فیلم ترسناک کندی‌من، به کارگردانی نیا داکوستا و تهیه‌کنندگی جردن پیل و وین روزنفلد ساخته شده است. این فیلم جدید، دنباله معنوی فیلم اصلی است و توانست در اولین هفته اکران در صدر جدول فروش امریکا بایستد. درباره کندی‌من دهه ۱۹۹۰ حقایقی وجود دارد که احتمالا نمی‌دانید.

به گزارش همشهری آنلاین، داستان کندی‌من (Candyman )، فراتر از افسانه‌ها است، درباره چیزی است که واقعا در امریکا اتفاق می‌افتد. وقتی پوسته رویی را کنار می‌زنید و به لایه‌های زیرین نگاه می‌کنید، در همه فیلم‌های ترسناک نشانه‌هایی از زمانه‌شان را می‌یابید؛ نشانه‌هایی از تعصبات فرهنگی و بزرگترین ترس‌های جامعه در هر دوره. برای مثال فیلم‌های ترسناک دهه ۱۹۵۰ منعکس‌کننده ترس و وحشت از پیشرفت‌های علمی و تهدیدهای ناشی از ناشناخته‌ها و هیولاها بودند (فیلم‌هایی مثل Them!، The Thin، گودزیلا و دراکولا). در دهه ۱۹۷۰ محوریت فیلم‌ها متمرکز بر فرهنگ جوانان آن زمان بود (فیلم‌هایی چون کشتار اره برقی در تگزاس، تپه‌ها چشم دارند، سپیده‌دم مردگان) و همین‌طور دشواری‌های آن عصر در فیلم‌های ترسناک وحشت شیطانی با محوریت کودک شیطانی ظاهر شد. (فیلم‌هایی مثل آدری رز و طالع نحس). دهه ۱۹۹۰، دهه فیلم‌های جادوگری بود (The Craft، جویبار ایو و پروژه جادوگر بلر) که منعکس‌کننده ترس و جذابیت حول قدرتمندی زنان بود. دورنمای اخیر ژانر وحشت نیز حول اندوه و سلامت روان در وحشت روانشناختی می‌چرخد (میدسومار، موروثی و بابادوک). همه فیلم‌های ترسناک حرفی برای گفتن دارند، اما آنچه «کندی‌من» گفت، تاثیری ماندگار داشت.

فیلم اصلی ۱۹۹۲ که توسط برنارد رز نوشته و کارگردانی شده است، نسل‌هایی از تماشاگران را از آنچه درون زندگی مردم حاشیه‌نشین می‌گذرد، ترسانده است. در بازخوانی جدید از فیلم - نوشته جردن پیل، وین روزنفلد و نیا داکوستا که آن را کارگردانی هم کرده است - درباره خشونت علیه سیاه‌پوستان، جنسیت‌زدایی، مشکلات ساختاری اجتماع و آسیب‌های ناشی از تبعیض نژادی است. این فیلم ساختاری تراژیک‌تر و همین‌طور عمیق‌تر دارد. کندی‌من نیا داکوستا، دنباله معنوی اثر برنارد رز است. 

در فیلم اصلی، هلن لایل ( با بازی ویرجینیا مدسن)، دانشجوی کارشناسی ارشدی است که در حال نوشتن پایان‌نامه‌ای درباره افسانه‌های شهری است  و به دنبال اطلاعاتی درباره افسانه کندی‌من در محله‌ای بدنام در شیکاگو است. دنباله داستان سه دهه بعد اتفاق می‌افتد؛ زمانی که هنرمندی به نام آنتونی (یحیی عبدالمتین) و بریانا (تیمونا پریس) بدون این که بدانند به محله‌ای  نقل مکان می‌کنند که تسخیرشده است؛ به جایی که داستان‌های ترستاک از آن‌جا آغاز شد. فردی که با جزئیات افسانه شهر کندی‌من آشنا است، آن را برای آنتونی تشریح می‌کند؛ او جعبه پاندورا را باز کرده است و افسانه قدیمی، آزاد می‌شود.

درباره فیلم کندی‌من، واقعیت‌هایی وجود دارد که شاید عده بسیاری ندانند. واقعیاتی که بر جذابیت این اثر کالت و همین‌طور دنباله امروزیش می‌افزاید.

فیلم اصلی بر اساس یک داستان کوتاه ساخته شد

فیلم اصلی کندی‌من که در سال ۱۹۹۲ ساخته شد، اقتباسی بود از داستان کوتاه ممنوعه نوشته کلایو بارکر، نویسنده انگلیسی. داستان بارکر ریشه در مضامینی انگلیسی دارد که شهر زادگاهش لیورپول را احاطه کرده است، اما کارگردان فیلم، آن را آمریکایی کرده و داستان را در یک مجتمع در شهر شیکاگو روایت می‌کند تا بتواند به موضوعات جامعه امریکایی و مسئله تبعیض نژادی بپردازد. 

منطقه کابرینی-گرین، رویدادگاه هر دو فیلم، واقعی است

به جرات می توان گفت که در هر دو تکرار کندی‌من، محیط به اندازه بازیگران، دارای شخصیت است. هر دو فیلم در کابرینی-گرین اتفاق می‌افتد، پروژه‌ای مسکونی در شمال  شیکاگو که به ساخت‌وساز ضعیف، بی‌توجهی مسئولان و میزان بالای خشونت مشهور است.

یکی از قتل های اصلی بر اساس یک داستان جنایی واقعی در شیکاگو بود

گفته می شود بخشی از طرح فیلم اصلی کندی‌من از مجموعه گزارش‌های خبری با تیتر «آنها از طریق آینه حمام وارد شدند» و «علت مرگ» نوشته روزنامه‌نگار استیو بوگیرا الهام گرفته شده است. در سال ۱۹۸۷، زنی به نام روتی مای مک کوی که در پروژه مسکن ابوت هومز شیکاگو زندگی می‌کرد، با تماس با ۹۱۱ گزارش ورود غیرقانونی دارد. از آنجا که تماس با «مزاحمت  همسایه» اشتباه تلقی شد، پلیس به آنجا نرسید تا دو تماس دیگر توسط همسایه‌ها انجام شود. مک‌کوی به شکل غم‌انگیزی توسط یک مزاحم که از طریق دریچه‌ای در پشت کابینت دارو وارد حمامش شد، به قتل رسید.

ادی مورفی، ساندار بولاک و کیت استنفیلد می‌توانستند جزء خانواده کندی‌من باشند

آیا می‌توانید اولین فیلم را بدون تونی تاد و ویرجینیا مدسن تصور کنید یا آخرین دنباله را بدون یحیی عبدالمتین تصور کنید؟ ظاهرا ادی مورفی اولین انتخاب برای نقش کندی‌من در سال ۱۹۹۲ بود، اما فیلمسازان به این نتیجه رسیدند که احتمالا نتوانند از عهده دستمزدش بربیایند. حقوق او در آن زمان تقریبا دو برابر بودجه ۸ میلیون دلاری فیلم بود. همسر برنارد رز قرار بود نقش هلن را در همان نسخه بازی کند، اما باردار شد. بعد از آن یکی از تهیه‌کنندگان ساندرا بولاک را مد نظر نداشت که عملی نشد. در سال ۲۰۱۹ نیز لاکیت استنفیلد برای نقش آنتونی مک کوی در نظر گرفته شد، اما پروژه را به نفع فیلم یهودا و مسیح سیاه کنار گذاشت.

زنبورها در دهان کندی‌من واقعی بودند و او را نیش زدند

البته در تولید فیلم محصول۲۰۲۱، از زنبورهای CGI استفاده شد (گرچه در یک تصادف عجیب، داکوستا و تهیه‌کننده خط فیلم با انبوهی از زنبورها مواجه شدند و بعدا زنبورهای مرده را در اطراف خانه پیش تولید پیدا کردند). در سال ۱۹۹۲، جلوه‌های نوری و ویژه پدیده‌ای لوکس بود که فیلم‌های کم‌هزینه از آن محروم بودند، بنابراین فیلمسازان مجبور بودند با چیزهای واقعی کار کنند: زنبورهای عسل. زنبورها به طور خاص برای استفاده در فیلم پرورش داده شدند. زنبورهای تازه متولد شده پس از ۱۲ ساعت دقیقا شبیه زنبورهای بالغ هستند، اما نیش آنها آسیب چندانی نمی‌رساند. بیش از ۲۰۰،۰۰۰ زنبور عسل در صحنه حضور داشتند و بسیاری از افراد پشت صحنه، بدون هیچ محافظی بودند. در جریان صحنه تاثیرگذاری که زنبورها از دهان کندی‌من بیرون می‌آیند، به گفته کارگردان «تمام چیزی که تونی [تاد] داشت یک سد دندانی بود تا مانع پایین رفتن آنها از گلو شود.» تونی تاد اعلام کرد که هنگام فیلمبرداری ۲۳ بار نیش خورده است. اما او هر بار که نیش می‌خورد در ازایش ۱۰۰۰ دلار پاداش می‌گرفت.  

منبع: ترجمه با تلخیص از shondaland. 

برچسب‌ها