آنچه پای این خبر را از صفحه حوادث به صفحه دانش و فناوری باز میکند موجودی است به نام «مثلث پایداری» که طراحی، ساخت و نظارت 3 ضلع آن را تشکیل میدهد و در همه فعالیتهای مهندسی نقش دارد.
طراحان براساس نیازها و با رعایت اصل تامین مشخصات فنی با پایینترین قیمت، به طراحی و محاسبه میپردازند. مجری و سازنده، همه کارهای طرح را از صفر تا صد انجام میدهد و مسئولیت همه اتفاقات و احتمالات را نیز بهعهده دارد.
آنچه در این میان برعهده گروه نظارت است، مستندسازی و کنترل استانداردها و چارچوبهای معیار پذیرش هرکار است تا جلوی انحراف از معیارهای پیشبینی شده را با تهیه گزارشاتی به اطلاع مجری طرح برساند.
آیا در ساخت ساختمان سعادتآباد تمام این مراحل رعایت شده است؟ علی اصغر کیهانی، نماینده کارخانههای بتن آماده استاندارد کشور در این مقاله به این پرسش پاسخ میدهد.
امکان وقوع حوادثی مشابه آنچه در سعادت آباد رخ داد، در همه کشورهای بزرگ و کوچک وجود دارد.
اصولا در علم مهندسی امکان خطا بهعنوان یک فرض مسلم در همه مراحل پذیرفته شده است، اما تفاوت فعالیتهای مهندسی با غیر آن در مستنداتی است که در هر مرحله میتوان با بررسی آنها به کشف هر دلیلی که نیاز است، رسید و با استناد به آنها بهصورت قطعی نظر داد که آنچه اتفاق افتاده، چرا و چگونه بوده و مسئولیت آن برعهده چه کسی است.
فروپاشی یک ساختمان خسته
در سال 70 مجوز احداث ساختمانی 3 طبقه با 2 طبقه زیرزمین داده میشود و در سال 73 پایان کار ساختمان صادر میشود.
مجدداً در سال 76 شهرداری تهران پس از کسب نظر از مهندس ناظر و یک مشاور درباره سازه این بنا، اجازه میدهد که 5 طبقه اضافه بنا روی ساختمان قبلی احداث شود و در سال 79 پایان کار ساختمانی با 8 طبقه مفید و 2 طبقه پارکینگ برای ساختمان صادر میشود.
از 2 سال بعد ساختمان ترک برداشته و سرو صداهایی که از آن به گوش میرسید از طریق ساکنان و همسایهها به گوش مجلس، شورای شهر و شهرداری نیز میرسد.
در سال 83، پس از شکایت همسایهها، کارشناسان رسمی دادگستری گزارش میدهند که به چند دلیل و از همه مهمتر بهدلیل نامرغوب بودن مصالح بهکار رفته، وضعیت ساختمان بسیار خطرناک و غیرقابل ترمیم است و ماجرای تخریب و نوسازی ساختمانی که هر لحظه احتمال ریزش آن میرفت 4 سال در شهرداری و دادگستری پیگیری میشود تا اینکه در تاریخ 10/4/87 ستونهای ساختمان از پیگیریهای اداری خسته شده و خودبهخود فرو میریزند.
برابر آنچه از گزارشات منتشره بهدست میآید، این ساختمان حتی برای 3 طبقه نیز، با وضعیت مطلوبی ساخته نشده بود.
خانه از پایه ویران بود!
شاید اشکالات دیگری نیز در دلایل فروریزی این ساختمان باشد که با بررسی مستندات فنی در دسترس امکان کشف دلایل بعدی ممکن میشود، اما سؤال این است که آیا در طول دوره ساخت اولیه این ساختمان مستندات فنی هر یک از مراحل، تهیه و نگهداری شده است؟
پاسخ احتمالی به این سؤال خیر است، اگر چنین مستنداتی وجود داشت، شهرداری روی ساختمانی که مقاومت فشاری بتن ستونها یک چهارم نیاز سازهای برای 3طبقه را تامین نکرده، هرگز اجازه اضافه بنا و ساخت 5 طبقه روی آنرا صادر نمیکند.
مجوز اضافه اشکوب بنا که از سوی شهرداری در قالب تراکم فروخته میشود منوط به رعایت اصول مهندسی و استفاده از مصالح استاندارد بالاخص بتن استاندارد است و نمیتواند بهانهای برای ساخت غیراصولی باشد.
در حال حاضر در همین منطقه شهرداری از 2 سال پیش صدور پایان کار منوط به استفاده از بتن استاندارد شده است و فروش تراکم بهانهای برای نبود نظارت یا مصرف غیراستاندارد مصالح ساختمانی نمیشود.
در اینکه چرا این ساختمان به این شکل ساخته شده است، در مرحله اول مشاوری که قبل از مجوز شهرداری وضعیت سازهای این بنا را تایید کرد، به همراه مهندس ناظر مرحله اضافه اشکوب بنا باید پاسخگو باشند.
در گزارش یکی از کارشناسان شهرداری آمده است که در بتن ستونها آثاری از نخاله و کیسه سیمان و... بهدست آمده است. بنابراین میتوان ادعا کرد که این ساختمان، از همان ابتدای امر بهصورت غیرمهندسی ساخته شده است.
تا به امروز هیچگونه نتایج آزمایش بتن مصرفی که حین مصرف نمونهبرداری شده باشد ارائه نشده و چنین شیت آزمایشگاهی نیز وجود ندارد.
بنابراین نقطه شروع این بحران در کنار مصرف بتن غیراستاندارد، فقدان ثبت مشخصات مصالح مصرفی در این ساختمان بوده است.
البته استفاده از مصالح غیراستاندارد و یا فقدان ثبت مشخصات فنی مصالح مصرف شده، فقط مشکل این ساختمان نبوده و نیست و بخش عظیمی از 600هزار واحد مسکونی که همه ساله در کشور ساخته میشود، با این مشکل مواجهند.
قوانین جدی گرفته نمیشوند
با اینکه استاندارد ملی بتن آماده از تاریخ 1/8/82 مشمول مقررات استاندارد اجباری است لیکن تنها 20 درصد از بتنهای تولیدی کشور تحت لیسانس استاندارد ملی 6044 تولید میشوند و این در حالی است که برابر گزارشهای رسمی 80 واحد تولید بتن آماده و تیرچه بلوک در استان تهران، با ظرفیتی بیش از نیاز طرحهای عمرانی و ساخت و سازهای استان توان تولید دارند.
لیکن بهخاطر مشکلات عدیدهای که از تامین سیمان گرفته تا نبود کنترل مرحله مصرف، این واحدها با وجود سرمایهگذاری فراوانی که کردهاند در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند.
اغلب در خیابانها مشاهده میشود که ماشینهای حمل بتن که باید با آنها مانند ماشینهای امدادی برخورد شود، توسط پلیس چندین ساعت متوقف میشوند یا در شب بتنریزی بدون نظارت و دید کافی اجرا میشود و یا اغلب ستونها با بتن دستساز ساخته میشوند.
از مسئولان مختلفی که درباره فروریزی این ساختمان اظهار نظر کردهاند، میتوان نسبت به وظایفی که بر عهده دارند، سؤال کرد.
حداقل شهردار فعلی تهران و شهرداری منطقه 2 که این اتفاق در آنجا رخ داده از 2 سال پیش بهصورت داوطلبانه و بدون اینکه کسی آنها را مجبور کرده باشد استفاده از مصالح استاندارد، بالاخص بتن آماده و تیرچه ماشینی را در این مناطق اجباری کردهاند و چنانچه سایر دستگاههای دولتی با شهرداری تهران همکاری لازم را داشتند، چه بسا امروز در همه مناطق شهرداری تهران استفاده از مصالح استاندارد اجباری میشد.
از طرفی مصوبه هیأت محترم وزیران که مقرر میدارد کلیه مصالح مصرفی در ساخت و سازها در همه مراحل تولید، توزیع و مصرف بایستی استاندارد اجباری را از ابتدای سال 87 رعایت نمایند، با گذشت 6 ماه چندان مورد توجه قرار نگرفته است و اخیرا وزیر محترم مسکن و شهرسازی در پاسخ به وضعیت مصرف مصالح استاندارد در کشور اعلام کرد که بهخاطر مشکلاتی که وجود داشت، رعایت مصوبه 23/12/84 بهمدت 6 ماه به تاخیر افتاده است.
وقتی در کشور ما مسئولان که بخشنامه و دستورالعمل نوشتهاند پایبندی به آنچه نوشتهاند ندارند نباید از مردم انتظار داشت که این قوانین را جدی بگیرند