های مختلف سازمان ملل برگرفتند، به درک کاملی از واقعیتها به اوضاع و ساختار اجتماعی و اقتصادی، آن روز لبنان رسیدند. امام در مصاحبه‏ای گفته است: «کیلومترشمار ماشین فولکس واگن کوچک من سالانه حدود صد و پنجاه هزار کیلومتر کار می‏کند و این به سبب گشت و گذار در کوه‏ها و راههای لبنان است.»

 امام صدر با چنین بررسی‎ای هر اقدامی را که آغاز کرد در قالب تشکیلاتی راه‏اندازی می‏کرد. اقدامات امام صدر را به طور خلاصه می‏توان چنین برشمرد: 

مؤسسه صنعتی جبل عامل

 این مؤسسه در شهر صور بنا شده، و اوّلین مؤسسه‏ای است که ایشان ایجاد کرد. مدرسه‏ای مخصوص یتیمان و محرومان. آنان در این مدرسه در رشته‏های مختلف فنی مثل برق، الکترونیک، آهنگری، جوشکاری، نجاری و ماشین‏های کشاورزی، آموزش می‏دیدند و به صورت شبانه‎روزی زندگی می‏کردند.

 پس از آنکه شهید چمران به لبنان رفت، به توصیه امام موسی صدر مدیریت این مؤسسه را برعهده گرفت. اداره کردن چنین مؤسسه‏ای نیاز به هزینه زیادی داشت. بنابراین امام صدر و دکتر چمران برای آن منبع درآمد مالی ایجاد کردند.

شهید چمران در این باره می‏گوید:  «در این مدرسه محروم، برای آنکه امور خود را اداره کنیم مجبور بودیم که برای خارج کار کنیم، یعنی مثلاً در و پنجره بسازیم و بفروشیم. بنابراین، شاگردان مجبور بودند تا نیمه‏شب جوشکاری کنند، حتی در روزهای تعطیل نیز کار کنند. در قسمت ماشین‏های تراش پیچ‏های بزرگ می‏ساختیم و به خارج می‏فروختیم تا مقداری از خرج ما را تأمین کند. این موجب شده بود که شاگردان این مدرسه صد برابر شاگردان مدارس دیگر آزموده‏تر و ماهرتر باشند، به طوری که یک شاگرد در اینجا بیش از پنجاه یا شصت پیچ می‏ساخت و حتی با چشم بسته می‏توانست پیچ بسازد.»

 جمعیت خیریه احسان و نیکوکاری

 این سازمان را در ابتدا مرحوم علامه شرف الدین ایجاد کرد اما پس از رحلت ایشان عملاً راکد شده بود. امام موسی صدر با بازسازی سازمانی و احیای آن از همه لبنانی‏ها با هر دین و مذهب و گرایشی دعوت می‏کرد تا به محرومین کمک کنند. به اعتقاد امام صدر برای کمک به محرومین تنها نباید به کمک مالی به ایشان اکتفا کرد بلکه باید راهی پیدا کرد تا آنان بتوانند با استفاده از نیرو و توان خود، زندگی خود را اداره کنند.

 بنابراین با احیای ساختار این سازمان پنج کمیسیون جداگانه به نام بررسی، برنامه، مالی، تبلیغات و مجالس مذهبی تشکیل شد که هر کمیسیون وظیفه خاصی داشت. اعضای جمعیت ماهانه حق عضویتی به مبلغ یک لیره لبنانی پرداخت می‏کردند. این در حالی است که در آن شرایط لبنان همه احزاب و سازمانها برای جذب افراد ماهانه مبلغی را نیز به اعضای خود می‏پرداختند. اما بودجه این جمعیت با پرداخت همین حق عضویتها در سال 1340 ش حدود چهل هزار لیره شد. شعار جمعیت حدیث امام معصوم(ع) است که فرمودند: «شیعتنا یموتون ولایسئلون بالکف» یعنی «پیروان ما می‏میرند اما دست گدایی به سوی دیگران دراز نمی‏کنند».

 این جمعیت در نخستین سال فعالیت توانست متکدیان را که چهره نامناسبی به شهر صور داده بودند، ساماندهی کند. به این ترتیب که آنان را تقسیم‏بندی کردند. عده‏ای را که توانایی کار نداشتند اما اقوام ثروتمندی داشتند با خویشانشان به گفتگو نشستند تا ماهیانه مبلغی را برای اداره امور زندگی به او بدهند. عده‏ای دیگر را که توانایی کار داشتند با آموختن حرفه‏ای به وی، شغلی آبرومند برایش ایجاد کردند. و در نهایت جلوی گدایی عده‏ای را که بر حسب عادت گدایی می‏کردند و نیازی به این کار نداشتند، گرفتند.

این جمعیت در مدتی کوتاه توانست اعتماد همه لبنانیها را جلب کند. امام موسی صدر در این باره می‏گوید:  «در همین چند روز پیش، یک نفر از شخصیت‏های مسیحی به نام «رفله منسی» نزد من آمد و دو ششم از کارخانه یخ‎سازی خود را وقف جمعیت کرد. همچنین دو نفر طبیب مسیحی هم‏اکنون به طور مجانی مریض‏های جمعیت را معالجه می‏کنند.»

 رسیدگی به وضعیت زنان

 یکی از دغدغه‏های امام موسی صدر وضع زنان در جامعة لبنانی بود. وضع زنان در لبنان بسیار آشفته و نابسامان بود. برخی از آنان به علت فقر شدید ناچار به تن دادن به کارهای بسیار پست می‏شدند. امام صدر در این باره می‏گوید: «در لبنان مسئلة حجاب و بی‏حجابی زن مطرح نیست، داستان برهنگی زن یا به تعبیر عرب‏ها «خلاعت» مورد مطالعه قرار می‏گیرد. علت این افراط، گذشته از نزدیکی لبنان به اروپا، روش مقامات مسئول و متنفذان و سرمایه‏داران بزرگ است. این دسته با زن تجارت می‏کنند.

تجارت با زن تنها به معنای معروف این کلمه نیست بلکه مجله و روزنامه یا فروشگاهی که با عکس‏های نیمه عریان زن و فروشندگان زیبا، سطح فروش خود را بالا می‏برد، نیز با زن تجارت می‏کند. در لبنان برای جلب سیاح سعی می‏شود لباس‏های زن‏ها در خیابان، در مجالس، هتل‏ها، کناره‏های دریا، فروشگاه‏ها، تفریح‏گاهها و حتی در ادارات دولتی طراحی شود که غریزة بینندگان را به بهترین وجهی ارضا کند.»

 امام موسی صدر می‏کوشید برای از بین بردن زمینه‏های فساد، سطح فکری و تربیتی خانم‏ها را از لحاظ دینی و اخلاقی ارتقا دهد و با مشارکت دادن آنان در کارها و آمدنشان به صحنه‏های اجتماعی از طریق تأسیس مراکزی مخصوص ایشان مثل تأسیس خانه دختران و آموزشگاه پرستاری به ارتقای شخصیت بانوان کمک کردند.

 خانه دختران

 در این مکان دختران بی‏سرپرست و فقیر، خیاطی، گلدوزی و هنرهای دستی دیگر را فرا می‏گرفتند. بسیاری از این بانوان پس از اتمام دوره امور زندگی خود و نزدیکان خود را به بهترین شکل اداره می‏کردند. آموزشگاه پرستاری دخترانی که دیپلم داشتند در این مرکز آموزش پرستاری می‏دیدند و پس از اتمام دوره آنها جذب مراکز پزشکی و درمانی می‏شدند. 

درمانگاه و مراکز پزشکی

 این مرکز به نام «مدینة الطب» شهرت یافت، و تا به حال اقدامات وسیع و مهمی را در خصوص امور بهداشتی و درمانی به انجام رسانده است و در بسیاری از روستاهای جنوب لبنان که سال‏ها مردمش از همه چیز محروم بودند، درمانگاه و مراکز بهداشتی دایر کرده است. پس از راه‏اندازی این مرکز درمانی بزرگ، آموزشگاه پرستاری نیز زیر نظر این مرکز اداره شد.

 کارگاه قالیبافی

 امام موسی صدر برای تأسیس این مرکز به ایران سفر کرد و در شهر کاشان با قالیباف‏های ماهر و سابقه‏دار به تبادل نظر نشست و یکی از اساتید این صنعت را با خود به لبنان می‏برد و وی را برای آموزش زنان مدت چند سال در لبنان اقامت داد.

با تشکیل کلاس‏های آموزش قالیبافی، بانوان بسیاری این صنعت را به خوبی یادگرفتند، چنان‎که بعد از اندکی این مراکز آموزشی، یکی از مراکز سرنوشت ساز برای بانوان و دیگر محرومان به حساب آمد و به علت همین اهمیت، زیر نظر شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران اداره می‏شد. بیش از سیصد دختر از منطقه جبل عامل در این مرکز آموزشی، مشغول یادگیری قالیبافی بودند.

بعد از اتمام دوره لازم در آن مرکز، وسایل قالیبافی در اختیار آنها گذاشته می‏شد و آنان در منزل خود به کار ادامه می‏دادند و در برابر، دستمزد دریافت می‏کردند. موسسه این قالی‏ها را در فروشگاه‏های مخصوص می‏فروخت و با سود آن کارهای دیگری را در راه بهبودی اوضاع محرومان و بی‏سرپرستان انجام می‏داد.
 
مرکز بررسی‏های اسلامی

 یکی دیگر از حرکت‏های مهم و ماندگار امام موسی صدر، راه‏اندازی مرکز فعال دیگری است که به نام «معهد الدراسات الاسلامیه»  یا مرکز بررسی‏های اسلامی معروف است. این مرکز اسلامی در تربیت طلاب علوم دینی، اهتمام فراوانی دارد و علاوه بر لبنان، عده زیادی از کشورهای آفریقایی، افغانستان، اندونزی و چین، تایلند، ژاپن و ... در آنجا درس طلبگی می‏خوانند.

 افراد بی‏شماری نیز از این مرکز فارغ التحصیل شده و به کشورها و شهرهای خود بازگشته‏اند. هم‏اکنون در بسیاری از کشورهای آفریقایی، تربیت یافتگان همین حوزة علمیه، معارف اسلام و مکتب تشیع را رواج می‏دهند.

شهید سید عباس موسوی، دبیر کل سابق حزب‏الله لبنان، یک نمونه از پرورش‎یافتگان این حوزة علمیه است. وی به تشویق امام موسی صدر وارد این مرکز شد و پس از اتمام دوره کامل آن به نجف اشرف هجرت کرد. این مدرسه علوم دینی با معماری زیبایی ساخته شده و در کنار دریای مدیترانه، در شهر صور قرار دارد.

 دارالایتام، سازمان زنان، کلاس‏های مبارزه با بی‏سوادی، کودکستان، خانه معلولین و درماندگان، مدرسه نمونه دختران، باشگاه ورزشی جوانان و مرکز علمی تحقیقی لبنان نیز از دیگر اقدامات امام موسی صدر است.

 مجلس اعلای شیعیان

مهمتر از همه اینها تشکیل مرکزی برای ساماندهی امور کلی شیعیان برای استفاده از حقوق طبیعی و حراست از شخصیت انسانی آنان بود. در آن زمان همه طوایف موجود در لبنان برای خود مرکزیت و دستگاه رهبری داشتند و بدین وسیله از حقوق خویش دفاع می‏کردند. چنان‎که طایفة اهل تسنن دارای مجلسی به نام «دارالفتوی» بودند که رهبری آن را «شیخ حسن خالد» به عهده داشت و طایفة دروزی‏ها برای خود مرکز قانونی داشتند و طایفه دروزیها «شیخ عقل» از حقوق آنان پاسداری می‏کرد، مسیحیان و سایر طوایف نیز به همین منوال.

در این میان تنها شیعیان فاقد تشکیلات و مرکزیتی قانون بودند و این باعث شده بود حتی از حقوق بسیار ناچیزی که براساس قانون طایفگی به آنان تعلق می‏گرفت، محروم بمانند. امام موسی صدر برای گرفتن حقوق قانون شیعیان رهسپار بیروت می‏شود و مبارزة وسیعی را در این خصوص آغاز می‏کند. وی تمام نیروی خود را به کار می‏گیرد تا یک مجلسی قانونی برای شیعیان آن کشور تشکیل دهد. در حرکت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیت‏های بزرگ سیاسی، محلی و مذهبی شیعه و غیرشیعه لبنان در میان می‏گذارد و هدف خود را از تأسیس این مرکز  برای آنان توضیح می‏دهد.

 امام موسی صدر در یکی از این نشست‏ها با حضور شخصیت‏های مختلف مسلمان و مسیحی طی سخنرانی مستدل و مبسوطی با عنوان  «علل عقب ماندگی مسلمانان» ابتدا به علل فرعی اشاره کرد و سپس علت اصلی و منشاء عقب‎ماندگی را با استناد به آیات قرآن و روایات اهل‎بیت و براهین عقلی، تنها در عدم تشکیلات منسجم و عدم تشکیل حکومت مقتدر قلمداد نمود. آنگاه برای احقاق حقوق، سازماندهی و ادارة بهتر شیعیان لبنان، به تشکیل مرکزی مستقل تأکید می‏کند، اما در این راه با کارشکنی‏ها و مخالفت‏های فراوانی چه از جانب برخی نادانان و چه برخی که با طرح‏ریزی و هدفمندی سعی در ایجاد مانع داشتند، رو به رو می‏شود. به هر رو تلاش‏های پیگیر به ثمر نشست. نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، به پیشنهاد امام صدر طرحی قانونی را به مجلس تقدیم کردند که این طرح به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری لبنان رسید.

 بر اساس این طرح قانونی، شیعیان توانستند مجلسی را به نام  «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی»  برای دفاع از حقوق خود تأسیس کنند. پس از گذراندن مراحل قانونی، مجلس اعلای شیعیان در لبنان با انتخاب هیئتی شرعی متشکل از نه نفر از علمای بزرگ شیعه و هیئتی اجرایی متشکل از 12 نفر به طور رسمی و قانونی شروع به فعالیت کرد و امام موسی صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب شد.

 پس از آن ایشان در سخنانی در جمع اعضای مجلس اعلای شیعیان پس از انتخاب به ریاست مجلس می‏گوید: «این برهة زمانی که امروزه در آن به سر می‏بریم، در سازماندهی و به تعبیری دقیق‏تر، تلاش برای سازماندهی شیعیان لبنان خلاصه می‏شود.» و دربارة مجلس نیز می‏گوید: «من مایلم گوشزد کنم که این مجلس مطلقاً در میان مسلمانان شکاف ایجاد نخواهد کرد، بلکه وحدت کامل از طریق گفتگو و تفاهم و یکدلی، ساده‏تر صورت می‏گیرد و گفتگو جز در میان نمایندگان واقعی امکانپذیر نیست و مجلس هم راه درست نمایندگی است. به امید آنکه این حقیقت بدون هیچ شک و تردیدی فهمیده شود. با قلبی گشاده و آغوشی باز برای همکاری این مطلب را اعلام می‏کنیم و آینده، خود بهترین گواه ما خواهد بود.»

 اهداف مجلس اعلای شیعیان  امام موسی صدر در سخنانی اهداف مجلس را چنین برمی‏شمرد:

1. اقدام به یک موضع‏گیری کامل اسلامی چه از نظر فکری و علمی و چه از نظر مبارزه و جهاد
 2. تنظیم شئون طایفه‏ای شیعیان و بهسازی هرچه بیشتر اجتماعی و اقتصادی آنان
 3. اقدام اساسی برای جلوگیری از تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور وصول به وحدت کامل
 4. همکاری با همة طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور
 5. توجه و مراقبت نسبت به مسئولیت‏های ملی و وطنی و حفاظت از استقلال و آزادی لبنان و پاسداری از سرزمین و مرزهای کشور
 6. مبارزه‏ای پیگیر با جهل، فقر و تخلفات و ستم اجتماعی و فساد اخلاقی
 7. یاری و مساعدت و پشتیبانی از مقاومت فلسطین و همکاری با دولت‏های مترقی و برادران عرب به منظور آزاد سازی سرزمین‏های غصب‏شده به دست رژیم اشغالگر قدس.»
جنبش محرومان

 امام موسی صدر برای سازماندهی، پرورش و آشنا ساختن جوانان به جهان‏بینی اسلامی و بهره‏مندی هرچه بیشتر از این نیرو برای مبارزه با ستم‏های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی سازمانی را به نام «حرکت المحرومین» تأسیس می‏کند.

 امام صدر خود برای نمایاندن خطوط کلی این حرکت چنین می‏گوید: «حرکت المحرومین از ایمان به خدا و انسان و آزادی و کرامت انسانی سرچشمه گرفته است و هر گونه ستم اجتماعی و نظام سیاسی طایفی را برطرف نموده و با استبداد و فئودالیسم و سلطه و تفرقه به مبارزه برخاسته است. حرکت المحرومین حرکتی است مردمی که برای سیادت و عظمت وطن و سلامت کشور تلاش و با استعمار و تجاوزات و مطامعی که متوجه لبنان است، مبارزه می‏کند.»

جنبش امل

 فعالیت‏های حرکت محرومین روز به روز گسترده‏تر و استوارتر می‏شد. بخش‏های اداری، تشکیلاتی، عقیدتی و سیاسی این سازمان کار خود را آغاز کرده بودند. در آن هنگام گروه‏های چپی و راستی ارتشی برای خود داشتند. از سوی دیگر ارتش لبنان و همچنین گروه‏های نظامی دیگر برای حفظ مرزهای جنوبی لبنان در برابر تهاجم و حملات پی در پی اسرائیل کاری نمی‏کردند.

 امام موسی صدر در یک سخنرانی در این باره می‏گوید:  «دفاع از وطن تنها از وظایف و مسئولیت‏های دولت نیست، بلکه همه افراد وظیفه دارند از کشور، سرزمین و خانه خویش دفاع کنند و اگر حکومت، مسئولیت دفاع از مملکت را انجام نداد، ضرورت دفاع از گردن ملت ساقط نخواهد شد.»

از همین رو آموزش نظامی به جوانان آغاز شد. نخستین گروه، هفتاد نفر از دانش‏آموختگان مدرسه صنعتی جبل عامل بودند. این آموزش‏ها زیر نظر سازمان فتح فلسطینی و در عین البنیه به صورت پنهانی بود. این آموزش‏ها به مدت هفت ماه مخفیانه ادامه داشت، تا اینکه در یکی از روزهای به هنگام آموزش ناگهان مینی در دست یکی از مربیان منفجر شد. در این حادثه دلخراش 27 نفر از اعضای سازمان شهید شدند. در پی این انفجار امام صدر در یک کنفرانس مطبوعاتی تولد سازمان نظامی امل را اعلام کرد.

 گفتگو، تفاهم و همزیستی

امام صدر در لبنانی زندگی می‎کرد که محیطش با قم و نجف تفاوت بنیادین داشت. اولین خصوصیت لبنان آن بود که بخشی مهم از جهان عرب بشمار میرفت. کسی که می خواست شیعیان این کشور را از تیره‎روزی در آورد، و آنها را مقدم بر دیگران، در سطح ملی، منطقه و جهان مطرح کند، نمی‎توانست به موقعیت ممتاز خود در جهان تشیع بسنده کند. و امام صدر این را به خوبی می‎دانست.

امام موسی در فروردین سال 1349 و در حاشیة پنجمین اجلاس «مجمع البحوث الاسلامیه» با جمال عبدالناصر ملاقات کرد. ملاقاتی که مدت اولیه آن 15 دقیقه مقرر شده بود، بنابر تقاضای رهبر مصر بیش از دو ساعت به طول انجامید. عبدالناصر بعد از این ملاقات مکرراً به علمای اهل سنت لبنان چنین گفت: «کاش الازهر رئیسی چون آقای موسی صدر می‎داشت.»

حضور امام صدر در جهان عرب، افزون بر میادین سیاسی، عرصة فکر و اندیشه نیز بود. متحدان اصلی امام صدر در جهان عرب، علما و اندیشمندان اهل سنت بودند. ارتباط تنگاتنگ امام صدر با این بزرگان، از همان بدو ورود به لبنان آغاز شد. برجستگانی چون شیخ محی‎الدین‌حسن، شیخ حسن خالد، شیخ شفیق یموت، شیخ محمد سلیم جلال‌الدین و شیخ احمد الزین، از یاران اول و کلیدی امام صدر در آن کشور بودند. در خارج لبنان نیز فحولی چون شیخ محمد الغزالی، شیخ محمد ابوزهره، شیخ محمد عبدالرحمن بیصار، شیخ حبیب المستاوی و دکتر محمد محمد الفحام، از متحدین اصلی و ارادتمندان ایشان بشمار می رفتند. امام صدر در محافل متعددی با این بزرگان نشست و برخاست داشت.

 یکی از عمده‎ترین این محافل، کنفرانسهای اسلامی جهان عرب بود. امام صدر در اغلب قریب به اتفاق این کنفرانسها، خصوصاً کنفرانسهای سالانه «الفکر الاسلامی» در الجزایر و «مجمع البحوث الاسلامیه» در مصر، حضوری فعال و سازنده داشت.

 بطور قطع سخنرانی فاضلانه این بزرگوار تحت عنوان «روح الشریعه الاسلامیه»، که در تیر سال 1352 در کنفرانس تیزی ووزو الجزایر ایراد گردید، به انضمام مباحثاتی که متعاقب آن با بزرگان اهل سنت جهان اسلام به عمل آوردند، یکی از زیباترین، صمیمی‎ترین و در عین حال صریح‎ترین نمونه‎های گفتگوی بین مذاهب اسلامی بشمار می‎رود. بعد از آن بود که روزنامه‎های مهم الجزایر، عنوان «النجم المؤتمر» یا «ستارة کنفرانس» را بر ایشان اطلاق کردند. یکی دو سال بعد، دکتر محمد محمد الفحام رنیس وقت دانشگاه الازهر، طی صحبتی با آیت الله محمد واعظ‎زاده خراسانی، امام صدر را در شمار کسانی قرار داد که قرآن کریم در وصفشان فرموده است: «و زاده بسطه فی العلم و الجسم».

دومین ویژگی مهمی که لبنان را از سایر کشورهای عربی متمایز می‎ساخت، حضور اقلیتی بزرگ و قدرتمند مسیحی در آن کشور بود. اقلیتی که ضمن برخورداری از کمتر از نصف جمعیت، به یمن حمایت غرب تمامی مقدرات کشور را بدست گرفته بود. و البته این کمترین حضور غرب در لبنان بود. لبنانی که حداقل از قرن 18 میلادی به این طرف، دروازه ورود فرهنگ و تمدن مغرب زمین به جهان عرب بوده است. کسی که می‎خواست در این کشور غربزده عظمت اسلام و تشیع را احیاء کند، نمی‎توانست نقش مسیحیت و غرب را نادیده انگارد. مضاف بر آنکه می‎بایست منطقی قوی‎تر و رفتاری جذاب‎تر داشته باشد، تا بتواند دلها را تسخیر کند و امام موسی صدر اینگونه بود.

هنگامی که فؤاد شهاب رئیس جمهور خوشنام لبنان با امام صدر ملاقات کرد. فضل الله دندش نیز در این جلسه حضور داشت. او که از نزدیکترین دوستان فؤاد شهاب، و از نمایندگان شیعی پارلمان محسوب می‎شد، بعدها خاطره آن دیدار را چنین توصیف کرد:
«رئیس جمهور که بشدت تحت تأثیر شخصیت و افکار امام صدر قرار گرفته بود، بعد از ملاقات به من چنین گفت: «فضل الله! اگر مسیحیان چنین شخصیتی می داشتند، او را به مقام قدیسی می رساندند. این مرد را باید با تمامی وسائل و امکانات یاری کرد.»

 تأثیر سخنان امام صدر بر جوانان مسیحی به حدی بودکه برخی بزرگان آن چنین گفتند:
«روحانیتی که آقای صدر با یک ساعت وعظ در دیرهای ما می‎ریزد، بیش از روحانیتی است که خود ما طی شش سال در این دیرها بوجود می‌آوریم.»

اندیشمندانی چون جرج جرداق و سلیمان کتانی مکرراً اظهار داشتند: «اگر روحانیون مسلمان اسلام را همانند امام صدر عرضه می‎کردند، اثری از مسیحیت و سایر ادیان باقی نمی‌ماند.»

کاردینال فرانس کونیگ، اسقف اعظم دانمارک، برای دیداری چند روزه به لبنان آمده بود. مطران یوسف الخوری وسیلة ملاقات وی را با امام صدر فراهم نمود. کاردینال کونیگ در پایان ملاقات به امام چنین گفت:«عالی‎جناب! من راجع به شما زیاد شنیده‎ام. ایمان دارم که می‎توان تاریخ لبنان را به دو دورة کاملاً مجزا تقسیم کرد: دوران قبل از موسی صدر و دوران موسی صدر.»

سخنرانی‏های تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهالی 1341 و 1342، تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.

 امام صدر در تابستان سال 1342  طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو برای همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه‏های علمیة شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار سال 1344، اولین دوره سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی الندوة اللبنانیه به راه می‏اندازد. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ رفت، و نشستی که در ابتدا نیم ساعت پیش‏بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.

 امام موسی صدر از سال 1347 به عضویت مرکز اسلام‏شناسی استراسبورگ درآمد، و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثار ذی‎قیمتی چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه‎سازی کرد. امام موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت کرد، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعایر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوایف اسلامی، تدبیری بیندیشند.

 وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال 1349 مجمع بحوث اسلامی در قاهره ارائه کرد، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درمی‏آید. امام موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جراید بیروت، با پیش‎بینی صریح حذف فاصله‏ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست‌ویکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگ‏ها و تمدن‏های گوناگون می‏نامد و بر رسالت تاریخی لبنان برای ارائه الگویی موفق در این زمینه پای می‏فشرد.

 امام موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق شد رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را برای برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد کند، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص کرد.

 حمایت از فلسطین و دفاع در برابر اسرائیل

 امام موسی صدر از سال 1343 و یک سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشة تبدیل جامعة مصرفی لبنان به جامعه‏ای مقاوم در برابر تجاوزات آینده رژیم صهیونیستی برآمد. وی در بهار سال 1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دوره‏ای شش ماهه فنون نظامی را فراگیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز شد.

 بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعة لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهده رزمندگان فلسطینی بود. اولین شهید شیعه در عملیات ایذایی بر علیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود که در سال 1347 به شهادت رسید.

 در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1349 و عدم واکنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بی‏سابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت، به گونه‏ای که دولت وقت را برآن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاههای مناسب در آن، «مجلس جنوب» را تأسیس کند. امام موسی صدر در سال 1349 رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب کمیته دفاع از جنوب گرد هم می‏آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی چاره‏اندیشی کنند.

از اوایل سال 1341 عملیات ایذایی جوانان شیعه در داخل فلسطین اشغالی شکلی مستقل به خود گرفت، هر چند تا سالها پس از آن نیز به صلاح‌دید امام صدر، افتخار آن به نام  نیروهای مخصوص جنبش فلسطینی فتح  ثبت می‏شد.

در شهریور سال 1351 و کمتر از 24 ساعت پس از اشغال 48 ساعته دو روستای قانای جلی و جویا به دست سربازان رژیم صهیونیستی، نشست فوق‎العاده مجلس اعلای اسلامی شیعیان با حضور تمامی اعضا در روستای جویا برگذار گردید، و از همان روز امام اولین بذرهای مقاومت لبنانی را ‏کاشت.

یک ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیروهای صهیونیستی به روستایی در جنوب لبنان، اولین عملیات غیر رسمی مقاومت لبنان به اجرا درآمد، که حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائیلی بود.

از پاییز سال 1351 آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت. اولین شهید مقاومت لبنان فلاح شرف‏الدین، مؤذن چهارده ساله مؤسسه صنعتی جبل عامل بود که در زمستان 1352 و پس از به هلاکت رساندن چند تن از سربازان رژیم صهیونیستی، در روستای مرزی «بنت جبیل» به شهادت رسید. با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنه ناآرامی‏ها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسماً در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند.

 اولین عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال 1355 صورت گرفت که پس از چند روز درگیری، به آزادسازی شهرک‌های طیبه و بنت‌جبیل منجر شد. امام موسی صدر اولین شخصیتی است که در زمستان سال 1356، طرح سازش‏کارانه توطین پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگیری نمود. اسرائیلی‏ها و حامیان آنها قصد داشتند فلسطینیان آواره از وطن را در جنوب لبنان ساکن سازند و به اصطلاح وطنی جدید برای آنها ایجاد کنند.

 آنان با این اقدام قصد داشتند تا هم فلسطینی‏ها را از سرزمین‏های خودشان بیرون بیندازند و هم هژمونی و ساختار لبنان را برهم بزنند که همان طور که گفته شد، درایت و تدبیر امام صدر مانع از این اقدام شد. در حملة گسترده سال 1357 اسرائیل به جنوب لبنان و به رغم عقب‎نشینی احزاب چپ و گروه‏های فلسطینی، جوانان مقاومت لبنان و دانش‏آموزان مؤسسه صنعتی جبل عامل در منطقه اشغالی باقی ماندند، و به رغم امکانات اندک تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی کردند.

 اعتصاب غذا

تابستان سال 1975 میلادی، لبنان صحنه جنگ‏های داخلی شده بود. همة گروه‏ها و احزاب درگیر بودند. آنان به جای تلاش برای پایان دادن به این جنگ‏ها، به دنبال منافع حزبی، طایفه‎ای و گروهی خود بودند و برای این آتش هیزم بیشتری فراهم می‏کردند. تعداد زیادی کشته و زخمی شده بودند. با تلاشهای امام صدر و برخی دیگر چند بار آتش‏بس برقرار شد اما بلافاصله با کوچک‏ترین بهانه‏ای جنگ را از نو آغاز می‏کردند.

 امام موسی صدر برای اینکه جنگ را متوقف کند دست به ابتکار و تاکتیک جالبی می‏زند. به مسجد الصفا در بیروت می‏رود و اعتصاب غذا یا به قول لبنانیها «اعتصام»  می‏کند. اعلام اعتصاب غذای امام موسی در بحبوحة کشت و کشتار، برای ختم خونریزی لبنان را به لرزه درآورد.

 امام صدر خود در این باره می‏گوید: «علی‎رغم تمام تلاشهای من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرایط روز به روز بدتر می‏شود. بنابراین ساعت 2 بعدازظهر تصمیم گرفتم که اعتصاب غذا کنم و روزه بگیرم. توشة من کتاب خدا و چند جرعه آب است. اینجا می‏مانم تا شهادت یا زمانی که کشور به حالت قبلی خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظی کرده‏ام و به اینجا آمده‏ام تا نماز بخوانم و دعا کنم، خدا این کشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذای خود می‏خواهم ثابت کنم که در لبنان سلاح دیگری غیر از سلاح تخریب و خونریزی وجود دارد.»

استقبال از اقدام امام موسی کم‏نظیر بود. گروه‏های کثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند. عدة زیادی از بعلبک و جنوب لبنان به سمت بیروت آمدند. اما عده‏ای که پایان جنگ را به نفع خود نمی‏دیدند، خراب‏کاری می‏کردند و از آنجا که تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسی، به مصلحت خود نمی‏دیدند، فروش بنزین را قطع کردند، تا جلوی آمدن مردم را بگیرند. مرتب از رادیوهای خود اعلام می‏کردند که خیابان‏ها در اختیار تیراندازان است و هرکس از خانه خارج شود، کشته می‏شود. ولی با همة اینها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامه‏های امام موسی صدر حمایت می‏کردند.

 مسیحیت نیز به حرکت درآمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخی از گروه‏های ارمنی از پیشنهادات امام موسی صدر حمایت کردند. روز دوم تعدادی از کشیش‏ها و پاتریارک‏ها در کلیساهای خود اعتصاب غذا کردند و تعدادی از مسلمانها نیز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدنی در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی حرکت می‏کرد. تعدادی از خانم‏های لبنانی با پای پیاده و در آن شرایط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پیوستند.

 بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همه گروه‏ها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند. مفتی حسن خالد رهبر اهل سنت و عده زیادی از رهبران مسیحی و همچنین یاسر عرفات و عده‏ای از مسئولان مقاومت و حتی وزیر امور خارجه سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنة اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتش‏بس پذیرفته شد و بالاخره با انتخاب رشید کرامی به نخست‎وزیری، بیروت روی آرامش را به خود دید.

 رشید کرامی، یاسر عرفات و خدام، وزیر خارجه وقت سوریه که از طرف حافظ اسد برای کمک به پایان جنگ به لبنان آمده بود همگی از امام صدر خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد. اما حادثه‏ای دیگر در شهر بعلبک در حال رخ دادن بود که سبب شد امام به اعتصاب پایان دهد. عده‏ای به چند روستای مسیحی‎نشین در آن منطقه حمله کرده بودند و برای اینکه جنگ‏های فرقه‏ای را توسعه دهند و مانع آتش‏بس شوند تعدادی از مسیحیان را کشته بودند.

 آنان قصد داشتند این مسئله را بهانه‏ای برای قتل عام مسلمانان کنند. امام موسی صدر پس از آتش‏بس بلافاصله اعتصاب غذا را پایان داد و سریعاً به بعلبک رفت و پس از چهار روز کار مستمر و پیگیر بعلبک را آرام کرد. امام صدر در آنجا جمله معروفی را بیان کرد و گفت:
 «اگر در بیروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک یک مسیحی بی‏گناه کشته شود. این دو مسئله هیچ ارتباطی با هم ندارند.» اینگونه بود که امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش» نامیده شد.

 انقلاب اسلامی ایران

 امام موسی صدر هرچند که در ایران حضور نداشت، اما تحولات اجتماعی ایران را به دقت دنبال می‏کرد. ایشان در طول 15 سال از سال 42 تا 57 که انقلاب ایران به ثمر نشست لحظه‏ای در کمک به انقلابیون، رهبری و مبارزین ایرانی خارج از کشور درنگ نکرد و از تمامی امکانات خود حتی آبروی خود در این راه مایه گذاشت. ایشان هم با حضرت امام (ره) در ارتباط بودند و هم با شخصیت‏هایی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و دیگران. همچنین با دانشجویان انقلابی خارج از کشور که در قالب انجمن‏های اسلامی فعالیت می‏کردند مرتباً در تماس بودند.

 پس از دستگیری حضرت امام(ره) در خرداد 1342 نیز امام موسی صدر به واتیکان می‏رود و با وزیر خارجه پاپ دیدار می‏کند و به طور منطقی و مستدل از روحانیت و عملکرد آنان دفاع می‏کند و پس از تبعید حضرت امام به ترکیه نیز امام موسی صدر به اروپا و شمال آفریقا سفر و با شخصیت‏های مذهبی و با نفوذ مسیحی و شیوخ الازهر دیدار می‏کند و می‏کوشد امنیت حضرت امام را در آنجا و سپس در انتقال به نجف تأمین کند.

 امام موسی صدر در سال 1344 طی سفری به ایران از شهرهای مختلفی بازدید و با روحانیون و علما دیدار می‏کند. امام صدر در شیراز در مسجد حضرت ولی عصر(عج) به سخنرانی می‏پردازد و مردم را به مبارزه علیه ظلم و ستم شاه فرا می‏خواند. در سال 1347 امام صدر طی سفری به نجف با مراجع تقلید و حضرت امام دیدار می‏کند. دیدار ایشان با امام طولانی و خصوصی بود به طوری که حساسیت شدید ساواک را برمی‏انگیزد.

 در طول تمام سال‏های مبارزه، امام صدر و تشکیلات زیر نظر ایشان همواره پناهگاه و مأمن مبارزین بود. برخی از این افراد حتی مخالف امام صدر بودند اما ایشان با بردباری و سعة صدر فراوان همه مشکلات را حل می‏کردند. حتی به رئیس جمهور وقت سوریه، حافظ اسد، اطلاع داده بود و او نیز به همین اعتبار کمک‏های فراوانی در اختیار مبارزین قرار داد.

وی همچنین در مصاحبه‏ای با روزنامة المحرر در تاریخ 1974 مبارزات امام خمینی و مردم ایران را بر ضد شاه به گوش جهان عرب می‏رساند. در نشست یک ساعته‏ای که با امیر عبدالله ولیعهد وقت عربستان سعودی و پادشاه کنونی آن کشور، داشت سه چهارم از وقت را به تبیین اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی پرداخت و آنان را پیش از پیروزی انقلاب به داشتن روابط حسنه و سازنده با انقلاب فراخواند.

 در اردیبهشت 57 نیز لوسین جرج  خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه را که قبلاً در حضور امام صدر مسلمان و شیعه شده بود، با هماهنگی با بیت امام به نجف فرستاد تا مصاحبة تاریخی خود را با امام خمینی انجام دهد. این نخستین مصاحبة حضرت امام با روزنامه‏های خارجی بود که با تدبیر امام صدر صورت گرفت.

 امام موسی صدر در شهریور سال 1357 و کمی پیش از سفر به لیبی مقاله‏ای تحت عنوان «نداء الانبیا»  برای روزنامه لوموند فرانسه نوشت و انقلاب اسلامی ایران را ادامه حرکت انبیا در تاریخ نامید و از امام خمینی به نام «الامام الاکبر» نام برد.

در پی شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در پائیز سال 1356، وی پسر عموی خود شهید آیت‏الله سید محمدباقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام خمینی برخیزد. بدون تردید بزرگ‏ترین خدمت امام موسی صدر به انقلاب اسلامی ایران آن بود که در سالهای 1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصاً شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط کرد.

سفر به لیبی و ربودن امام موسی صدر

افزایش رنج و محنت مردم لبنان و شدت گرفتن تجاوزات صهیونیست‏ها و اشغال جنوب عملاً مانع اعمال حاکمیت دولت لبنان بر این منطقه شده بود. چون اسرائیل از اجرای قطعنامه 425 شورای امنیت و عقب‏نشینی از مناطق مرزی سرباز زده بود، امام موسی صدر وظیفة خود می‏دانست که اوضاع بحرانی لبنان و عمق خطرهای تهدید کنندة جنوب را به اطلاع رهبران کشورهای عربی برساند.

 بنابراین امام به سوریه، اردن، عربستان سعودی و الجزایر سفر کرد و این کشورها را به برگزاری نشست محدود سران فراخواند؛ با این امید که مصیبت‏های مردم لبنان پایان یابد و جنوب این کشور آزاد شود. همین مطلب را وی در گفتگو با روزنامه اخبار خلیج چاپ بحرین بیان داشت که خلاصة آن را روزنامه النهار مورخ 24 ژوئیه 1978 منتشر کرد. پس از سفر به الجزایر، وی هفت روز در این کشور اقامت داشت.

در الجزایر با رئیس جمهور، هواری بومدین، محمد صلاح یحیاوی و دیگر مسئولان جبهة ملی آزادی‏بخش الجزایر گفتگو کرد. امام صدر با بومدین حدوداً دو ساعت و نیم جلسه داشت. ضمن مباحثات، دولت الجزایر به امام موسی پیشنهاد کرد با توجه به نفوذ و تأثیر قذافی، رهبر لیبی، در عرصه‏های سیاسی - نظامی لبنان بهتر است از لیبی نیز دیدار و سفر دوره‏ای خود را تکمیل کند.

 پیش از این تنها یک بار در سال 1975 امام صدر برای حضور در کنگره اسلامی لیبی به این کشور سفر کرده بود. در آن سفر با قذافی هم ملاقات کرد. امام موسی صدر شانزده پروژه اصلاحی را برای مردم محروم جنوب لبنان و برای مقاومت در برابر اسرائیل به معمر قذافی پیشنهاد می‏دهد و از او می‏خواهد که خود او هم در اجرای آنها مشارکت کند اما  با همة پروژه‏ها مخالفت می‏شود.

 پس از وساطت دولت الجزایر، در تاریخ 28 ژوئیه 1978 امام موسی صدر در دفتر خود پذیرای کاردار سفارت لیبی در لبنان شد و او دعوت کنگرة جماهیری خلق لیبی را برای دیدار امام  از آن کشور و گفتگو با دبیر کل کنگره، سرهنگ معمر قذافی، ابلاغ کرد وخواهش کرد که این سفر در 19 یا21 اوت 1978 انجام شود. امام  این دعوت را پذیرفت  اما در مورد تعیین زمان سفر با تأمل برخورد کرد.

 در 20 اوت 1978 ایشان به کاردار لیبی اطلاع داد که مایل است سفر در تاریخ 25 اوت انجام شود و باید لیبی را پیش از اوّل سپتامبر 1978 ترک کند تا بتواند به همسر بیمارش که در حال درمان در فرانسه است، رسیدگی کند. همچنین باید برای پاره‏ای کارهای ضروری به لبنان باز گردد. پس از آن امام موسی صدر نام اعضای هیئت همراه خود را به کاردار لیبی اعلام کرد.

 سفارت لیبی در لبنان بلیط سفر امام و همراهانش، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین، را به او تقدیم و به موجب نامه‏ای به خطوط هوایی لبنان، الشرق الاوسط، به شماره 430/3/4 در تاریخ 24 اوت 1978 چند صندلی در جایگاه ویژه هواپیما برای ایشان رزرو کرد.

 روز جمعه امام موسی صدر به  همراه شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین به لیبی سفر کرد. در میان بدرقه‏کنندگان ایشان در فرودگاه بیروت کاردار لیبی، محمود بن کوره، نیز حضور داشت. در فرودگاه طرابلس رئیس دفتر ارتباطات خارجی کنگره عمومی خلق، یا همان وزیر خارجه لیبی، احمد شحاطی، از ایشان استقبال کرد. امام و همراهانش که میهمان رسمی دولت لیبی بودند در هتل الشاطئ در طرابلس اقامت گزیدند.

وسایل ارتباط جمعی و رسانه‏های گروهی لیبی اخبار مربوط به سفر امام به این کشور و دیدارهای ایشان را مسکوت گذاشتند و هیچ خبری درباره دیدار امام با قذافی و دیگر مسئولان لیبیایی منتشر نکردند. در حالی که خبرگزاری‏های لیبی، از شخصیت‏های بسیار کم اهمیت در رادیو و تلویزیون یاد و فعالیت‏هایشان را ذکر می‏کردند.

از طرفی ارتباط امام با دنیای خارج نیز قطع شد در حالی که ایشان همواره در تمامی سفرهای خود همه روزه از طریق تلفن با اعضای مجلس اعلای شیعیان و با دوستان  و خانواده خود ارتباط برقرار می‏کردند. از همراهان وی نیز هیچ خبری نرسید، با اینکه یکی از آنان یعنی استاد عباس بدرالدین، رئیس خبرگزاری اخبار لبنان بود که  تنها به دلیل پوشش خبری این سفر با امام صدر همراه شده بود. مقامات لیبی محل اقامت امام موسی صدر را در بخش شماره 351 یعنی قسمتی از هتل قرار می‏دهند که زیر نظر دستگاه اطلاعات لیبی بوده است.

پس از آن که از بازگشت امام و همراهانش از لیبی خبری نشد و ارتباط با آنان نیز میسر نگردید، مجلس اعلای شیعیان لبنان از کاردار لیبی در لبنان در تاریخ 6 سپتامبر 1978 خواست در این زمینه اطلاعاتی ارائه کند اما وی از پاسخگویی طفره رفت. چهار روز بعد، مجلس موضوع را با نخست‎وزیر دولت لبنان، دکتر سلیم الحص، در میان گذاشت. وی فوراً کاردار لیبی را در تاریخ 10 سپتامبر 1978 فراخواند وخواستار جواب رسمی و فوری شد. ظهر روز بعد کاردار لیبی پاسخ داد که امام موسی صدر و همراهانش عصر روز31 اوت 1978 با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا به شماره 881، لیبی را به مقصد رم ترک گفته‏اند.

نکته جالب اینجاست که امام به هیچ وجه قصد نداشت 31 اوت لیبی را ترک کند. بلکه امام می‏خواست شنبه یا یکشنبه بعد، دوم یا سوم سپتامبر، طرابلس را به مقصد پاریس ترک کند.

تحقیقات مسئولان ایتالیایی و نیز تحقیقات نیروهای امنیتی لبنان بیانگر آن است که کادر پرواز هواپیما، پس از مشاهده تصویر امام و همراهانش، حضور آنان در پرواز 881 شامگاه 31 اوت 1978 از طرابلس به رم را رد کرده‏اند.

همچنین تلویزیون ایتالیا، عصر روز 25 سپتامبر 1978، بیانیة صادره از سوی شرکت «آلیتالیا» و مصاحبه انجام شده با خلبان هواپیما را پخش کرد که در آن، خلبان پرواز مذکور، حضور امام و همراهانش را در آن پرواز رد کرده است.

 تحقیقات  مسئولان ایتالیایی و نیروهای امنیتی لبنان بیانگر آن است که دو فرد مجهول‏الهویه، خود را به جای امام صدر و شیخ یعقوب معرفی کرده و در ساعت حدود 10 صبح روز 1 سپتامبر 1978 به هتل «هالیدی‏این» شهر رم مراجعه کرده‏اند. جالب اینجاست که مسافران پرواز 881، ساعت 23:30 شب قبل، یعنی 31 اوت 1978 از فرودگاه خارج شده‏اند.

 دو فرد مذکور پس از مراجعه به هتل و اجاره دو اتاق، هزینه یک هفته اقامت را پیش پرداخت کرده‏اند و چند دقیقه پس از ورود به اتاق، در حالی که چمدان‏ها و گذرنامه‏های امام و شیخ یعقوب را در اتاق‏ها جا گذاشته‏اند، از هتل خارج شده‏اند و دیگر بازنگشته‏اند.

بدین ترتیب، دولت ایتالیا و دولت لبنان و مسئولین چندین کشور عربی و غیر عربی دیگر، به این نتیجه رسیده‏اند که امام صدر و همراهانش هرگز به خاک ایتالیا وارد نشده‏اند. و چندی پیش بالاخره دادگاه عالی لبنان حکم مجرمیت و دستور جلب مقامات لیبیایی را صادر کرد.

نگاهی به منظومه فکری

 سرچشمه تمام اقدامات امام صدر فکر و اندیشه ایشان است. عملکرد موفق ایشان طی سال‏های حضور در لبنان نشان دهنده تفکر عمیق و ذهن خلاقی است که برای بسیاری از مشکلات جامعه اندیشه کرده و راهکار و راه حل را یافته است. بخشی از این اندیشه در مقالات، سخنرانی‏ها و مصاحبه‏های ایشان با رسانه‏های مختلف آمده است که در اینجا به بخشی از آنها اشاره می‏کنیم:

1. مجموعه مقالات دربارة اقتصاد در مکتب اسلام
 2. اسلام و فرهنگ قرن بیستم
 3. مقدمة مفصلی بر کتاب تاریخ فلسفة اسلامی نوشتة شرق‏شناس مشهور، هانری کربن 
 4. مقدمه‏ای مبسوط دربارة حضرت زهرا(س) بر کتاب سلیمان کتانی، متفکر مسیحی لبنان. 
 5. تقریرات ایشان بر درسهای حضرت آیت‏الله العظمی محقق داماد
 6. مجموعه سخنرانی‏ها و مقالات دربارة عاشورا
 7. دو جلد تفسیر به نامهای احادیث السحر و دراسات للحیات
 8. مجموعه سخنرانی‏ها دربارة مقاومت و مسئله فلسطین
 9. اسلام وتحول
 10. اسلام و تربیت مدنی
 11. اسلام و زن
 12. اسلام و عبادات
 13. معاملات جدید در پرتو فقه اسلامی
 14. مقدمه بر کتاب معنی حدیث الغدیر  نوشته آیت‏الله سید مرتضی خسروشاهی
 15. مقدمه بر کتاب قرآن کریم و علوم طبیعی  نوشته مهندس یوسف مروه
 و صدها سخنرانیها و مصاحبه‏های دیگر

منابعی جهت مطالعة آثار، سیر زندگی و دیدگاه‌های «امام موسی صدر»

1. عزت شیعه
1: گزارشی از مبارزات و مجاهدات آیت‎الله سید موسی صدر در احیاء حرکت اسلامی لبنان، محسن کمالیان، علی‎اکبر رنجبر کرمانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم، 1377.
2. زندگینامة امام موسی صدر، دکتر محسن کمالیان.
3. عزت شیعه 2: تاریخ شفاهی زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آیت‎الله امام موسی صدر، محسن کمالیان، علی‎اکبر رنجبر کرمانی، قم: صحیفه خرد، 1386.
4. امام موسی صدر، عبدالرحیم اباذری، تهران: جوانه رشد، 1381.
5. نای و نی، امام موسی صدر، به اهتمام و ترجمه علی حجتی کرمانی، تهران: موسسه امام موسی صدر، 1383.
6. ادیان در خدمت انسان: جستارهایی دربارة دین و مسائل جهان معاصر، امام موسی صدر، به اهتمام و ترجمه مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تهران: امام موسی صدر، 1384.
7. آن سفر کرده آیت‎الله امام موسی صدر، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379.
8. گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی، تهران: مجلس شورای اسلامی دوره هفتم، 1386.

منبع: همشهری آنلاین